زنده به گور در جاهلیت غرب
آمنه عسکری منفرد
پژوهشگر حوزه زنان
یکی از نشانههای جاهلیت اولی «تبرج زنان» است و امروز یکی از عمدهترین مظاهر تمدن غربی همین تبرج است. قرآن کریم در آیه ۳۳ سوره احزاب خطاب به همسران مکرم پیامبر میفرماید: «وَ قَرنَ فی بُیوتِکنَّ و لا تَبَرُجْنَ تَبَرُج الجاهِلِیة». بر مبنای این آیه «تبرج» همان جاهلیت است، منتها جاهلیتی که توانسته خود را با سلاح تبلیغات مدرن مجهز کرده، حقایق را بپوشاند. در دوران انقلاب صنعتی، زن غربی وقتی به بهانه بهدست آوردن حق برابری با مردان و آزادی و به هدف جلوهگری، از محیط خانه به خیابانها کشیدهشد؛ درحقیقت وسیلهای برای سودجویی سرمایه داری قرار گرفت.
آنها به جهت استفاده ابزاری از زن و بهدست آوردن سود بیشتر، به بهرهبرداری از زن پرداختند؛ چنانکه در اروپایی که زن حتی حق مالکیت نداشته و مایملک مرد و شوهرش محسوب میشد و حتی بعد از شروع دموکراسی غربی، حق رأی نیز نداشت، با وقوع انقلاب صنعتی و افزایش کارخانجات به یکباره دارای حقوقی شد که در حقیقت زمینه بردگی او را فراهم کرد.
سرمایهداران غربی براساس پیروی از سیاست مادی و اقتصادی خود، زن را بهعنوان نیروی کار ارزان بهکار گرفتند، تا در سایه بهرهکشی از او و به بهانه اهدای آزادی و برابری حقوق، چشم هرزهآلوده مرد را بهرهمند کنند و زمینه را برای اطفای شهوت فراهم آورند. گناه بزرگی که تمدن غرب درمورد جنس زن مرتکب شده، این است که «جلوهگری» را بهعنوان یک «حق» و خصوصیت حتمی و لازم زن، معرفی کرده و آن را نقطه مقابل اسارت معرفی کرده است.
«اگر بخواهیم نسبت به مسأله زن، نگاه سالم، منطقی و دقیقی ارائه کنیم، باید در درجه اول ذهن را از تفکرات غلط غربی از جمله عنوان برابری جنسی پاک کرده، آنگاه با نگاه انسانی و با رعایت عدالت، انسانها را از لحاظ ساخت طبیعی، چه جسمی و چه عاطفی به دو نوع زن و مرد تقسیم کرده و براساس منطق عقلایی، نقشها و وظایف هر یک را معین کنیم. نگاه اسلام نسبت به زن و مرد؛ نگاه انسانی است و در مسأله انسانیت، سیر مقامات معنوی و شکوفایی استعدادهای فکری و علمی هیچ تفاوتی میان زن و مرد نیست، اما قالبها دو قالب است.» (بیانات رهبر انقلاب، ۳۰فروردین۹۱).
جیمی کارتر- یکی از رؤسای جمهور گذشته امریکا - در کتابی به نام «تقاضایی برای اقدام» به نقض حقوق بشر و تجاوزات وحشتناک علیه زنان پرداخته و میگوید: «هرساله صدهزار دختر بهعنوان برده در امریکا فروخته میشوند، جاییکه یک صاحب روسپیخانه میتواند دختری را که معمولاً اهل امریکای لاتین یا آفریقاست، با قیمتی برابر یک هزار دلار خریداری کند.» وی همچنین در مورد تجاوزات جنسی که در محوطههای کالجها رخ میدهد اشاره میکند و میگوید: «از هر بیست وپنج تجاوز، فقط یک مورد گزارش شده و تنها یک درصد از متجاوزان جنسی در امریکا محاکمه میشوند.»
امروز هم بسیاری از سلبریتیهای امریکایی از جمله بازیگران هالیوودی یا خوانندههایی که ظاهراً «جایزههای نوبل» و «زن برتر سال» را دریافت کردهاند؛ ضمن ابراز پشیمانی از راهرفته و بیان تجربیات تلخ خود در این زمینه، عمر خود را تباه شده مینامند. این همان «زوال تمدن تاریخی غرب» است که بتدریج اتفاق افتاده و امروز دنیای غرب را در سراشیبی افول و سقوط قرار داده است.
آنان که شعار «زن، زندگی، آزادی» را سر دادند، همان صاحبان زر و زور هستند که سالیان قبل با شعار «فمینیسم و حمایت از حقوق زنان» به میدان آمدند. با سیاستِ حذف خانواده و بیهویت کردن زن و باشعار تساوی جنسی زن و مرد، نقش مادری و همسری را محدود کننده زن معرفی کردند، تا با دورکردن زنها از کانون خانواده ضربه اساسی به بنیان آن وارد کنند. به قول ویل دورانت؛ «انقلاب صنعتی در اروپا باعث خارج شدن اجباری زنها از خانهها و گسستِ آنها از معنویت شد.»
شعار «زن، زندگی، آزادی»، زن را به سمت زندگی بدون قانون و آزادی بیحد و مرز میکشاند و با نگاه ابزاری به او، به دنبال آزاد کردن روابط جنسی، درسایه تشکیل «جامعه جنسی»، باشعار حق تسلط کامل زن بر بدن خودش، حقِ سقط جنین را به عنوان حقِ طبیعی برای او برمیشمرد که کاهش زادوولد، ازدواج و افزایش طلاق از آثار قطعی آن خواهد بود.
در گامی دیگر؛ با ترویج طرح شعار «زنان بدون مرد»، زنان وارد گردونه کسب قدرت سیاسی و اقتصادی و رقابت در همه زمینهها با مردها خواهند شد و به این ترتیب با فروپاشی هویت خانواده و تشکیل جامعه جنسی، هویت زن نیز تخریب شده و زمینه برای تسلط استکبار فراهم میشود. همانطور که امروز در دنیای غرب، زنان را در فروشگاههای خاصی به همین منظور به عنوان «برده جنسی» مانند یک کالا قیمتگذاری کرده، به فروش میگذارند ودر این شرایط دیگر چیزی از انسانیت، هویت و استقلال زنانه باقی نخواهد ماند.
این در حالی است که طبق آموزههای اسلام در جامعه الهی، زن و مرد دو مخلوق پروردگار هستند و «آزادی» به عنوان یک عطیه الهی، اما در چهارچوب قانون حق طبیعی آنهاست.
همچنین با توجه به مناسباتی که در خلقت هر یک از آنها قرار داده شده حقوق و تکالیفی نیز به عهده دارند و ازدواج و بهره بردن از «لذت مادری» برای زن یک موهبت الهی بهشمار میرود، که در راستای تکامل خلقت او عطاشده، تا به وسیله آن به کمال دست یابد. در حقیقت؛ «معنویت» حلقه مفقوده شعار «زن، زندگی، آزادی» است، که در آموزههای دینی به آن اهمیت داده شده و مایه رشد و سعادت زن و خانواده خواهد بود و در سایه همین آموزههاست، که زن مسلمان طعم آزادی واقعی را خواهد چشید.