نقدی بر رفتارهای ترافیکی بی‌ملاحظه در ایجاد ترافیک‌های آخر سال

شهر در دام شهروندان

حمیده  امینی فرد
خبرنگار

ترافیک عجیب و غریب و معطلی‌های چند ساعته در خیابان‌های اصلی و فرعی تهران در روزهای پایانی سال، یک اتفاق غیرمنتظره و غافلگیرکننده تعبیر نمی‌شود.
 آمارها هم نشان می‌دهد که در این روزها بر حجم ترافیک تا 50 درصد افزوده می‌شود و از این نظر اغلب شهروندان با این وضعیت تا حدی خو گرفته‌اند.
با این همه نگاهی به الگوی ترافیکی تهران در روزهای اخیر که با ماه مبارک رمضان نیز مصادف شده، از یک شهر پرترافیک غیرقابل تصور پرده برمی‌دارد که در پشت آن شهروندان ناراضی در ترددند.
آنها مدام از خود می‌پرسند چرا باوجود یک الگوی تکرار شونده سالانه، ما باز هم در اواخر سال با حجم بالای ترددهای کنترل نشده و هجوم غیرقابل تصور شهروندان به حمل و نقل عمومی مواجهیم و چرا صف‌های طویل مسافران در هیچ ساعتی از روز کوتاه نمی‌شود؟ تعدادی البته باور دارند که شهروندان نیز در ایجاد این وضعیت غیرقابل تحمل سهم دارند و نمی‌توان همه تقصیرها را به گردن خیابان‌ها و معابری انداخت که بارها گفته شده فقط برای یک هشتم این تعداد خودرو ظرفیت دارد! برای همین هم اگر این روزها به رفتار ترافیکی شهروندان نگاهی بیندازید، می‌توانید رد آنها را در ایجاد این شبکه قفل شده پیچیده ببینید. تعدادی که همه کارهای خود حتی یک کارواش رفتن ساده را به روزهای پایانی سال منتقل کرده و به‌دنبال انجام امور روزمره خود تا ساعات پایانی سال هستند.
پرده اول: مطب دکتر زیبایی
ساعت به 12 ظهر نرسیده، صف طویل بیماران آقای دکتر جلوی مطب کشیده می‌شود. سالن 12 متری مملو از بیمارانی است که ظاهراً هیچ کدامشان برای انجام یک کار ضروری درمانی نیامده‌اند. آقای دکتر در یک ماه پایانی سال صرفاً به استقبال بیمارانی می‌رود که کارشان زیبایی است.
برای همین از چند ماه قبل تمام سفارش‌های مطب به خرید ژل، بوتاکس و نخ اختصاص پیدا کرده و منشی سالن هم فقط به بیمارانی وقت می‌دهد که به‌دنبال زیباتر شدن برای سال جدید هستند.
جالب اینکه اغلب‌شان هم در جواب اینکه چرا همه کارهایشان را برای روزهای آخر سال گذاشته‌اند، می‌گویند که به اجبار و از ترس گران شدن خدمات در سال جدید ترجیح داده‌اند تا در این روزها مراجعه کنند. این را خانم مقیسه می‌گوید.
 کسی که به قول خودش همین ۴ ماه پیش برای صورتش تزریق فیلر داشته و بعد از دو ساعت و نیم معطلی و پرسه زدن برای پیدا کردن یک جای پارک خالی در خیابان‌های شلوغ شمال شهر بالاخره توانسته خودش را به مطب آقای دکتر برساند تا مبادا در سال جدید خدمات را چند صد هزار تومان گران‌تر دریافت کند.
 او شنیده که سال بعد هزینه خدمات ۵۰ درصد اضافه می‌شود و با حساب و کتاب خودش حتی اگر ۶ ساعت هم در پشت ترافیک سنگین بماند باز هم برایش به صرفه‌تر از دریافت خدمات گران‌تر در سال جدید بوده است!

