محمد عسگری از تجربه کارگردانی «آسمان غرب» به «ایران» گفت
مخاطب ایرانی قصه دوست دارد
شاید مخاطبان ما سالها به واسطه سینمای هالیوود جذب ابرقهرمانهای خیالی پرده نقرهای شده باشند؛ ولی هنوز تماشاگر عام و جدی سینما برای قهرمانهای واقعی به وجد میآیند. هنوز در بین مخاطب نسل جوان ما هستند کسانی که برای رشادتهای جوانهای نسل گذشته ارزش قائلند و قهرمانهایمان را تشویق میکنند. هنوز سینماگرانی هستند که دغدغهمندتر از همیشه عطای سینمای پرفروش کمدی را به لقایش بخشیدند و توجه روشنفکران سینمای جشنوارهای را رها کرده تا قهرمانهای واقعی را به پرده سینما بیاورند. سینمای جنگ در این سالها به همان اندازه مهجور مانده است که قهرمانهای جنگمان به فراموشی سپرده شدند. قهرمانهایی که هر کدام میتوانند سوژهای ناب و نفسگیر برای یک اثر سینمایی باشند. حال در بین کشمکش سینمای کمدی و اجتماعی تلخ، فیلم «آسمان غرب» به کارگردانی محمد عسگری اکران شده است تا روایتگر رشادتهای شهید شیرودی و همرزمانش در شروع جنگ تحمیلی باشد؛ فیلمی که با تمام نواقص و جذابیتهایش میتواند شروع خوبی برای حضور پررنگتر سینمای جنگ در سینمای افسرده و بدون هیجان این روزها باشد. محمد عسگری سال گذشته فیلم «اتاقک گلی» را در ژانر جنگ داشت و توانست در ۱۱رشته نامزد دریافت سیمرغ بلورین شود و در نهایت جایزه بهترین کارگردانی فیلم اول و جایزه ویژه هیأت داوران را از آن خود کند.
زهرا جعفری
خبر نگار
«آسمان غرب» از نگاه شما در کدام ژانر قرار میگیرد؟ حماسی، جنگ و یا حتی فیلموگرافی؟
«آسمان غرب» فیلمی است که ابتدا در گونه اکشن قرار میگیرد اما از لحاظ محتوا، محتوای جنگ و دفاع مقدس را در خود جای داده است. در حقیقت یک فیلم جنگی و اکشن است.
شما میخواستید صرفاً یک فیلم جنگی بسازید یا قهرمان و برهه تاریخی هم برایتان مهم بود؟ چه شد که اصلاً به شخصیت شهید شیرودی در آن برهه از تاریخ جنگ رسیدید؟
نکته اولی که در هنر سینما وجود دارد، کارگردانی در آسمان است. این یک چالش خیلی بزرگ و متفاوت برای یک کارگردان است که بخواهد پلانهایش را در آسمان بگیرد. میزانسن در آسمان تفاوت زیادی با زمانی دارد که دوربین روی زمین است. این مسأله و چالشهایش در ابتدا من را جذب کرد. در مرحله بعدی خود شخصیت شجاع، طغیانگر و میهنپرست شهید علیاکبر شیرودی بود که ویژگیهای یک قهرمان را در خودش جای میداد و زمانی که با این شخصیت آشنا شدم، به لحاظ صفات اخلاقی این شخصیت برایم خیلی جذاب شد. همه اینها در کنار آن برهه از تاریخ جنگ که تمردی عجیب و متفاوت در ارتش رخ داد، از ویژگیهایی بود که من را برای ساختن این اثر ترغیب کرد.
شاید نقطه عطف قصه هم، همین تمرد و به نوعی سرکش بودن قهرمان قصه بود که او را دوستداشتنیتر میکرد.
بله. به هر حال همهجا وقتی که یک قهرمان مخالفت خود را در مقابل تفکرات غلط یا منفی اعلام کند، مورد استقبال قرار میگیرد. در جنگ هم شخصیتهای اینچنینی زیاد داشتیم که قهرمان شدند و تماشای آنها برای مخاطب سینما قطعاً جذاب است.
اگر بخواهیم از نگاه قهرمانپروری به این فیلم نگاه کنیم، بهتر نبود پیرنگهای بیشتر و جاندارتری را در فیلم ایجاد میکردید که با دیگر ویژگیهای شخصیتی شهید هم آشنا میشدیم؟
ببینید، فیلم سینمایی یک زمان محدودی دارد. بیشک نشان دادن شجاعت، معنویت و دیگر ویژگیهای اخلاقی شخصیت در 90 یا 100 دقیقه کار را سطحی میکرد. بنابراین بهتر بود از چند صفت باارزش شهید به طور مثال شجاعتش، میهنپرستیاش، غیرتاش و مردمداری و مردمدوستی او استفاده کرده و این بخش را در فیلم متبلور کنیم. از نظر من پرداختن به دیگر زوایای شخصیتی و یا حتی سنی شهید شیرودی در یک فیلم سینمایی کار غلطی بود. چنین چیزی در سریال جواب میدهد.
خب ما اثر موفقی مانند «ایستاده در غبار» را داریم...
