بررسی عوامل فروش در سینمای ایران در گفتوگوی «ایران» با سجاد نوروزی
تبلیغات، مهمترین عامل رفتن مخاطب به سینماست
فرهنگی/ «رقابت جواد عزتی با بهرام افشاری»، «تقابل رضا عطاران و پژمان جمشیدی»، «رقابت نوید محمدزاده و امیر جدیدی» و... موتیفهای تکرار شوندهای هستند که با تغییر چیدمان اکران در گزارش میزان فروش و موفقیت فیلمها در گیشه تیتر میشوند. نگاهی به همین گزارهها گویای آن است که بازیگران بهعنوان عنصر پولساز و باارزش، نقشی تعیینکننده در میزان فروش فیلمها و به بیانی انتخاب مخاطبان برای تماشای یک فیلم دارند. با وجود تأکیدی که بر نقش چهرهها در فروش سینما میشود، اما سجاد نوروزی معتقد است مهمترین عامل تعیینکننده در این حوزه، تبلیغات است؛ مؤلفهای که به گفته او سینمای ایران نسبت به نقش تأثیرگذار آن بیتوجه و غافل است. با این سینمادار درباره این موضوع، پیشبینیاش از تداوم روند صعودی تعداد مخاطب و میزان فروش فیلمها در سال 1403 و همچنین ایجاد شرایط برای بازگشت کارگردانان غیرکمدی از سریالسازی در پلتفرمها به فیلمسازی در سینما صحبت کردهایم که مشروح آن را در ادامه میخوانید؛
سینمای ایران، سال 1403 را با روند صعودی در فروش فیلمها و تعداد مخاطبان آغاز کرده است، بر اساس لیست فیلمهای در صف اکران میتوان به تداوم این روند رشد صعودی امیدوار بود؟
با توجه به ترکیبی که در پیشرو داریم و فیلمهایی که اکران خواهد شد، به نظر میرسد که امسال به لحاظ آمار و ارقام فروش، وضعیت سینماها حتی بهتر از سال قبل باشد. بارقهاش اکران نوروز است که با وجود تعطیلی 5 روزه سینما آن هم در پرفروشترین بازه زمانی تعطیلات نوروزی که برابر با نیمه دوم تعطیلات است، (شبهای قدر امسال با پرمخاطبترین دوره نوروز همزمان شد) رقم امیدوارکنندهای در گیشه ثبت شد. حتی در زمینه فیلمهای غیرکمدی هم نسبت به پارسال رشد خوبی داشتیم که این اتفاق بسیار خوشحالکننده است. فیلم «بیبدن» با وجود اکران دو فیلم کمدی (تمساح خونی و سال گربه) بسیار پرمخاطب است و بهطور متوسط روزی یک میلیارد و خوردهای فروش داشته که مجموع فروش آن به بیش از 20 میلیارد تومان رسیده است.
یعنی نگرانیها نسبت به فاصله معنادار حدود 70 میلیاردی فیلم اول (تمساح خونی) و فیلم دوم (بیبدن) و همچنین فروش یک چهارم «بیبدن» توسط «سال گربه» در دو روز اکران، بیمورد است؟
در همه جای دنیا وضعیت همینطور است. به عنوان مثال فروش فیلمهای مارول و ابرقهرمانی با وجود انتقادهای بسیار نسبت به آنها از اسکورسیزی تا دیگران، از «اوپنهایمر» بیشتر بود یا «باربی» هم بیشتر از «اوپنهایمر» فروخت. چون ذات سینما سرگرمی است، بخصوص در شرایط سخت اقتصادی مردم ترجیح میدهند به سراغ فیلمی بروند که حداقل برای دو ساعت هم شده بیاسایند. در این بین مؤلفههای جامعهشناسی و روانشناسی اجتماعی هم باید مدنظر قرار بگیرد. در دورهای «جدایی نادر از سیمین» اکران عیدفطر بود و فروش خوبی داشت. با بهبود شرایط معیشتی و اجتماعی، اقبال به فیلمهای غیرکمدی بیشتر میشود و در التهابات اجتماعی و اقتصادی اقبال به فیلم کمدی بیشتر است. نمیتوانیم این را وارونه تعبیر کنیم. با این همه به نظرم فیلم «بیبدن» خوب میفروشد و امیدوارم این اتفاق برای «مست عشق» هم بیفتد که به نظرم میافتد.
«بیبدن» فروش خوبی داشته و به لحاظ جذب مخاطب روند رو به رشدی دارد؛ یعنی به اعتقاد من فروش «بیبدن» تازه آغاز شده است. این نشان میدهد تحلیلهای همیشگی مبنی بر تغییر تمام و کمال ذائقه مخاطب به سمت فیلمهای کمدی اشتباه است. به شرط لحاظ کردن تنوع ژانر و تنوع ساختار در اکران، وضعیت مطلوبی در جذب مخاطب خواهیم داشت.
فارغ از تأثیر شرایط اجتماعی، اقتصادی در انتخاب گونه کمدی و غیرکمدی، مهمترین عامل تعیینکننده در انتخاب امروز مخاطب سینما را چه میدانید؟ چهرهها چقدر در این انتخاب نقش دارند؟
تبلیغات، تبلیغات و تبلیغات. چهره به عنوان یک عامل افزودنی بر فیلم ممکن است بروز و ظهور داشته باشد اما اصل و اساس اینکه مخاطب دست به انتخاب بزند، به تبلیغات بازمیگردد؛ چیزی که متأسفانه در سینمای ایران بشدت نسبت به آن بیتوجه هستیم بخصوص در فیلمهای ارگانی. برای فیلم خوبی مثل «پرویز خان» یا «آسمان غرب» اتفاقی که باید، رقم نخورده چون تبلیغات ضعیف است.
