«ایران» مواضع ادعایی سیاستمداران امریکایی درباره انتخابات مجلس و پیشرفتهای دفاعی ایران را بررسی میکند
پشت پرده تناقض امریکایی درباره ایران
دیگر خیلی عجیب نیست اگر در موضعگیری مقامهای امریکایی پیرامون جمهوری اسلامی، درباره یک موضوع، تعاریف و برداشتهای متناقضی مطرح شود؛ تناقضهایی که میکوشد نه تنها افکار عمومی جهان را سرگردان و به ایران بدبین کند، بلکه دراین میان حقیقت و واقعیت را نیز قربانی نماید. مواضع و اظهارنظراتی که در هفتهها و روزهای اخیر در رابطه با تحولات مختلف در ایران به صورت پررنگتری از سوی سیاستمداران امریکایی مطرح میشود، از واقعیات صحنه خاورمیانه که ایالات متحده در آن دست برتر خود را از دست داده، پرده بر میدارد. در جدیدترین دست از این مواضع، حالا انتخابات ایران بهانهای برای مداخلهجویی و تکرار ژستهای حقوق بشری از سوی واشنگتن شده است؛ جایی که «آبرام پیلی»، معاون نماینده ویژه امریکا در امور ایران، برگزاری انتخابات مجلس کشورمان را نمایش دموکراسی خوانده و به زعم خود مدعی شده است که برگزیدگان این انتخابات نماینده مردم ایران نیستند. به اینها واکنشهایی را باید افزود که نسبت به روند پیشرفتهای ایران در عرصه فعالیتهای هستهای و صنعت موشکی مطرح میشود. چنانکه پرتاب موفقیتآمیز ماهواره ایرانی پارس-۱ به خطری برای اوکراین تعبیر میشود؛ موضعی که «متیو میلر»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا در واکنش به پرتاب جدیدترین ماهواره ایرانی از خود نشان داد و آن را نشانگر تعمیق شراکت نظامی میان ایران و روسیه خواند. او این شراکت را برای اوکراین، همسایگان ایران و جامعه بینالمللی خطرناک توصیف کرد و خبر واهی رویترز مبنی بر ارسال موشکهای بالستیک ایران به روسیه را هم که حتی نهادهای امنیتی امریکا آن را رد کرده بودند، تکرار کرد و به ایران بابت این ادعای خیالی هشدار داد.
نگرانی ادعایی مقامهای امریکایی نسبت به ایران و وضعیت رو به تغییر در روند مناسبات با متحدان منطقهای و آسیاییاش را بویژه باید ذیل تحولاتی دید که پس از آغاز جنگ اوکراین روی داد. این تحولات به موازات سردرگمی و به بنبست کشاندن مذاکرات رفع تحریمها از سوی امریکا، وضعیت سیاست خارجی این کشور را در چنان دور باطلی از بحران انداخت که حالا بروز هر نشانه رو به پیشرفتی پیرامون ایران در عرصههای مختلف به مثابه اهرمی برای اجرای جنگ روانی محافل رسانهای و اطلاعاتی مرتبط با امریکا به کار گرفته میشود. تمرکز برهمپیمانی تهران و مسکو که در حال تجربه کردن سطوح جدیدی از رابطه هستند، از جمله این موارد به شمار میروند. ایران و روسیه در حالی که بر مسائل امنیتی و دفاعی متمرکز شدهاند اما در حال گشایش چندین زمینه جدید همکاری در زمینه اقتصادی نیز هستند. این رویداد برای امریکا که یک سر بحران اوکراین قرار دارد و در عین حال که نتوانست به وعدههای خود برای کمک به دولت «کی یف» برای پیروزی در برابر روسیه عمل کند، در جنگ فرسایشی دیگری یعنی جنگ غزه هم گرفتار شد، تحول خوشایندی نبود. ایالات متحده بابت همراهی بیچون و چرای تل آویو در کشتار مردم بیدفاع غزه در صحنه داخلی در حال پرداختن هزینههای زیادی است که ممکن است آخرین آنها با شکست «جو بایدن» در انتخابات ریاست جمهوری سال آینده تکمیل شود.
تقسیم کار در واشنگتن
بنابراین طبیعی است در این وضعیت که واشنگتن پروندهای آمیخته به شکست در برابر جمهوری اسلامی را روی میز خود میبیند، شانس خود را در مخاطره نمایی اقداماتی همچون پیشرفت در مناسبات منطقهای و فعالیتهای موشکی و هستهای بیازماید. چنانکه به نظر میرسد در یک تقسیم کار، طیف تندرو صحنه سیاسی امریکا مسئولیت اتهام زنی علیه برنامه هستهای ایران را به عهده گرفته است. در این راستا «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی رئیسجمهور پیشین امریکا با ادعای اینکه ایران از نظر او در زمینه هستهای در رده کرهشمالی قرار دارد، تمرکز ویژه خود بر ایران را به علاقهاش جهت جلوگیری از تکثیر سلاحهای کشتارجمعی، بویژه سلاحهای هستهای ربط داده است؛ ادعایی که او در تکمیل آن به برخورداری اسرائیل از تسلیحات هستهای آنهم در حالی که خود را متعهد به پادمان هستهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی نمیداند، کمترین اشارهای نکرده است. «بولتون» همچنین جنگ حماس و تل آویو را هم بهانه دیگری برای تکرار مواضع خود علیه نقش منطقهای جمهوری اسلامی قرار داده و مدعی شده است: «ایران در هر مسألهای در خاورمیانه دست دارد. اگر آماده استفاده از زور نباشید، هرگز نمیتوانید بازدارندگی ایجاد کنید که کلید واقعی صلح و امنیت است». این مقام امریکایی در حالی از بازدارندگی موهوم امریکایی سخن میگوید که حتی متحدان اروپایی امریکا هم در هفتهها و روزهای اخیر در رویارویی با وقایع تراژیک «غزه» واکنشی جز انزجار و برائت جستن نشان ندادهاند. این امر نشان میدهد که مواضع تکراری امریکاییها در ضدیت با ایران زمانی که ماشین کشتار اسرائیل در بالاترین سطح در جریان است، تا چه اندازه پوشالی و محصول ناکامیهایی است که دولت ایالات متحده در حال تجربه آن است.