نفتی که میفروشیم نفتی که نتوانستند بفروشند
حسین سازگار
کارشناس انرژی
«پاشنهآشیل» و «چشم اسفندیار» بازگویی این واقعیت به زبان اسطوره است که شکستناپذیری و مطلقالعنان بودن، آرزوی گزافی برای قدرتهای بشری است.
از همان روزگاران کهن، متفکران جامعه بشریت با شکل دادن به اسطورههایی «روئینتن» که نماد قدرت فرابشری هستند اما نقطه ضعفی دارند که در نهایت شکستناپذیری آنها را خدشهدار میکند، این واقعیت را به قابل قبولترین شکل ممکن بیان کردهاند تا این باور تا روزگار ما زنده بماند و تلنگری بر هر قدرتمداری باشد؛ با این حال شکلگیری روزگار مدرن، همچنان که بسیاری از باورها و سنتها را دگرگون کرد، این تصور یا توهم را شکل داد که میتوان قدرت بلامنازع هم بود. پایان جنگ سرد و فروپاشی بلوک شرق نیز به این توهم برای مقامات امریکا بیشتر دامن زد... اما آیا واقعیت هم چنین است؟
برای پاسخگویی دقیق به این سؤال، لازم است قدرتمداری امریکا بهعنوان مدعی قدرت مسلط جهانی از زوایای مختلف سنجیده شود، کاری که بیش از محدوده یک یادداشت مطبوعاتی است اما در این نوشته میتوان از یک منظر خاص این مدعا را محک زد.
امریکا در سالهای اخیر مدعی بوده با توجه به ابزار قدرت سیاسی و اقتصادی، ایران را روزبهروز در تحریم بیشتری قرار داده و در رأس این تحریمها، ممانعت از فروش نفت توسط جمهوری اسلامی است، اما انتشار گزارشی تازه در روزنامه «فایننشال تایمز» نشان میدهد روند واقعیت دقیقاً عکس این ادعاست. بر اساس این گزارش، اینک ایران بیش از هر زمان دیگری در ۶ سال گذشته نفت صادر میکند و درآمد ایران سالانه به ۳۵ میلیارد دلار رسیده است.
شکلگیری این موفقیت یکی از نشانههایی است که افسانه قدرت مطلق امریکا را با تردیدهای جدی مواجه میکند. آن سوی این داستان، امریکایی قرار دارد که اگرچه نمیتوان منکر قدرت او بود ولی فاصلهای معنادار میان قدرت واقعی و قدرت ادعایی او وجود دارد و در سوی دیگر کشوری ایستاده است که میخواهد با تابآوری و دور زدن تحریمها، هم هیمنه قدرت استکباری را بشکند و هم مقابل آن عرضاندام کند.
اگر امریکا بر بازارهای تجاری و عرصه روابط بینالملل تسلط دارد، اما ایران مدعای آن است که این تسلط شکستپذیر است و پاشنهآشیلهایی دارد که میتوان با شناخت و استفاده از آنها، این قدرت را به بازی گرفت.
واقعیت این است که مناسبات سیاسی و اقتصادی دنیا هنوز هم میل و ظرفیت گریز از پدرخواندگی امریکا را دارد. امروزه نه تنها کشورهایی چون چین و هند که قدرتهای اقتصادی بزرگی شدهاند سعی دارند چنبره امریکا بر مناسبات اقتصادی را باز کنند و خارج از چهارچوبهای ساخت امریکا رفتار کنند، بلکه اروپا و کشورهایی چون ژاپن و کرهجنوبی هم سعی دارند با ارائه راهکارهایی موازی با آنچه امریکا تعیین کرده است، چنین کنند.
در سالهای قبل سعی بسیاری شد مبادلات تجاری ایران با اروپا بخصوص فروش نفت با ابزار مالی ویژهای با عنوان «اینستکس» بهرغم تحریمهای امریکا ممکن شود اما در عمل این اتفاق به نتیجه خاصی منجر نشد. در طول این سالها همواره این سؤال وجود داشته که آیا اروپا واقعاً ارادهای برای چنین کاری داشته یا نه و آیا این رفتار نوعی بازی تبلیغاتی برای القای بیشتر قدرت مطلق امریکا نبوده است؟!
هرچه بود، باید گفت که موفقیت امروز ایران در فروش نفت نشان میدهد که ظرفیتها و امکانهای بیشتر و متنوعتری از آنچه اروپا در نظر داشت، دارد. شاید نخستین و مهمترین قدم در یافتن و بهرهبرداری از این ظرفیتها، رسیدن به این باور است که قدرت و برتری امریکا پاشنهآشیلهای متعددی دارد که گاهی نادیده گرفته شده یا به وسیله ابزار تبلیغاتی مخفی میشود.
گذر از این هجمه تبلیغاتی و باور نادرست را شاید بتوان بزرگترین موفقیت دولت فعلی دانست که زمینهساز فروش روزانه بیش از 1.5 میلیون بشکه نفت شده است. بدون شک ادامه این روند میتواند ساختارهای آسیب خورده اقتصاد کشور را ترمیم کند و روز و روزگاری بهتر برای ایرانیان رقم بزند.