همیشه نمی توان جوان ماند
جنگ با پیری
ترانه بنی یعقوب
خبرنگار
«دکتر برای نخ انداختن خط خنده 6 میلیون میگیرد، اما سوزان خانم یک سالن را معرفی کرده که با
700 هزار تومان نخ میاندازد و دیگر خبری از هیچ خط و خوطی نمیماند خداییاش مفت نیست؟ برای فردا وقت گرفتم.» اینها را آذر خانم پشت تلفن تند تند برای دوستش تعریف میکند. مدتی است روی دور جوانسازی و کار کردن روی خطوط صورتش و به قول خودش مبارزه با پیری افتاده. نازنین دخترش که حرفهای مادر را پشت تلفن میشنود ناراحت و عصبی میگوید نباید در هر آرایشگاه و هر زیرزمینی این کارها را انجام بدهد، چرا که ممکن است برایش عواقب غیرقابل بازگشتی داشته باشد. از دختر اصرار است و از مادر انکار تا جایی که کار به دعوا و مرافعه میکشد. دختر اصرار میکند که حداقل مادر اگر علاقهمند به این کارهاست آن را در مطب پزشک انجام دهد نه هر کسی که از راه میرسد و بر خودش نام زیباییکار میگذارد. روزهایی هست که آذر خانم خطوط صورتش را با دختر 25 سالهاش مقایسه میکند و شاکی میشود که چرا در 55 سالگی آنقدر روی صورتش خط افتاده است، او همه تلاشش را برای مبارزه با پیری میکند.
حتماً شما هم این روزها با تعداد زیادی از آدمهایی مواجه شدهاید که برای مبارزه با پیری و جوانسازی حاضرند، دست به هر کاری بزنند؛ جراحی، فیلر، ژل، نخ و هر چه در توان دارند. گاهی این کارها عواقب خطرناکی هم دارد اما اگر بخواهید فلسفه این کارها را بررسی کنید همهاش به یک جواب کلی میرسد، نپذیرفتن پیری یا مبارزه با پیری. آدمهایی که خطوط روی صورتشان را دوست ندارند و دائم عکسهای زمان پیریشان را با دوره جوانیشان مقایسه میکنند و نمیخواهند بپذیرند که از یک سنی به بعد عضلات صورت شل میشود و پوست به سمت پیری میرود و خلاصه آدمها پیر میشوند. شاید بگویید همهاش تحت تأثیر تبلیغات است یا شاید هم فلسفه زندگی. اما هر چه هست برای خیلیها روند مبارزه با پیری با شکل گرفتن اولین چروکهای روی پوست آغاز میشود، شاید اوایل با خرید انواع مکملهای جوانساز و کرمها و کمکم با جراحیهای کوچک و بزرگ. راستی میتوان همیشه جوان ماند؟ مگر پیری چه اشکالی دارد که همه از آن گریزانند؟ مگر میانسالی و پیری هم دورهای از زندگی ما نیست؟ آیا پیری هراسی یک جور اختلال است؟
اکسیر جوانی
شاید برای همهتان پیش آمده که عکس بازیگر مورد علاقهتان را بعد از مدتها دیده و جا خوردهاید، بازیگری که با عملهای جراحی صورت دیگر آن آدم سابق نیست. او ممکن است دیگر هیچ چین و چروکی در صورتش نداشته باشد اما دیگر آن آدم سابق نیست. آن موقع شاید دلتان بخواهد همان چهره پیر شده و واقعی هنرمند مورد علاقهتان را میدیدید و از خودتان میپرسیدید، مگر پیری چه اشکالی دارد؟ البته کلی جوان هم دور وبرتان میبینید که مثلاً از 25 سالگی دارند با پیری میجنگند و ابزارهای دستشان هم بوتاکس و جراحی است، یعنی از جوانی به جنگ پیری رفتهاند.
علی 55 ساله است، از آنهایی که میگوید از پیری متنفر است و تمام تلاشش را در زندگی برای مبارزه با پیری گذاشته و برای همین بیش از نیمی از حقوقش را ماهانه صرف خرید مکملهای جوانساز میکند و نیمی دیگر را خرج تزریق فیلر و بوتاکس. وقتی با او حرف میزنی در یک جمله حرفهایش را خلاصه میکند: «کسی پیرها را دوست ندارد و من از پیری متنفرم و میخواهم جوان بمانم.» شاید برای همین است که همه دوستهای علی حداقل 20 سال از او کوچکترند.
فریده اما معتقد است زنها تا میتوانند باید پیریشان را عقب بیندازند چون به نظر او مردها دیرتر و قشنـــگ تر پیر میشوند: «زنها باید همه تلاششان را برای مبارزه با پیری بکنند. وقتی صورتت جوان است همه بیشتر دوستت دارند. درست است همه بالاخره پیر میشوند اما میشود روند پیری را عقب انداخت.» فریده دائم از این مطب پزشک زیبایی به دیگری میرود.
