نیویورک‌تایمز مدعی شد که اسرائیل عامل حملات به خطوط مهم گازی در ایران است

ناکامی در جنگ رجوع به خرابکاری

ردپای طراحان عملیات خرابکارانه اخیر در خطوط لوله گاز ایران باز هم به تل‌آویو رسید. چهارشنبه هفته گذشته بود که منابع خبری از انفجار دو خط لوله گاز در نزدیکی شهر بروجن، در استان چهارمحال‌ و بختیاری خبر دادند؛ اتفاقی که بلافاصله معلوم شد حاصل یک عملیات خرابکارانه از سوی دشمنان بوده که به ایجاد اخلال در توزیع گاز در حداقل پنج استان ایران انجامید.
 همزمان با این انفجارها جواد اوجی، وزیر نفت اعلام کرد که انفجارهایی هم در شبکه خطوط انتقال گاز سراسری در سه منطقه در استان فارس رخ داده است. او این انفجارها را در راستای برنامه دشمنان خواند و گفت که تصمیم‌شان بر این بوده که جریان گاز را در فصل زمستان در تعدادی از شهرهای بزرگ و استان‌های کشور به صورت کامل قطع کنند. سه روز پس از این اتفاق رسانه امریکایی «نیویورک‌تایمز» به نقل از دو مقام غربی گزارش داده است که حملات چند روز گذشته به دو خط عمده انتقال گاز در ایران کار اسرائیل بوده است. یک روز پس از انفجار خطوط گازی، یک کارخانه تولید مواد شیمیایی در شهر قدس تهران هم دچار انفجار شد که «نیویورک‌تایمز» این حادثه را نیز حمله خرابکارانه خوانده و آن را هم به اسرائیل مرتبط کرده است.
 
ناکامی در جنگ، رجوع به خرابکاری
انفجار خطوط گازی در ایران را می‌توان در ادامه روند عملیات‌های خرابکارانه تل‌آویو ارزیابی کرد که اجرای این دست از اقدامات را امکان‌پذیرتر از تدارک یک حمله نظامی و پرهزینه علیه جمهوری اسلامی می‌دانند و آن را با انجام عملیات تخریبی در داخل ایران از جمله ترور دانشمندان و چهره‌های شاخص نظامی و علمی، اخلال الکترونیکی و مخابراتی و حملات سایبری ناموفق دنبال می‌کنند. اما اقدامات ضدایرانی رهبران اسرائیل در ماه‌ها و هفته‌های اخیر در پی فروماندن این رژیم در جنگ فرسایشی غزه ضمن تداوم در مسیر دشمنی و تقابل با ایران در پرتو تغییراتی که در زمین جنگ جاری صورت گرفته است، قابل ارزیابی است. تزلزل تل‌آویو در جبهه جنگ با حماس و ناکامی در تسری دامنه جنگ به کل خاورمیانه و تبدیل آن از یک جنگ اسرائیلی- فلسطینی به یک جنگ ایرانی- امریکایی سبب شده مقام‌های صهیونیستی بار دیگر بر گزینه پشت‌پرده خود یعنی عملیات تروریستی در ایران متمرکز شوند. این مجموعه‌ خرابکاری‌ها و عملیاتی که در ایران به وقوع پیوسته است، دی‌ماه گذشته با حمله تروریستی در گلزار شهدای کرمان به اوج رسید؛ حمله‌ای که از سابقه تاریخی مناسبات پیدا و پنهان اسرائیل و گروه‌های تروریستی پرده برداشت و نشان داد که رژیم صهیونیستی برای تضعیف موقعیت داخلی و خارجی جمهوری اسلامی، بازوی تروریستی خود یعنی داعش را فعال کرده است.
 
