در حافظه موقت ذخیره شد...
ارسال پیامک واریــــــز اشتباهی شگرد کلاهبرداری مرد زندانی
گروه حوادث/ مرد زندانی که برای رهایی از مجازات قصاص باید دیه میلیاردی پرداخت میکرد، با تشکیل باندی در زندان، سناریوی کلاهبرداری با ارسال پیامک اشتباهی بانکی را طراحی کرد.
سیمکارتهایی با هویت معتادان
با شکایت مرد جوان، کارآگاهان پلیس پایتخت وارد عمل شده و با بررسی هویت مالک تلفنی که با آن پیامک ارسال شده بود، مشخص شد که شماره متعلق به مرد معتادی است که سیمکارت و کارت بانکیاش را به مبلغ 700هزار تومان فروخته است. از سویی کارآگاهان پلیس به سراغ مالک شمارهای رفتند که با شاکی تماس گرفته بود و ادعای واریز اشتباهی کرده بود. طبق بررسیهای صورت گرفته و شناسایی مالک دومین سیمکارت، همانطور که تیم تحقیق احتمال میدادند، این سیمکارت نیز متعلق به مرد کارتنخوابی بود که مدتی قبل آن را به مبلغ 300 هزار تومان فروخته بود.
تماسهایی از زندان
در ادامه تحقیقات کارآگاهان با شکایتهای مشابه مواجه شدند. کلاهبرداران از خطوطی که شماره آنها رند بود و صفر زیادی داشت، پیامک واریز وجه ارسال میکردند و ساعاتی بعد با شاکی تماس گرفته و مدعی بودند که وجه را به اشتباه واریز کردهاند و از او میخواستند پول را به شماره کارتی که میدادند، برگرداند. اما شماره کارتها و سیمکارتها هم متعلق به افراد کارتنخواب و معتاد بود.
بررسیها نشان میداد که کلاهبرداریها توسط اعضای باندی حرفهای صورت میگیرد. در ادامه تحقیقات پلیسی، تیم تحقیق دریافت که تماسها از زندان صورت میگیرد.
در ادامه تحقیقات هویت اعضای این باند شناسایی شد و عوامل این کلاهبرداری که چندین محکوم به قصاص و حبسهای بلندمدت در زندان و چندین خلافکار در خارج از زندان بودند، مشخص و دستگیر شدند. در ادامه بررسیها، سردسته باند به گردهم آوردن اعضای باند داخل و بیرون از زندان و کلاهبرداریهای سریالی به این شیوه و شگرد اعتراف کرد. تحقیقات در این رابطه و شناسایی سایر شاکیهای احتمالی اعضای این باند ادامه دارد.
کلاهبرداری به خاطر دیه
سن و سالی ندارد اما به خاطر جنایتی که مرتکب شده، محکوم به قصاص بود اما درنهایت موفق شد از اولیایدم رضایت بگیرد آن هم به شرط پرداخت دیه میلیاردی. دیهای که میثم برای پرداخت آن تنها راه را در کلاهبرداری از پشت میلههای زندان دید.
چه شد که دست به قتل زدی؟
میتوانم به جرأت بگویم بالای 70 درصد از قتلهایی که جوانهایی در سن و سال من مرتکب میشوند یا به خاطر چشم در چشم شدن است یا قدرتنمایی. من هم به خاطر یک اشتباه نهتنها زندگی خودم و خانوادهام را بلکه زندگی مقتول و خانوادهاش را هم نابود کردم. شب حادثه به همراه دوستانم سر خیابان ایستاده بودیم که دو پسر جوان از کنار ما رد شدند و من به یکی از آنها گیر دادم که چرا زمانی که از کنارم عبور کردی، مرا چپچپ نگاه کردی و زل زدی به چشمهایم. همین موضوع پیشپا افتاده و دمدستی باعث شد که دست به یقه بشویم و در آن میان من چاقویی که داشتم را بیرون آوردم و او را زدم.
بعد چه کار کردی؟
فرار، اما بالاخره مخفیگاهم شناسایی شد و گیر افتادم. اولیایدم برایم قصاص خواستند و دادگاه هم رأی بر قصاص داد. آنقدر پدر و مادرم و دوست و آشنا به آنها التماس کردند و به خانهشان رفتند و آمدند تا اولیایدم حاضر به بخشش شدند اما شرط سنگینی گذاشتند.
شرطشان برای بخشش چه بود؟
دیه میلیاردی، من در یک خانواده کارگر بزرگ شدهام و خودم هم در صافکاری کار میکردم. ما مستأجر هستیم و اگر هم خانه داشتیم و آن را میفروختیم، نمیتوانستیم دیهای را که آنها میخواستند، فراهم کنیم. همین شد که به فکر کلاهبرداری افتادم. موضوع سر مرگ و زندگی بود و من باید این دیه را جور میکردم. به غیر از من، چند همسلولی و همبندیام بودند که آنها نیز به شرط پرداخت دیه میتوانستند از مرگ نجات پیدا کنند. یک شب در سلول تصمیم گرفتیم که این پول را فراهم کنیم.
چطور این شگرد را انتخاب کردید؟
ما داخل زندان بودیم و خلاف دیگری نمیتوانستیم انجام دهیم. از چند نفر از دوستانمان خواستیم برایمان از معتادان و افراد کارتنخواب سیمکارت و کارت بانکی خریداری کنند. بسته به مدارکی که به ما میدادند، این قیمت متغیر بود، از 300 هزار تومان تا یک میلیون تومان. از سیمکارتها پیامی به شمارههای رندمی میفرستادیم که با اعداد یک و دو و سه شروع میشدند. کسانی که این سیمکارتها را دارند، قاعدتاً باید وضع مالی خوبی داشته باشند چون مبلغ این سیمکارتها بالاست. پیامکها حاوی اسم بانک، مبلغ، تاریخ، ساعت و یک شمارهحساب ساختگی بود. بیشک کسی شماره حساب خودش را چک نمیکند. شمارهای هم که با آن این پیام ارسال میشد، حاوی اعداد صفر زیادی بود و به همین دلیل شاکی تصور میکرد که شماره بانک است. یک ساعت بعد هم تماس میگرفتم و مدعی میشدم که اشتباهی پول واریز شده و باقی آن را هم که میدانید.
ممکن بود با کسی تماس بگیرید و پول واریز نکند؟
بله، ولی درصدشان خیلی کم بود. باورتان نمیشود حتی کسانی در دام ما گرفتار شدهاند که از نظر تحصیلی مدارک بالایی دارند اما طمع 4 میلیون تومان باعث میشد که آنها به شمارهها توجهی نکنند.