گفت و گوی اختصاصی «ایران» با رهبران حماس و جهاد اسلامی فلسطین
مختار حداد
روزنامه نگار
اسامه حمدان: محور مقاومت در برابر دشمن صهیونیستی هماهنگ و متحد است
ما به هر آنچه در پاسخ به پیشنهاد پاریس ارائه کردیم متعهد هستیم
اسامه حمدان، سخنگو و عضو دفتر سیاسی جنبش حماس و علی ابوشاهین، رئیس بخش رسانه و عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی روز گذشته میهمان مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران بودند و از این مؤسسه بازدید کردند.رهبران مقاومت فلسطین همچنین در دیدار با حسن روزیطلب، مدیرعامل مؤسسه ایران از فعالیتهای رسانهای این مؤسسه در حمایت از ملت فلسطین تقدیر و تشکر کردند.حمدان و ابوشاهین پس از بازدید از مؤسسه، پای گفتوگو با خبرنگاران «ایران» نشسته و به اظهار نظر درباره آخرین تحولات جنگ رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه پرداختند. آنچه در ادامه میخوانید، مصاحبه اختصاصی رهبران مقاومت فلسطین با روزنامه ایران است؛
رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس به قاهره سفر کرده است، همچنین پس از نشست پاریس صحبت از پاسخ مقاومت به پیشنهاد پاریس شد، پرونده توافق تاکنون به کجا رسیده است؟
در هیچ شرایطی نمیتوان به دشمن اعتماد کرد و پیشنهاد پاریس نباید باعث این شود که به طرف مقابل اطمینان کنیم.
جنبش حماس نیز پاسخی به این پیشنهاد داد که پس از آن، رژیم صهیونیستی که در نگارش این پیشنهاد نقش داشت، از آن عقبنشینی کرد. این بدان معناست که ماهیت این دشمن صهیونیستی به حال خود باقی مانده و همچنان توافقات و تعهدات را زیر پا میگذارد. اساساً ویژگی اصلی این رژیم، خیانت است.زمانی که موضع اسرائیل مطرح شد، ما تأکید کردیم که موضع ما قاطع است. یعنی از هرآنچه در پاسخ به پیشنهاد پاریس ارائه کردیم، از توقف کامل و جامع تجاوز به نوار غزه، رفع محاصره غزه گرفته تا آغاز روند بازسازی و ارسال کمکهای بیقید و شرط برای مردم فلسطین و توقف عملیات نظامی و عقبنشینی تمامی نیروهای رژیم صهیونیستی از خاک غزه، عقبنشینی نخواهیم کرد.به هر حال ما از طریق میانجیگران پیامهایی دریافت کردهایم، اما تاکنون به نتیجه مطلوبی نرسیده ایم.
در همین رابطه برادرمان آقای اسماعیل هنیه برای سفر به قاهره دعوتنامه دریافت کرد و روز سهشنبه نیز وارد قاهره شد. با طرف مصری دیدارهایی خواهد داشت و پس از این دیدارها، نتایج مشخص میشود.
اما من تأکید میکنم که مواضع ما در این موضوع، روشن و محکم است و نه مربوط به ما، که مربوط به کل مقاومت فلسطین است. پاسخی که ارائه شد، پاسخ سازندهای بود با مشورت برادران جهاد اسلامی و گروههای مقاومت . این پاسخ، یک موضع ملی فلسطینی از سوی مقاومت است، نه موضع یک گروه خاص.آنچه میخواهم به صراحت بگویم این است که وقتی شما در یک نبرد میجنگید، تخمینهای مربوط به میزان خسارتهای مورد انتظار در این نبرد را انجام میدهید. در نبرد طوفان الاقصی نیز خسارتهایی که تاکنون رخ داده، کمتر از حد انتظار نبردی به این بزرگی است. سطح و کارایی میدانی مقاومت نیز به لطف خداوند متعال راضی کننده است و این به دلیل ادامه فرماندهی وکنترل خوب میدان وعملیاتها از سوی مقاومت حاصل شده است.
نکته دیگری که باید یادآور شوم، موفقیت مقاومت در درگیریهای روزانه با دشمن و وارد کردن خسارات به صفوف ارتش رژیم صهیونیستی است که تنها در طول روز سهشنبه، شاهد هلاکت و زخمی شدن 47 نفر از سربازان ارتش اشغالگر بودیم که رژیم صهیونیستی نیز به آن اعتراف کرد.به همین خاطر باید گفت میدان همچنان خوب عمل میکند و با وجود این میزان از فشار و رنج انسانی که ملت فلسطین متحمل میشود، مقاومت درحال عمل به وظیفه خود بوده و از حمایت مردم فلسطین نیز برخوردار است.