پیوند تنگاتنگ با داعش
حمله تروریستی کرمان که گروه «داعش خراسان» مسئولیت آن را به عهده گرفت به پشتوانه حمایت بازیگران ذی‌نفوذ پشت‌پرده و در رأس آنها تل‌آویو صورت گرفت و فرصت بازسازی داعش در کوتاه‌مدت و نقش‌آفرینی این گروه تروریستی را در صحنه تحولات بحرانی منطقه به این گروه داد؛ تحولاتی که در پی جنگ 7 اکتبر اسرائیل و حماس شدت گرفت و «داعش خراسان» با دست زدن به عملیاتی به ابعاد حمله تروریستی کرمان به عنوان عامل اجرای سناریوی خونین اسرائیل، وارد معادلات جاری منطقه شد. حمله تروریستی در کرمان در حالی که نام ایران در ابتدای فهرست کشورهای هدف حمله تل‌آویو در بحبوحه جنگ غزه قرار دارد، در ادامه پیوندهای تاریخی اسرائیل با جریان‌های تروریستی منطقه بود که سال‌ها پیش شماری از رسانه‌های غربی از جمله رسانه امریکایی «فارین پالیسی» از آن رمزگشایی کرده بودند. این رسانه امریکایی در گزارشی افشاگرانه آورده بود که برخی از اقدامات سازمان جاسوسی اسرائیل چنان بی‌سابقه و با ابعاد ویرانگری صورت می‌گرفت که حتی به اعتراض شدید «جورج بوش»، رئیس‌جمهور وقت امریکا منجر شده بود. زمانی که مأموران سازمان اطلاعات اسرائیل (موساد) به‌راحتی خود را به عنوان نیروهای اطلاعاتی امریکا معرفی می‌کردند و با عوامل گروهک تروریستی جندالله و نیروهای دیگر در اروپا و نقاط دیگری تماس می‌گرفتند و آنها را برای دست زدن به اقداماتی علیه امنیت ایرانیان تشویق می‌کردند. این گزارش فارین پالیسی بویژه به برنامه‌ریزی‌های موساد برای تشویق نیروهای جدایی‌طلب عضو گروه «جندالله» به رهبری عبدالمالک ریگی اشاره می‌کرد که مدعی بود در برخی از این اقدامات، مردم و نیروهای سپاه پاسداران در ایران کشته می‌شدند. بنابراین در شرایط کنونی که داعش در اهداف بلندپروازانه خونین خود به دنبال تشکیل یک امارت گسترده اسلامی است و رهبران اسرائیل هم می‌کوشند از جنگ غزه برای کشاندن ایران به تنش‌های جاری بهره ببرند و تکلیف اشغالگری خود در فلسطین را یکسره کنند، منافع مشترکی میان هر دو طرف شکل گرفته است که در سناریوی بحران‌سازی امنیتی علیه ایران تعریف می‌شود.

هوشیاری امنیتی ایران
آنچه تاکنون پیداست اینکه رویکرد رژیم صهیونیستی که بحران‌آفرینی در خاورمیانه بویژه در ایران را عرصه عمل خود می‌داند، نه‌تنها با مواجهه تمام‌قد ایران در عرصه میدان ناکام مانده که با تقویت نفوذ منطقه‌ای کشورمان نیز روبه‌رو شده است؛ امری که هزینه خصومت و ماجراجویی نسبت به ایران را برای رژیم صهیونیستی بالا برده و هم سودای جذب همپیمانان جدید را در ذهن آن پرورانده است؛ همپیمانانی از جنس گروه‌های تروریستی که انگیزه جذب آنان به واسطه تأثیر در فرجام رقابت است و نه الزامات مرسوم در معادلات منطقه‌ای. زمانی که «نفتالی بنت»، نخست‌وزیر اسبق اسرائیل ادعا می‌کرد راهبرد «مرگ با هزار ضربه چاقو» را در بالاترین سطح به اجرا در آورده است، حاصل آن چیزی نبود جز شکست‌های متوالی رژیم متبوعش از شکست در جبهه داخلی رژیم و تشدید دوقطبی‌های فرساینده گرفته تا پیشرفت‌های چشمگیر ایران در حوزه منطقه‌ای و نظامی و برنامه هسته‌ای که به سقوط دولت مستعجل او انجامید.
«بنت» پس از کنار رفتنش از قدرت، در مقاله‌ای در وال‌استریت ژورنال فاش کرد که در دوران نخست‌وزیری‌اش دو بار به نیروهای این رژیم دستور داد به ایران حمله کنند که یکی از آنها مجوز حمله به یک پایگاه پهپادی در داخل خاک ایران بود که چیزی جز ناکامی برای اسرائیل به دنبال نداشت. این در حالی بود که یک سال پس از آن در مردادماه سال 1401 یکی از بزرگ‌ترین طراحی‌های خرابکارانه اسرائیل به منظور هدف قرار دادن یکی از مراکز حساس کشور در استان اصفهان با هوشیاری دستگاه امنیتی اطلاعاتی ایران با شکست روبه‌رو شد؛ شکستی که با انجام یکی از پیچیده‌ترین عملیات‌های امنیتی کشور ممکن شد و توانست ضربه مهمی به پاشنه آشیل رژیم صهیونیستی یعنی راهبرد متزلزل امنیتی‌اش وارد کند.
در همین راستا اعلام شناسایی ده‌ها جاسوس موساد در ۲۸ کشور جهان در بزرگ‌ترین عملیات ترکیبی وزارت اطلاعات در هفته‌های اخیر نیز نشان داد که اسرائیل علاوه بر ناکامی و موقعیت رو به تزلزلش در زمین جنگ غزه، با شکست‌های متعدد امنیتی و اطلاعاتی در ایران روبه‌رو شده و به نظر می‌رسد برای خروج از روند رو به ‌افولش، با یک بن‌بست و دورباطل مواجه شده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و پنج
 - شماره هشت هزار و چهارصد و پنج - ۲۹ بهمن ۱۴۰۲