درست است ایستاده در غبار فیلم موفقی است ولی در فیلم از نریشن استفاده شده است. حتی انگی هم همان زمان به فیلم وارد شد که این فیلم مستند است یا سینمایی؟ شخصاً ایستاده در غبار برایم فیلم مهم و ارزشمندی است؛ نه فقط در سینمای جنگ حتی در سینمای بعد از انقلاب. پس موضوع فیلم نیست؛ ما وقتی به نریشن متوسل میشویم، کار فرق میکند و به راحتی میتوان تاریخ و اتفاقهای تاریخی را بدون تصویر برای مخاطب روایت کرد. ولی آیا این واقعاً سینماست؟ به نظر من سینما نیست. چرا آقای مهدویان دیگر فیلم جنگی کار نکرد؟ چون انتقادهایی مبنی بر شباهت با ایستاده در غبار بر او وارد میشد. همچنین ما در «آسمان غرب» قرار بوده از لحاظ خط قصه برههای از تاریخ را که هوانیروز در برابر لشکر عراق ایستادگی میکند، به تصویر بکشیم؛ اتفاقی که در سه روز رخ داد.
به نوعی نقش هوانیروز را میخواستید نشان دهید؛ نقشی که تا به امروز خیلی کمرنگ دیده شد.
سپاه در زمان جنگ به موضوع فرهنگی هم میپرداخت. به طور مثال تصویربرداری از عملیاتها و مصاحبه با افراد حاضر در عملیات و جنگ، تصاویر زیادی برایمان بهجا گذاشته است. ما آرشیو قوی مانند روایت فتح را در دست داریم. پس از جنگ هم سپاه نقش مبارزه را به حوزه فرهنگ انتقال داد و این شامل سینما هم شد. اما ارتش متفاوت عمل کرد. به نظر من ارتش در زمان جنگ ضبط تصاویر، برایش حکم لو رفتن یک عملیات را داشت و بعد از جنگ هم به تقویت نظامی خود پرداخت و از موضوع فرهنگی دور شد.
البته ارتش برای ساخت «آسمان غرب» کمک زیادی به شما کرده است.
بله و واقعاً هم کمکهایشان قابل ستایش بود چرا که از لحاظ پشتیبانی کمک زیادی به ما شد. ولی ارتش میتواند در جذب مخاطب به دیدن فیلم هم کمک زیادی کند.
یکی از ایراداتی که به فیلم «آسمان غرب» وارد است، وجود دیالوگهای شعاری است. دلیل وجود این دیالوگها چه بود؟
ببینید، من از شعار واهمهای ندارم. کسی که حرف حق میزند حتی اگر شعاری هم باشد باید آن را عنوان کرد. شعار در کنار بخش منفی، بخش مثبتی هم دارد. زمانی که چیزی را بگوییم و انجامش ندهیم معنی شعار پیدا میکند، در غیر این صورت اسمش شعار نیست.
دلیل تفاوت بین نسخه جشنواره و نسخه اکران عمومی چه چیزی بود؟ چرا از صحنههای جنگ در نسخه اکران عمومی کم شد؟
زمانی که ما قصهای موقعیتمحور داریم، دیگر نمیتوانیم داستانپردازی کنیم. مخاطب ایرانی به دلیل فرهنگی که در آن حاکم بوده قصه دوست دارد. بنابراین میخواستم در فرم، تفاوتهایی با سینمای جنگیای را که پیش از این میدیدیم، ایجاد کنم ولی دوست داشتم بخش قصهگویی را هم تقویت کنم.
انتخاب میلاد کیمرام تنها به واسطه شباهت چهره و ظاهر به شخصیت اصلی فیلم بود یا المانهای دیگری هم در نظر داشتید؟
در کنار ویژگی ظاهری که از آن یاد کردید، وجهی از شخصیت شهید شیرودی مد نظر من بود و آن شجاعت و قلدری بود که در این نقش میدیدم که به نظرم چنین ویژگیهای در شخصیت میلاد کیمرام هم وجود داشت.
ولی قبول کنیم انتخاب امیرحسین آرمان، انتخاب جسورانهتر و غیرقابل پیشبینیای برای همان نقش کوتاه بود.
بله و شاید اگر شما در پیشتولید بودید و من میخواستم نقش یک سروان جنگنده وسط میدان را به امیرحسین آرمان بدهید، شاید مخالفت میکردید.
بهتر نبود این جسارت را در نقش اول فیلم هم داشتید؟
من از انتخاب میلاد کیمرام راضی هستم. میلاد بازیگر خوب و تلاشگری است ولی به هر حال بخشهایی از ماجرا هم سلیقهای است.
بین دو فیلم «اتاقک گلی» و «آسمان غرب» که هر دو با موضوع جنگ بود، کدام یک برایتان جایگاه ویژهتری دارد؟
«اتاقک گلی» عاشقانه جنگی است ولی «آسمان غرب» اکشنی کاملاً متفاوت است که به جرأت میتوانم بگویم کار اصلاً سادهای نیست. ساخت کار اکشن که باورپذیر هم باشد، کار راحتی نیست و برای من کار بسیار متفاوتی بود.
مهمترین ویژگی فیلم آسمان غرب چیست؟
من تمام تلاشم را کردم هیجانی که مخاطب دوست دارد را به فیلم انتقال دهم و با حضورم در زمان اکران عمومی شاهد انتقال این هیجان بودم. مخاطب را میدیدم که برای صحنههای اکشن فیلم دست میزند و این نشان میدهد که مخاطب به این گونه از سینما علاقهمند است؛ پس بهتر است سینماگران و مسئولین در کنار فیلمهای کمدی و اجتماعی به گونههای دیگر فیلمسازی هم توجه لازم را داشته باشند.