اهمیت نقش جبهههای پشتیبان مانند یمن و لبنان و همچنین عراق را چگونه میبینید؟ بویژه که شاهد دخالت امریکاییها به عنوان شرکای صهیونیستها در این نبرد هستیم و در همین راستا نیز حملاتی به یمن و عراق داشتند.
شاید اگر بخواهیم در مورد اهمیت صحبت کنیم، بحث طولانی میشود، اما سعی میکنم سه نکته را در مورد اهمیت این موضوع و این حمایت بزرگ مقاومت از غزه، شرح دهم.
به عنوان مثال وقتی از لبنان صحبت میکنیم، از یک نبرد روزانه و بیش از 200 شهید از جوانان مقاومت و مردم مناطق جنوب صحبت میکنیم که همچنان در رویارویی با رژیم صهیونیستی ثابت قدم هستند.
وقتی در مورد یمن صحبت میکنیم، صحبت از درگیریهای روزانه و حملات تجاوزکارانه امریکا و انگلیس به یمن است. این موضوع سادهای نیست و همه میدانند که حمله امریکا به یمن چه معنایی دارد و دیدیم که در عراق نیز چه اتفاقی افتاد. رهبران مقاومت عراق هدف عملیات تروریستی قرار گرفتند. اگر ورود گروههای مقاومت برای حمایت از مردم فلسطین بر مواضع رژیم صهیونیستی و امریکا تأثیر نمیگذاشت، امریکاییها این گونه واکنش نشان نمیدادند. اما ما در این زمینه چه چیزی میبینیم؟
در ابتدا باید بگویم که شکی نیست این ورود مقاومت مؤید این است که مسأله فلسطین مسأله محوری ملت اسلامی است. همه تلاشهایی که میخواست اینطور القا کند که موضوع فلسطین ربطی به امت اسلامی ندارد، توسط جبهه مقاومت باطل شد و نشان داد که امت اسلامی یک دشمن دارد که آن هم رژیم صهیونیستی و حامیان آن هستند و همه آنچه در مورد اختلافات داخلی مسلمانان گفته میشد، واقعیت ندارد.
نکته دوم این است که نیروهای مقاومت دهها سال است که با یکدیگر ارتباط دارند و روابط عمیقی برقرار کردهاند و امروز به صورت هماهنگ و یکپارچه در میدان کار میکنند. قطعاً این یک تغییر کیفی در عملکرد نیروهای مقاومت در چهارچوب اتحادشان به عنوان محور مقاومت است.
نکته سوم این است که اقدام مقاومت تصویر جدیدی را در منطقه ترسیم میکند. مشاهده کردیم که امریکاییها میخواستند تصویر دیگری را ترسیم کنند، اما دیدند کسانی هستند که میایستند و «نه» میگویند و تغییراتی را در منطقه به نفع مردم منطقه و به طور کلی به نفع امت اسلامی ایجاد میکنند.
رهبر انقلاب اسلامی از ابتدای جنگ در سخنان خود، بر قطع شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی تأکید کردهاند. اگر این اتفاق میافتاد و شریانهای حیاتی رژیم صهیونیستی قطع میشد، آیا امروز شاهد جنایت در غزه بودیم؟ با این حال همچنان شاهد روابط اقتصادی برخی کشورهای اسلامی با سرزمینهای اشغالی هستیم.
من معتقدم که اگر این اتفاق بیفتد، رژیم صهیونیستی دیگر وجود نخواهد داشت. این موجود اشغالگر ضعیفتر از آن چیزی است که خیلیها فکر میکنند. ضعیفتر از تار عنکبوت است. دیده شدن قدرت این رژیم نیز به دلیل ضعف برخی کشورهای اسلامی است.
غزه 17 سال است که در محاصره است. 75 سال نیز از اشغال سرزمین فلسطین میگذرد. اما طوفان الاقصی نشان داد که داشتن اراده اساس کار است. اراده مقاومت وجود داشت و با حمایتهای انجام شده از سوی محور مقاومت و فرزندان این محور و امت اسلامی، مقاومت موفق شد چنین اقدامی را انجام دهد.
معتقدم که اگر کشورهای اسلامی رابطه خود را با رژیم صهیونیستی قطع کنند، رژیم صهیونیستی در منطقه وجود نخواهد داشت.
