یک بار دیگر، پنج دوربین شکسته
محمد احسان مفیدیکیا
منتقد
از میان فیلمهای مستندی که در مورد «قضیه فلسطین» ساخته شدهاند، یکی از مشهورترینها «پنج دوربین شکسته» است؛ یک مستند دست اول که حاصل تلاش کشاورز فلسطینی ساکن کرانه باختری به نام عماد برنات است. دو مؤلفه مشخصاً در موفقیت مستند برنات تأثیر بسزایی داشتهاند:
اول؛ تصاویر نابی که او طی نزدیک به شش سال از آنچه در اطرافش میگذرد گرفته است، شهرکسازی در اطراف خانهها و مزارع فلسطینیان که هر روز عرصه را بر آنها تنگ و تنگتر میکند، حمله گاه و بیگاه نظامیان به روستای او و ترس خانواده و دیگر اهالی از درگیریها، تظاهرات علیه اشغالگران و به خشونت کشیده شدن آنها، اشکهایی که از دستگیری یا جراحت دوستان بر گونه میریزد یا لبخندهایی که از شادی آزادی زندانیان بر لب مینشیند و بسیاری رخدادهای دیگر، هر کدام از اینها فصلی از زندگی عماد برنات است که با دوربینهای متفاوتی ضبط میکند. پنج دوربین او، یکی یکی با ترکش و گلوله و خشونت اسرائیلیها شکسته میشوند.
دوم؛ مسأله دیگر جنس روایت برنات است که از دل ساعتها فیلمی که ضبط کرده است، بیرون آمده. به طور ویژه تدوین «پنج دوربین شکسته» یکی از عوامل موفقیت این مستند است و وقتی صدای محزون و تأثیرگذار او به تصاویر افزوده شد، حاصل کار، مستندی بود که توانست چشمها را به خود خیره کند و علاوه بر مسئولیت اصلی خود که دیده شدن و خبردادن از آنچه در فلسطین میگذرد بود، برای سازندگانش نیز جوایز بسیاری را به ارمغان آورد.
عماد برنات به واسطه همین مستند بدل به اولین فلسطینی شد که نامزد جایزه اسکار شده است و در کنار این مهم، 18 جایزه جهانی دیگر را از آن خود کرد که مهمترین آنها جایزه بهترین مستند و بهترین کارگردانی در بخش سینمای جهان در جشنواره فیلم ساندنس، جایزه ویژه هیأت داوران جشنواره فیلمهای مستند آمستردام؛ ایدفا و جشنواره بینالمللی فیلم پوسان بوده است.
آنچه باعث میشود «پنج دوربین شکسته» تبدیل به یک عامل تفسیر کننده از چرایی خشم موجود در فلسطینیان علیه اشغالگران سرزمین مادریشان باشد این است که این مستند به دور از هرگونه شائبه دخالت عناصر قدرت سیاسی و نظامی، با صداقت تمام از زاویه دید یک شهروند ساخته شده است؛ یک فلسطینی که دردش را با هنرش آمیخته و در یک فیلم مستند به تصویر کشیده و در این راه نیز از جانش مایه گذاشته است، چه اینکه هم مورد حمله واقع میشود و حتی به قول خودش اگر گلولهای که به سمتش شلیک شده بود، به دوربینش نمیخورد و در آن نمیماند، الان به یکی از بیشمار شهدای فلسطین افزوده شده بود.
مستند عماد برنات به تمام معنا یک فیلم انسانگرایانه است، او به خوبی توانسته وصف حال خانواده و همسایگان خود را ارائه کند که در خلال سالهای 2006 تا 2010 در برابر ظلم بیحد اشغالگران چطور ایستادهاند و با هر آنچه در دستشان بوده جنگیدهاند تا از میهنشان دفاع کنند.
در این میان، جبرئیل، پسر عماد است که اولین دوربین از اساس برای به تصویر کشیدن تولد او خریده شده بود و با شکستن دوربین پنجم، او هم به شش سالگی رسیده و ما رشد او را زیر این همه ترس و فشار دیدهایم . او با چشمانش خوب حال نسل بعدی فلسطینیان را به مخاطب میفهماند و در آخر، آنچه برای بیننده مستند باقی میماند، اینکه؛ کار عماد تمام نشده است و از بخت خوشش دوربین ششم از آخرین حمله جان سالم به در میبرد و او همچنان به کارش که ضبط تصاویر باشد ادامه میدهد و در پایان علیرغم همه سختیها، فیلم با امیدی آمیخته به غم پایان مییابد. «پنج دوربین شکسته» ساخته عماد برنات از آن دست مستندهایی است که میتواند دوباره و دوباره دیده شود، مثل خاطرهای تلخ و شیرین که میشود بارها و بارها برای دیگران تعریف کرد و آنها با وجود اینکه میدانند بعدش چه خواهد شد باز مشتاقانه پای درد دل راوی خواهند نشست و همپای او بغض خواهند کرد و اشک خواهند ریخت. من بعد از دیدن چند باره این مستند و حالا که بیش از 6 ماه از آغاز جنایات گسترده رژیم اشغالگر قدس میگذرد و هر روز بر مصایب اهالی مظلوم سرزمین زیتون افزوده میشود، با خود فکر میکنم که جای خالی تولید فیلمهای اینچنینی بیش از پیش احساس میشود.
ما نیاز به مستندسازهایی داریم که سلیقه و زبان بینالمللی را بدانند و آنطور که جامعه مخاطب جهانی بفهمد، بیان مسأله کنند؛ مخاطبی که شاید به اندازه مردم مسلمان با قضیه فلسطین همدلی نداشته باشد و لازم است از زاویه دید او و از یک منظر انسانی به مسأله نگاه شود.
اگر بناست که حتی سازمانها و ارگانهای نظامی یا سیاسی در امر ساخت مستندها دخالت داشته باشند که بنا به امکان دسترسی آنها به منابع و میدان و نزدیک شدن به آن جغرافیا این امر اجتنابناپذیر است، باز باید این را سرلوحه قرار دهند که زبان همدلی است که در روایت مسائل بشری کارساز است و هر چه بیشتر باید از صدور بیانیههایی که بیشتر رنگ سیاسی دارند در قاب فیلم مستند خودداری کرد. در هر حال آنچه قطعی است اینکه، اگر صدای این همه درد و رنج به هر نحو ممکن از حصارهای بلند غزه نگذرد و به گوش سنگین جهانیان نرسد، عنصر فشارهای جوامع بینالمللی بر دشمن وقیح مردم فلسطین آنطور که باید و شاید عمل نخواهد کرد و ما همه میدانیم که این یکی از اهرمهای قدرتمند در بازدارندگی از جنایات بیشتر است.