هراس از پیری چه تبعاتی دارد؟
زهرا نیکزاد، روانشناس در گفتوگو با ما، این موضوع را از نظر روانشناختی بررسی میکند: «مسألهای که مطرح کردید تحت عنوان هراس از پیری در روانشناسی بحث میشود. هراس از پیری در هر سنی حتی در ۲۰ سالگی هم میتواند رخ دهد و در اثر جابهجاییهای عاطفی و تروماهای روانی بروز میکند. گاهی اوقات، کسانی که به ترس از پیری مبتلا هستند، به جای پیری، از ایجاد یک بیماری مرتبط با پیری میترسند. به عنوان مثال، مردی در 40 سالگی ممکن است از ابتلا به آلزایمر بترسد بعد درحالی که در آیینه نگاه میکند و متوجه ریزش مو میشود که با افزایش سن رخ میدهد به جای اینکه این مسأله را به عنوان یک مسأله طبیعی زندگی بداند به عنوان شواهدی از احتمال خطر ابتلا به بیماریاش تعبیر میکند.»
«اما سؤال اینجاست علت ترس از پیری چیست؟» این روانشناس در پاسخ به این سؤال هم میگوید: «فوبیاهای خاص مانند پیری هراسی، تقریباً در 4 تا 6 درصد از جمعیت رخ میدهد.
هنگامی که فوبیاها به وجود میآیند، ناشی از واکنش آمیگدال، هیپوتالاموس ساقه مغز و ساختارهای لیمبیک سپتوم هیپوکامپ نسبت به خطر درک شده هستند. گاهی اوقات میتوان یک رویداد آسیب زای اولیه را به عنوان عامل ترس از پیری شناخت، اما اغلب هیچ ارتباط مستقیمی بین یک رویداد و ایجاد فوبیا وجود ندارد. در مورد ترس از پیری، اضطراب در مورد افکار تنها ماندن و ناتوانی در مراقبت از خود میتواند باعث ایجاد وحشت یا فوبیا شود.
گاهی اوقات کاهش قابل توجه تواناییهای فیزیکی بدن یا مشکلات مالی ناشی از افزایش سن ممکن است باعث بروز ترس از پیری شود. این هراس هم مانند دیگر هراسها علائمی دارد بهطورکلی تشخیص علائم ترس از پیری دشوار است زیرا ممکن است فرد به سختی نشان دهد که دچار ترس و اضطراب است.
او ممکن است رفتارهای وسواس گونهاش را پنهان کند و یا رفتارش در نگاه اول سالم به نظر برسد. به عنوان مثال حفظ یک سبک زندگی یا برنامه روزانه که بیشتر از توانایی بدن یک فرد است، مانند معاشرت با افراد بسیار جوانتر، یکی دیگر از علائم رایج است. فرد مبتلا به این فوبیا همچنین ممکن است از پزشکان دوری کند زیرا میترسد که پزشک به او بگوید که درحال پیر شدن است یا ممکن است سعی کند از طریق جراحی زیبایی از روند پیری جلوگیری کند. بسیاری از گرایشها به اعمال جراحی به همین دلیل است. اینکه فرد به هیچ عنوان فیزیک در حالت تغییر خودش را پذیرا نمیشود. در نهایت، این راهبردهای اجتنابی در کاهش شدت فوبیا شکست خواهند خورد و سایر اقدامات اجتنابی شدیدتر خواهند شد.»
به گفته این روانشناس، درمان و تشخیص مهمترین بخش مقابله با هر اختلال است: «فوبیا میتواند برای افراد آسیبزا باشد اما برای آن درمانهایی نیز وجود دارد. فوبیا به طورکلی با ترکیبی از روان درمانی، رفتار درمانی شناختی یا درمان بازگشتی کار مغز و داروها درمان میشود. ایده این است که رفتار و افکار فرد به هم مرتبط هستند.
بنابراین اگر بتوان افکار را هدایت کرد رفتار فرد و فوبیای فرد نیز تغییر خواهد کرد. درمان دیگری که اغلب برای کمک به مبتلایان به ترس از پیری استفاده میشود هیپنوتیزم بالینی است.
در طول یک جلسه هیپنوتیزم بالینی، بیمار توسط هیپنوتیزمکننده به حالت آرامش درمیآید. در این حالت پذیراتر، متخصص بهداشت به بیمار پیشنهاد میکند افکار یا رفتار خود را تغییر دهد. به طور مشابه هیپنوکاوی که ترکیبی از روانکاوی سنتی با هیپنوتیزم است، در درمان فوبیا مؤثر است. کمک گرفتن از یک فرد متخصص به شما کمک میکند تا بتوانید ترس از پیری را از بین برده و با آن مقابله کنید. یک مشاور خوب میتواند قدم به قدم شما را در مراحل سخت زندگیتان یاری کرده و در صورتی که دچار اختلالهای سلامت روان باشید با آنها مقابله کرده و در نهایت زندگی بهتری داشته باشید.»