به هر حال ما همچنان امیدواریم که این لحظه فرا برسد و کشورهای اسلامی به این ندا پاسخ دهند. عدم موجودیت رژیم صهیونیستی و حذف آن از نقشه منطقه، نه تنها به نفع فلسطینیها، بلکه به نفع امت اسلامی و کل منطقه خواهد بود. ما اطمینان داریم که این اتفاق خواهد افتاد و به امید خدا به تحقق این موضوع بسیار نزدیک شده ایم.
علی ابوشاهین:
امریکا مدیر جنگ رژیم صهیونیستی است
یکی از نبردهای مقاومت به نام عملیات «وحدت میدانها» بود. این وحدتی که اکنون در عمل شاهد تحقق آن بین تمام نیروهای مقاومت هستیم را چگونه ارزیابی میکنید؟
به عنوان یک اصطلاح، وحدت میدانها و وحدت جبههها وجود دارد. اگر بخواهیم دقیقتر صحبت کنیم، وحدت میدانها مربوط به داخل تمام فلسطین است. زمانی که از این اصطلاح استفاده کردیم، منظورمان میدانهای حضور مردم فلسطین بین کرانه باختری و غزه بود. میدانید که عملیات سیفالقدس در دفاع از مسجدالاقصی و جلوگیری از حملات صهیونیستها به مسجدالاقصی و البته جلوگیری از حملات به ملت ما در کرانه باختری بویژه در جنین، طولکرم و اردوگاههای کرانه باختری که هر روز مورد حملات یهودیسازی قرار میگیرند، اتفاق افتاد. بنابراین غزه همواره تکیهگاه بوده است. حتی فلسطینیهای خارج از فلسطین نیز امروز به واژه وحدت میدانها پیوند خوردهاند. آوارگان فلسطینی پس از سال 1982، امروز به نقش مبارزاتیشان برگشتهاند و جزئی فعال از این معادله شدهاند.در مورد وحدت جبههها، منظور همه نیروهای مقاومتی است که بیتالمقدس را جهت قطب نمای خود قرار دادهاند و به سمت قدس حرکت میکنند و حول محوریت قدس متحد میشوند.
این امر بعد از طوفانالاقصی نیز تجسم یافت و هماهنگی گروههای مقاومت بهتر از قبل افزایش پیدا کرد. امروز از جنوب لبنان، یمن، سوریه و عراق انسجام و وحدت نه تنها در سطح بینش کلی و محوریت مسأله فلسطین، بلکه در سطح حمایت واقعی در میدان شکل گرفته است.
ما شاهد ادامه جنگ از سوی نتانیاهو هستیم و این دیدگاه وجود دارد که پایان جنگ، پایان سرنوشت نخستوزیر دشمن است. قبل از جنگ شاهد تظاهرات روزانه بودیم و اکنون تظاهرات روزهای شنبه همراه با تظاهرات خانوادههای اسرای صهیونیستی بازگشته است. وضعیت را چگونه میبینید بخصوص اینکه بسیاری از ناظران معتقدند پایان این جنگ به نابودی رژیم اشغالگر سرعت میبخشد؟
این موضوع به نظر من از دو قسمت تشکیل شده است تا به یک موضوع شخصی نتانیاهو تبدیل نشود.
نتانیاهو با حکومت خود و جامعه صهیونیستی مشکلاتی دارد و شاید میخواهد به نفع شخصی خود جنگ را طولانی کند، اما تمدید جنگ جنایتکارانه اسرائیل در حال حاضر موضوعی است که به نهادهای آن بویژه بخشهای امنیتی و نظامی مربوط میشود که احساس میکردند اعتبار آنها در عملیات طوفانالاقصی شکسته شده است.
این موضوع به نگرانی وجودی رژیم صهیونیستی که توسط نتانیاهو تعبیر شده مربوط میشود و بیانگر وضعیت موجود در جامعه صهیونیستی است. در چنین شرایطی به طور کلی احزاب صهیونیستی با تمام جهتگیریهای دینی و سکولار خود، در مورد لزوم تداوم جنگ جنایتکارانه علیه غزه تقریباً اجماع کاملی دارند تا پذیرفتن آتشبس؛ آن هم به دلیل وجود خطراتی که موجودیت این رژیم را تهدید میکند. آنها خطر را احساس میکنند، بنابراین این یک نظر غربی-امریکایی به شمار میرود و به طور خاص دولت امریکا هم بخشی از این تصمیم است.
در مورد طولانی شدن جنگ، موضوع تصمیم یک فرد یا نتانیاهو به تنهایی نیست. حتی اگر نتانیاهو افراطیترین فرد صهیونیست باشد، او تصمیمگیرنده صرف نیست.
