صاحبنام‌های گمنام

سعید فلاح‌فر
پژوهشگر هنر

آدم‌های بزرگ گاهی عادت‌های کهنه و معناهای کهنه کلمات را به هم می‌ریزند. ایرج تنظیفی یکی از همین آدم‌ها بود که هفته گذشته از میان ما رفت. تنظیفی مصداق تغییر معنای «نام‌آوری» در عرصه هنر شد.
 صاحبنامی که گمنام بود. حداقل گمنام‌تر از آنچه انتظار می‌رفت. شرح این دوگانگی یکی از داستان‌های بلند و دیرینی است که در روزگار ما رو به شکل‌گیری یک قانون مطلق می‌رود؛ در جایی که ناچار هنر در یک سو می‌ایستد و اقتصاد هنر در سویی دیگر با دو جنس از جاذبه که حالا توازن رقابت بین این دو از دست رفته است.
مردم در برابر سلیقه کسانی که تمکن مالی برای خریدهای میلیاردی آثار هنری دارند، کوتاه می‌آیند. هنرمندانی که بازار بهتری دارند، سریع‌تر و بیشتر به شهرت می‌رسند و به واسطه همین شهرت گران‌تر می‌شوند. این چرخه تا جایی می‌چرخد و پیش می‌رود که هنرمندان گران به الگوی موفق هنری و سبک زندگی قابل تسری به معیارهای زیبایی شناختی تبدیل می‌شوند.
 در این فرایند اهمیت و موفقیت هنر و هنرمند با مفهوم اقتصادی گره می‌خورد.
هنرمندان جوان این روزها حتی پیشکسوت‌های هنر مسحور صدای چکش‌ها می‌شوند. این بازارها ظرفیت محدودی دارد.
بنابراین با سازکارهای همیشگی اقتصاد، عده‌ای را جذب می‌کند و بنا به قاعده و برای حفظ منافع خود، رقبا را اگر کنار نگذارد ندیده می‌گیرد.
اقتصاد ملاحظات خودش را دارد و روشن است که سرمایه و بازار هنر الزاماً دلسوز هنر نیست. این نقطه‌ای است که می‌تواند قربانگاه هنر باشد. اگرچه قامتش را با ردای زربافت و مزین هنر پوشانده است. برخلاف تصور اولیه یا تصور عام، این کیفیت نیست که به تنهایی ارزش‌های اقتصادی یک اثر هنری را معلوم می‌کند. بنابراین ارقام واقعی یا ساختگی معاملات هنری نمی‌تواند معیار ارزشگذاری کیفی هنر باشد.
دریغ که این جمله ساده فقط روی کاغذ نوشته می‌شود و عملاً قدرت و محبوبیت اقتصادی، معادلات هنری را حتی در سطح اهل فن  به نفع خود تمام می‌کند. این برتری‌جویی ممکن است آشکار یا پنهان و خودآگاه یا ناخودآگاه باشد؛ حتی می‌تواند از طریق تأثیر بر رسانه‌ها و انتقال نظر منتقدین، بر بخش مهم جامعه تحمیل شود. خلاصه اینکه اگرچه برندسازی در بازار هنر قاعده علمی و عملیاتی است اما همیشه نسبتی با عدالت ندارد.
پسر مرحوم تنظیفی در مراسم وداع او گفت: «بابا برای خودش هیچ چیز در زندگی نخواست؛ می‌گفتند چرا بابا را در حراج‌ها و اقتصاد هنر نیاورده بودند، من یک کلام گفتم هنرمندی که با هنر و برای هنر است، کنار مردم است.» به این ترتیب ایرج تنظیفی، هنرمند شایسته‌ای که پیش و بیش از صدها هنرمند مدعی، وارد عرصه هنر معاصر شده و منبع تأثیرات مهمی در شکل‌گیری هنر معاصر کشور بود را صاحبنامی گفتم که گمنام‌تر از حق مطلب، هنر را به صدها طعم دیگر ترجیح داد.
ایرج تنظیفی، متولد سال ۱۳۱۷ شهر گرگان، فارغ التحصیل دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران، هنرمند پیشکسوت هنر نقاشی و مجسمه‌سازی معاصر ایران بود که صبح جمعه، ۲۰ بهمن ماه درگذشت.

 

صفحات
  • صفحه اول
  • سیاسی
  • جهان
  • اجتماعی
  • ایران اقتصادی
  • اقتصادی
  • ایران زمین
  • اطلاع رسانی
  • حوادث
  • ورزشی
  • موسیقی
  • فرهنگی
  • صفحه آخر
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و چهارصد و سه
 - شماره هشت هزار و چهارصد و سه - ۲۶ بهمن ۱۴۰۲