براساس این تعریف عامل موفقیت «تمساح خونی» را فضای تبلیغاتی فیلم میدانید و نه جواد عزتی؟
برای بررسی موفقیت یک فیلم مجموع دلایل را باید در نظر گرفت. یک دلیل به تنهایی عامل تعیینکننده نیست. تبلیغات هوشمندانه، ساختار متفاوت فیلم و حضور جواد عزتی در یک فیلم کمدی بعد از سالها را باید در کنار هم دید. ساختار «تمساح خونی» یک فیلم شهری است و مخاطبش دقیقاً طبقه متوسط شهری است. فروش این فیلم بیشتر در کلانشهرهاست. سوژهاش یک سوژه شهری است و این سوژه را در یک ساختار تولید دم دستی به تصویر نکشیده است؛ به روایت تنوع لوکیشن، تعقیب و گریز و هیجان داده و این هیجان با موقعیت و دیالوگهای کمیک در هم تنیده شده است و جواد عزتی به بهترین نحو اینها را پردازش کرده و به همراه عباس جمشیدی بازی درخشانی دارد نهایتاً این پکیج در تبلیغات هوشمند به مخاطب عرضه شده است. برای «فسیل» هم همین اتفاق افتاد. ساختار متفاوت و پروداکشن مناسب با تبلیغات جذاب همراه شد و نتیجه را در اکران دیدید. «سال گربه» هم به لحاظ فرم
جلو ست، شلختگی در تولید نمیبینید و تبلیغاتش هم هوشمندانه است و پوستر جذابی دارد. اینها با کاریزمای بهرام افشاری پیوند خورده و نهایتاً شاهد این موفقیت در فروش هستیم. در فیلمهای غیرکمدی هم باید همین اتفاق بیفتد. تبلیغات دلیلی ایجاد میکند برای رفتن مخاطب به سینما. بخشی از این تبلیغات سینه به سینه و دهان به دهان از طریق مخاطب است و بخش دیگر آن تیزر جذاب و ساختار هوشمند است که دلیلی ایجاد میکند تا مخاطب را به سینما بکشاند. امیدوارم در سینمای ایران هم این ساختار تبلیغات جدی گرفته شود. ببینید تبلیغات «اوپنهایمر» چقدر شگفتانگیز است. پکیج تبلیغاتی که این کمپانی برای فضای تبلیغاتی طراحی کرده بود معادل بودجه تولید است. بازیگرها در چندین و چند اکران در جای جای دنیا حضور داشتند و پس از آن شاهد انبوه تولید در تبلیغات بودیم. مثلاً در انگلستان زادگاه کارگردان، نولان همراه بازیگر فیلم در یکی از کتابفروشیهای قدیمی لندن بین قفسه فیلمهای قدیمی و کلاسیک سینما قدم میزنند و راجع به سینمای کلاسیک صحبت میکنند و بعد در نهایت به فیلم خودشان گریز میزنند. این کلیپ جذاب فقط یکی از عناصر تبلیغاتی «اوپنهایمر» بود. ما هیچ طراحی جذاب و هوشمندی را در سینمای ایران نمیبینیم. طراحی رخداد و رویداد جانبی برای عرضه فیلم در سینمای ایران فقط به اکران مردمی خلاصه شده است که بازیگرها چند تا عکس بگیرند و چند تا امضا بدهند و بروند.
براساس آگاهیتان از جریان تولید فیلمها، آیا میتوان به روشن نگهداشتن چراغ گیشه امسال با فیلمهای غیرکمدی امید داشت؟
فعلاً که «بیبدن» و «مست عشق» را داریم. شنیدهام محمد کارت در حال تولید فیلم خاص و ویژهای است که مراحل آخر فیلمبرداری را پشتسر میگذارد. یکی دو فیلمساز دیگر هم مشغول کار هستند. نکته مهمی که نباید از آن غافل بود، این است که بخش عمده توان هنری سینمای ایران در عرصه غیرکمدی (تقریباً 90 درصدش) مشغول سریالسازی در پلتفرمهاست و این ضایعهای برای سینمای ایران است.
پس باید به این امید باشیم که فضا برای بازگشت دوباره فیلمسازان از سریالسازی به سینما فراهم شود و مثل محمد کارت شاهد بازگشت دیگر فیلمسازان حوزه جدی به سینما باشیم.
صادقانه بگویم فضا مهیاست. ممکن بود اوایل گرفت و گیرهایی باشد اما من واقعاً فضایی که الان در وزارت فرهنگ است را برای فعالیت سینمایی مهیا میبینم. «بیبدن» سوژه کاملاً ملتهبی دارد اما پروانه ساخت و نمایش گرفت و در بهترین زمان اکران به نمایش درآمد. بنابراین به نظر من فضا مهیاست. امیدوارم دوستان سینماگر استقبال نشان بدهند و فعالیتشان را شروع کنند. اینکه در عرصه پلتفرمها کارهای غیرکمدی پرطرفدار است و در سینما آثار کمدی، علتش این است که تمام توان هنری سینما در غیرکمدی (تقریباً 90 درصد آن) به این رسانه کوچ کرده و در این شرایط وظیفه ارگانها و سازمانهاست که در بخش سینمای معمایی و پلیسی، سینمایی با مسأله و محوریت اجتماعی و سینمای دینی و... این خلأ را پرکنند.