مسأله دوم این است که حتی اگر جنگ را طولانی کنند، این امر چیزی را تغییر نمیدهد. با این حال رژیمصهیونیستی در نهایت مجبور میشود جنگ را متوقف کرده و تسلیم خواستههای مقاومت شود، زیرا عوامل اساسی از جمله میزان تلفات در این موضوع مؤثر است و اینکه صهیونیستها متضرر خواهند شد حتمی است. به ناتوانی جامعه صهیونیستی از تحمل هزینههای اقتصادی، سیاسی و امنیتی باید نتایجی را که از میزان گسترش درگیریها در منطقه رقم خواهد خورد را نیز اضافه کرد. این موضوع بر دولت امریکا هم تأثیر خواهد گذاشت، بویژه با توجه به فشارهایی که در منطقه وجود دارد، همچنین تفرقه و اختلاف در جامعه صهیونیستی را هم بیشتر خواهد کرد. اکنون میزان این فشارها و اختلافاتی که گفتم در تصمیم آتشبس تأثیری ندارد، بلکه تحولات به سمت تفرقه، اختلاف و بحران داخلی بیشتر در رژیمصهیونیستی پیش میرود. این مسائل به خاطر میدان گریبانگیر صهیونیستها میشود. رزمنده فلسطینی و پایداری ملت فلسطین است که بر اوضاع تأثیر میگذارد. این معادله، دشمن را مجبور میکند دست از تجاوزات خود برداشته و به آتشبس پایبند شود.
دولت کنونی امریکا از حزب دموکرات است که ادعاهایی در مورد حقوق مردم فلسطین داشت، اما اکنون میبینیم که حقیقت خود را مانند گذشته آشکار کرده است. به رغم تلاشهای آفریقایجنوبی در لاهه و تلاش الجزایر در شورای امنیت و اعتراض میلیونها نفر در کشورهای جهان در حمایت از غزه، شاهد این رفتار امریکا هستیم که شریک تجاوزات صهیونیستی شده است. به عنوان ملت و مقاومت فلسطین چه نظری درباره این رفتار امریکا دارید؟
شما میگویید امریکا حامی و شریک سرزمینهای اشغالی است، اما ما این جمله را اصلاح کرده و اضافه میکنیم که امریکا مدیر جنگ رژیمصهیونیستی است و جنگ علیه غزه را اداره میکند این هم توضیحدهنده اختلاف تاکتیکی امریکاییهاست که هرازگاهی با سران رژیمصهیونیستی در صورت عدم هماهنگی در برخی از جزئیات ظاهر میشود، زیرا دولت امریکا میخواهد این جنگ را با کمترین هزینه و با کمترین تلفات حتی در سطح تصویر عمومی دولت امریکا مدیریت کند.
تصویر کلی که امریکاییها خصوصاً در سه دهه اخیر برای خود ترسیم کردهاند این است که امریکا در رأس تمدن غرب و مرکز آن است و امروز قدرت غالب در جهان را تشکیل میدهد و از اینرو مدعی حقوق بهاصطلاح بشری و حقوق بینالملل و نهادهای بینالمللی است و در آنها تأثیر میگذارد. همیشه حق وتو دارد، همچنین کنترل نهادهای مالی مانند صندوق بینالمللی پول را هم در اختیار خود گرفته است که توسط آن، اراده ملتها و دولتها را کنترل میکند.
بنابراین دولت امریکا مسئول این جنگ است. امریکا به دنبال این است که کمترین تلفات را داشته باشد، از اینرو گاهی مجبور میشود با یک موضع دوگانه، نگرانی خود را در رابطه با موضوعات بشردوستانه نشان داده و مدعی شود مسئولیت این کشتارهای بزرگ و وحشیانه علیه غیرنظامیان بر عهده او نیست. در عین حال امریکا بارها از حق وتوی خود در شورای امنیت استفاده کرده و سلاح وتو در دست امریکاست. این چیزی است که تاکنون مانع از دستیابی به قطعنامهای در شورای امنیت مبنی بر الزام رژیمصهیونیستی به توقف جنگ شده است.اساساً دولت امریکا در این جنگ جنایتکارانه علیه مردم غزه دخالت دارد و همچنان از آتشبس جلوگیری میکند و در حال حمایت آشکار امنیتی، مالی و اطلاعاتی از صهیونیستهاست. ریشه مشکل در امریکاست و رژیمصهیونیستی نیز تجسمی از تصویر امریکا در منطقه است.