روایتی از مردمی که وعده صادق را تا بامداد پیگیری کردند
از خاک وطن نمی گذریم
یوسف حیدری
خبرنگار
وعده صادق، بامداد روز یکشنبه تحقق پیدا کرد و انتقام از رژیم صهیونیستی کام مردم را شیرین کرد. مردمی که از چند روز قبل منتظر این خبر بودند و برای آن لحظهشماری میکردند. سرانجام انتظار به پایان رسید و خبر حمله پهپادی و موشکی ایران به اسرائیل خواب را از چشمها گرفت. خیلی از مردم تا صبح بیدار بودند و اخبار مربوط به این حمله بزرگ را از فضای مجازی و پایگاههای خبری دنبال میکردند. همه میخواستند در جزئیات این حمله قرار بگیرند و با هر خبری که میآمد آن را در گروههای خانوادگی یا دوستان منتشر میکردند. خیلی از مردم راوی خبر بودند و برخی دیگر نیز تحلیلهای شخصی را در صفحات مجازی انتشار میدادند. اما نقطه مشترک همه آنها حس غروری بود که بعد از این سیلی محکم به دشمن وجود هر ایرانی را فرا گرفت. این را میشد در میان صحبت مردم در تاکسی و اتوبوس و مترو شنید. همه از تاریخیترین شب ایران و حمله موشکی به رژیم صهیونیستی میگفتند. بچههای دهه 50 و 60 هم انگار خاطرات دوران جنگ دوباره برایشان زنده شده بود. خاطراتی از خلبانان شجاع ایران که بارها در نبردهای هوایی دشمن را نابود کردند. حالا بعد از چند دهه این بار با توان نظامی چند برابر سراغ دشمنی رفتند که سالهاست با چنین حملهای مواجه نشده بود.
مصطفی، راننده تاکسی نایلون شکلات را به مسافرها تعارف میکند و میگوید: این شکلات خوردن داره. کام ما دیشب شیرین شد و من هم تصمیم گرفتم کام مسافرانم را شیرین کنم. 62 سال دارد و 25 سالی میشود پشت فرمان است. میگوید: «نسل امروز جنگ را تجربه نکرده و نمیداند وقتی قدرت نظامی بالایی نداشته باشی، چطور هر کشوری میتواند چشم طمع به خاک کشورت داشته باشد. زمان جنگ 8ساله همین جوانان و نوجوانان با دست خالی جلوی دشمن ایستادند و امروز با قدرت نظامی بالا که به همت همین بچههای دهه 70 و 80 به دست آمده جلوی کشورهای قدرتمند و زورگو میایستیم. البته من معتقدم که جنگ خوب نیست و تبعات خوبی هم ندارد اما وقتی دشمن به خاک کشورت حمله کرد باید برابر آن دفاع کنی وگرنه باز هم این کار را تکرار خواهد کرد.»
زن کیف پولش را درمیآورد تا کرایه را پرداخت کند. همزمان در گوشی موبایل شبکههای اجتماعی را بالا و پایین میکند تا از اخبار جدید حمله ایران به رژیم صهیونیستی باخبر شود. میگوید: «اسرائیل هیچ وقت تصور نمیکرد که یک روز این همه موشک و پهپاد مثل ابابیل در آسمان کشورش ظاهر شود. به عنوان یک ایرانی احساس غرور میکنم. به هر حال در این سالها رژیم متخاصم جنایتهای زیادی انجام داده است. به اعتقاد من باید یک بار برای همیشه تنبیه میشد. شاید من هم مثل خیلیها نسبت به برخی از تصمیمات مسئولان کشور انتقاد داشته باشم و حتی شاید برخیها را قبول نداشته باشم اما وقتی پای حیثیت در میان باشد و جان انسانهای بیگناهی که در غزه توسط این رژیم اشغالگر به شهادت رسیدند، من هم از این حمله حمایت میکنم و پای همه چیز آن هم میایستم.»
