«ایران» در گفت‌و‌گو با کارشناس مسائل راهبردی بررسی کرده است

دست برتر مقاومت در پساطوفان الاقصی


حمله تروریستی رژیم صهیونیستی به ساختمان کنسولگری ایران در سوریه جدیدترین دست از اقداماتی است که رهبران تل آویو برای خروج خود از بن‌بست جنگ غزه در پیش گرفته‌اند تا در روند ضدیت با ایران، تقابل میان خود و جبهه مقاومت را به یک رویارویی بزرگ‌تر در سطح منطقه تبدیل کنند. نوید کمالی، کارشناس مسائل راهبردی در گفت‌و‌گو با «ایران» به بررسی ابعاد، اهداف و پیامدهای این اقدام تروریستی پرداخته است که از نظر می‌گذرد.
 
حمله تروریستی به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق ناظر به چه عواملی از سوی تل آویو انجام شده است؟
این حمله تروریستی را می‌توان شروع و فصل جدیدی از تهدیدآفرینی اسرائیل علیه جبهه مقاومت در نظر گرفت. چرا که تا پیش از این رژیم صهیونیستی از تهدید اماکن دارای مصونیت دیپلماتیک به واسطه نگرانی از عوارض بین‌المللی چنین اقدامی، به هر شکل اجتناب می‌کرد. با این حال در واقعه اخیر نیروهای هوایی رژیم صهیونیستی با استفاده از چندین فروند موشک هوا به زمین، ساختمان کنسولگری کشورمان را هدف قرار داده و موجب شهادت تعدادی از مستشاران ارشد نظامی کشورمان شد. وقوع چنین جنایتی آن هم در حالی که به شکل آشکار نقض کنوانسیون‌های بین‌المللی در رابطه با مصونیت اماکن دیپلماتیک است و تنها با استناد به همین جنایت می‌توان محکومیت سنگین رژیم صهیونیستی در مجامع و دادگاه‌های بین‌المللی را رقم زد. البته این اقدام رژیم صهیونیستی نشان از استیصال در مقابله با جبهه مقاومت دارد.
 
آیا این حمله را می‌توان در راستای تلاش برای تسری جنگ به خارج از غزه دانست؟
 برای فهم بهتر شرایط پیچیده و پرفشار حاکم بر رژیم صهیونیستی که زمینه ساز انجام این اقدام تروریستی شده است، بایستی به این نکته دقت کرد که در پی طولانی و فرسایشی شدن جنگ غزه و تبدیل این جنگ و میدان نوار غزه به باتلاقی برای قوای اسرائیلی دیگر امیدی به تأمین اهداف اولیه این جنگ خصوصاً نابودی حماس باقی نمانده است، از قضا این نکته هم بخوبی از سوی حامیان غربی تل‌آویو خصوصاً کاخ سفید درک شده است. در واقع حتی امریکا که به شکل سنتی از روابط عمیق راهبردی با اسرائیل برخوردار است مایل نیست که عوارض جنگ غزه بیش از این افزایش یابد خصوصاً عوارض روانی و رسانه‌ای این جنگ، چرا که این دست عوارض افکار عمومی را بشدت تحریک کرده و در نتیجه می‌تواند فضای سیاسی و انتخاباتی امریکا را به سمت و سویی مخالف منافع جریان حاکم و پیروزی جناح مخالف با محوریت دونالد ترامپ هدایت کند. علاوه بر این دیگر بخوبی این واقعیت پیش روی ائتلاف غربی پشتیبان جنگ غزه قرار گرفته که نتانیاهو از طریق ادامه جنگ بی‌سرانجام تنها به دنبال ادامه حیات سیاسی خود در منصب نخست‌وزیری است؛ لذا از قربانی کردن منافع حامیان داخلی و خارجی خود هیچ ابایی ندارد. باید به این نکته توجه داشت که بازگشت مخالفان نتانیاهو به خیابان‌ها نشان‌دهنده پایان صبر استراتژیک مخالفان او و شروع مجدد تنش‌های ویرانگر داخلی در بطن فضای سیاسی داخل رژیم است. از این رو و در چنین شرایطی شاهد تحرکاتی هستیم که آن را می‌توان تقلا برای خروج از بن‌بست جنگ غزه و باز کردن جبهه‌‌ای جدید در منطقه یاد کرد.
 
اقدام تروریستی اخیر می‌تواند محرکی برای تغییر رویکرد ایران در مواجهه غیر مستقیم میدانی با اسرائیل باشد؟
رژیم صهیونیستی طی ماه‌های اخیر از طریق هدف قرار دادن نمادهای مقاومت در منطقه خصوصاً شخصیت‌های بزرگ ایرانی به شکل جدی با در نظر گرفتن پیوست رسانه‌ای و عملیات روانی متمرکز بر تحریک افکار عمومی وبه دنبال تولید فشار از پایین به بالا از سوی آنها برای وادار کردن سیاستگذاران مقاومت به عبور از سیاست پر ابهام صبر استراتژیک است که نقطه اوج این دست تلاش‌ها را می‌توان در حادثه اخیر دمشق مشاهده کرد. بدون شک برای غلبه بر این طراحی، در گام اول باید آگاهی افکار عمومی در داخل جبهه مقاومت خصوصاً کشورمان را نسبت به مسائل میدانی افزایش داد تا بینش عمومی نسبت به دستاوردهای مقاومت در جریان تحولات پسا طوفان الاقصی ارتقا یابد و در پی آن افکار عمومی به چرایی دست زدن رژیم صهیونیستی به چنین جنایاتی پی برد. همزمان افکار عمومی باید به این اطمینان و باور دست یابد که سیاستگذاران جبهه مقاومت تمام منافع جهان اسلام و خاصه کشورمان را در نظر گرفته و با تدبیر، سیاست مقابله‌ای و پاسخ‌های مناسب در قبال اقدامات دشمن را تنظیم می‌کنند. در این رابطه از تریبون‌های رسمی رسانه‌ای کشور انتظار می‌رود که در شرایط حساس منطقه با آگاهی و دقت نظر بیشتری به تولید محتوا در رابطه با چنین حوادثی بپردازند.
 
هدفی که تل آویو فراتر از مواجهه با ایران در سطح منطقه با حملات نقطه‌ای خود علیه چهره‌های بلندپایه مقاومت دنبال می‌کند، چیست؟
رژیم صهیونیستی در پس اقدامات اخیر در حال پیشبرد دو هدف راهبردی در قبال پرونده سوریه است که اولین آن افزایش هزینه‌های انسانی جبهه مقاومت و دومین آن تحریک دولت سوریه به اتخاذ سیاست‌‌های محدودکننده حضور نمادهای جبهه مقاومت و ایران در این کشور است. علاوه بر این باید این واقعیت را نیز مد نظر داشت که با توجه به تثبیت نظام سوریه و بازگشایی اغلب سفارتخانه‌ها در پایتخت این کشور، دولت سوریه به دنبال رفع مهم‌ترین چالش حال حاضر خود یعنی مسأله اقتصاد است اما طبیعتاً تداوم تهدیدات نظامی و امنیتی آن‌هم در قلب پایتخت تأثیر منفی بر تلاش‌های دولت این کشور دارد لذا به نظر می‌رسد که رژیم صهیونیستی از طریق انجام حملات قابل توجه به پایتخت سوریه در پی تحریک دولت این کشور به اتخاذ سیاست‌های محدود کننده گسترش نمادهای ایرانی در این کشور است تا در قبال آن چنین حملاتی تداوم نیابد.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و سی
 - شماره هشت هزار و چهارصد و سی - ۱۵ فروردین ۱۴۰۳