پرده دوم: صف میوه و تره‌بار
در یک چشم به هم زدن، انبوهی از مشتری‌های عجول جلوی مغازه میوه‌فروشی جمع می‌شوند.
 یک نفر به خیالش آمده زرنگی کند تا از دیگران جلو بزند، آن دیگری سبد بزرگ خریدش را وسط جمعیت باز کرده تا مبادا کسی زودتر از او دستش به میوه‌های بهتر برسد.
 فروشنده با صدای بلند داد می‌زند، «به خدا چند روز بیشتر تعطیل نیستیم دوباره باز می‌کنیم، این میوه‌ها می‌گندد».
 مردم اما گوش‌شان به این حرف‌ها بدهکار نیست! به خیال‌شان عید قحطی می‌رسد و از حالا خودشان را برای خرید جعبه‌های بزرگ پرتقال و سیب آماده کرده‌اند.
 یکی از مشتری‌ها می‌گوید برای رسیدن به این صف طویل، فقط یک ساعت در صف ورودی میدان میوه و تره‌بار منتظر مانده و در نهایت هم ترجیح داده تا برای چند دقیقه که حالا به چند ساعت تبدیل شده! خودرو‌ی خود را وسط خیابان شلوغ و پرترافیک رها کند و سریع خودش را به این صف برساند تا مبادا شب عیدی بی‌پرتقال و سیب بماند.
پرده سوم: آرایشگاه زنانه
هرچند دقیقه که می‌گذرد بر هجوم مشتری‌های آرایشگاه اضافه می‌شود. یک نفر با صدای بلند داد می‌زند، «راننده خودروی ۲۰۶ سفید ایران ۵۵» شلوغی سرسام‌آور آرایشگاه، اما اجازه نمی‌دهد صدا به صدا برسد. بالاخره داد راننده‌های کلافه و عصبانی از بیرون آرایشگاه، راننده بی‌ملاحظه را به خود می‌آورد.
 زن با خونسردی تمام با همان موهایی که زیر دست آرایشگر در فویل‌های بزرگ آلومینیومی پیچیده شده، سوئیچ خودرو‌ی خود را از کیف مبارک بیرون آورده و می‌گوید: «فکر نمی‌کردم کارم آنقدر طول بکشه.» سرایدار آرایشگاه خودش را سریع به خیابانی می‌رساند که ظاهراً زن با یک پارک کردن بی‌ملاحظه، باعث بند آوردن آن شده است.

پرده چهارم: پرداخت‌های بانکی
مرد که ظاهراً همه پرداختی‌های بانکی این طرف سالش را برای روزهای آخر گذاشته، وقتی از معطلی یک ساعته پشت چراغ قرمزی که به نظر می‌رسد با این حجم عجیب و غریب خودروها خیال سبز شدن ندارد، مواجه می‌شود، از شدت عصبانیت، دستش را روی بوق می‌گذارد و شروع می‌کند به بدو بیراه گفتن به راننده‌ای که خواسته یک فاصله چند سانتیمتری از او
 جلو بزند.
 مرد پیش خودش فکر کرده، اگر پول مستأجرهایش را بگذارد آن‌ طرف سال ممکن است، خدای نکرده بانک‌ها برای همیشه تعطیل شوند و سود چند درصدی که نصیبش می‌شده را از دست بدهد. برای همین با حال نزاری که داد می‌زند دچار سرماخوردگی یا شاید هم کمی شدید‌تر آنفلوانزا شده، خودش را در این ترافیک کلافه‌کننده به خیابانی رسانده که می‌داند خارج شدن از آن در این روزها و ساعت‌ها کار هر کسی نیست.

پرده پنجم: طلافروشی
زن بعد از یک ساعت بالا و پایین کردن خیابانی که می‌داند حتی در روزهای عادی هم پیدا کردن یک جای پارک خالی، حکم طلا را دارد، به پارک سوبل رضایت داده و با عجله خودش را به صف طویل خریداران سکه‌ای می‌رساند که با شنیدن شایعه گران‌تر شدن طلا در سال جدید، آب دستشان بوده، رها کرده و به اینجا آمده‌اند. ظاهراً ۲۰ نفر جلوتر از او نوبت گرفته‌اند.
 زن، اما بی‌توجه به پارک دردسرسازی که حالا خیابان اصلی را بند آورده و راننده‌ها را مجبور کرده تا از لاین مقابل عبور کنند، مشغول حساب و کتاب خرید سکه‌هایی است که برایش نقشه‌های زیادی کشیده است.
هر از گاهی هم سرش را از مغازه طلافروشی به سمت خیابان کج می‌کند و وقتی می‌بیند خبری از پلیس نیست با خیال راحت دوباره به سر حساب و کتاب‌هایش برمی‌گردد.
در این روزها اگر نگاهی به دور و برتان بیندازید با صحنه‌های اعجاب‌آور و البته حق به جانب زیادی روبه‌رو می‌شوید که شهروندان خالق اصلی بیشتر آنها هستند.
خریدهای بدون برنامه و ترددهای غیرضروری در خیابان‌های شلوغی که عبور از آنها حداقل چند ساعت زمان می‌برد، نمونه‌ای از رفتارهای ترافیکی غلط اغلب ما است که به این وضعیت منزجرکننده دامن زده است.
 بنابراین یک سؤال جدی که باید از خود بپرسیم این است که‌ «در ایجاد این راهبندهای ترافیکی هرکداممان تا چه اندازه مقصریم؟»

 

برش

آمارها هم نشان می‌دهد که در این روزها بر حجم ترافیک تا 50 درصد افزوده می‌شود و از این نظر اغلب شهروندان با این وضعیت تا حدی خو گرفته‌اند. با این همه نگاهی به الگوی ترافیکی تهران در روزهای اخیر که با ماه مبارک رمضان نیز مصادف شده، از یک شهر پرترافیک غیرقابل تصور پرده برمی‌دارد که در پشت آن شهروندان ناراضی در ترددند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و هفت
 - شماره هشت هزار و چهارصد و بیست و هفت - ۲۷ اسفند ۱۴۰۲