ایستگاه مترو شهید بهشتی شلوغتر از روزهای گذشته است. مردم با عجله پلهها را بالا و پایین میروند تا خودشان را به قطار برسانند. فروشندههای دورهگرد مترو هم اخبار حمله بامداد روز گذشته را برای یکدیگر تعریف میکنند و هر کدام هم تحلیل خودشان رادارند. یکی از آنها میگوید: «خیلی شجاعت میخواهد که از هزاران کیلومتر دورتر کشور متجاوز را هدف قرار بدهی. اسرائیل در این سالها فرماندهان ما را در کشورهای همسایه به شهادت رساند اما شاید تصور نمیکرد که از خاک ایران مورد حمله قرار گیرد. یکی از دستفروشها سرش را به علامت تأیید تکان میدهد و میگوید: «پاسخ مردانه یعنی همین. آنها غافلگیرانه و مخفیانه دست به جنایت میزنند اما ما از چند روز قبل گفتیم که میخواهیم تلافی کنیم و حتی آنها از لحظهای که پهپادهای ما به پرواز درآمدند، باخبر شدند. من فکر میکنم ایران میخواهد به دنیا نشان بدهد که هیبت اسرائیل پوشالی و شکننده است.»
با رسیدن قطار چند نفر سوار و پیاده میشوند و بعد از چند ثانیه در قطار بسته میشود. مرد فروشندهای سیمهای هندزفری را روی دوش انداخته و با صدای بلند میگوید: «اخبار حمله ایران را با این هندزفریهای باکیفیت گوش کنید. پاور هم دارم که نصف شب نیازی به شارژ نداشته باشید.» تقریباً همه مسافران قطار در گوشی موبایل مشغول خواندن اخبار مربوط به حمله ایران هستند. چهره چند نفر از آنها نشان میدهد تا صبح بیدار بودند و خبرها را دنبال میکردند. سامان دانشجوی معماری، یکی از کسانی است که تا صبح بیدار بوده و با چشمان ورم کرده در حال رفتن به دانشگاه است. او میگوید: دیشب وقتی خبر حمله را در صفحات مجازی دیدم، از خوشحالی نمیتوانستم در خانه بمانم. دوست داشتم جایی باشم که بتوانم فریاد بزنم و خودم را خالی کنم. به همین خاطر راهی خیابان انقلاب و میدان فلسطین شدم و کنار بقیه مردم تا صبح شادی کردیم. وی ادامه داد: من هیچ وقت جنگ را تجربه نکردهام اما با چیزهایی که پدر و اطرافیان برای من تعریف میکنند، میدانم که جنگ تبعات خوبی ندارد. اما وقتی کشوری به خاک کشور دیگری حمله میکند، این حق برای آن کشور محفوظ است که تلافی کند. به نظر من هم ایران بخوبی تلافی کرد. اینکه هیچ کدام از شهرهای مسکونی و حتی تأسیسات شهری و عمومی را هدف قرار نداد، یعنی اینکه مسیر درستی را برای تلافی انتخاب کرده است. گرچه طرف مقابل فاقد منطق و عقل است و بعید نیست به خاطر این ضربهای که خورده، بخواهد تلافی کند. اگر این اتفاق بیفتد جنگ وارد مرحله جدیدی میشود. وقتی با اطرافیان یا دوستانم صحبت میکنم، برخی از آنها نگران روزهای آینده هستند و اینکه چه اتفاقی خواهد افتاد؟ به هرحال باید بپذیریم که این سیلی باید به رژیم صهیونیستی زده میشد.»
بنرهای نصب شده بر پلهای هوایی عابر پیاده و کنار بزرگراه با تصویری از آرش کمانگیر که از چله کمان موشکی را رها کرده، خودنمایی میکند. جمله «از خاک وطن نمیگذرم» توجه هر رهگذری را به خودش جلب میکند. دو مرد در ایستگاه اتوبوس با حرارت خاصی از حمله ایران صحبت میکنند. یکی از آنها با حمایت از حمله به رژیم صهیونیستی میگوید: از قدیم گفته اند وقتی جلوی فرد زورگو و قلدر نایستی، تصور میکند همه از او حساب میبرند. باید یک بار برای همیشه درس عبرتی به اسرائیل میدادیم. تصوری که اسرائیل از ایران تا شب قبل داشت بهم ریخت. تصور میکردند ایران مثل برخی از کشورهای همسایه قدرت بازدارندگی ندارد و اگر هر جنایتی هم مرتکب شوند پاسخی دریافت نمیکنند. اما حالا متوجه شد که با یک کشور قدرتمند در زمینه موشکی مواجه است. به هرحال ما نباید از خاک وطنمان بگذریم.»
بار ترافیکی اینترنت از بامداد روز گذشته بسیار افزایش پیدا کرده است. این را میتوان از مردمی که سر در گوشی موبایل دارند و با جدیت اخبار این روزها را دنبال میکنند، متوجه شد. مردم از این حمله تلافیجویانه خوشحال هستند و اخبار را دنبال میکنند تا از اتفاقات ساعتهای آینده مطلع باشند.