گفتوگو با سالار عقیلی خواننده موسیقی سنتی به انگیزه حضورش در سی و نهمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر
متولیان فرهنگ باید از موسیقی سنتی و اصیل صیانت کنند
نامش با نوای مهر و میهن گره خورده است و آوایش با آثارش ماندگار، سخن از سالار عقیلی است؛ خواننده نامآشنا و موفق موسیقی سنتی ایران که طی سالها فعالیت هنریاش، آثار بسیار و مانایی در سبد موسیقایی کشور تولید کرده است؛ از عاشقانهها تا آثار حماسی و ملی-میهنی که همچنان شنیده میشوند. عقیلی در نخستین شب از سی و نهمین جشنواره بینالمللی موسیقی فجر(دوشنبه 23 بهمن) در تالار وحدت به روی صحنه رفت. اگر چه پیش از این تجربه حضور در این رویداد مهم موسیقایی را داشته و 27 سال قبل و در 19 سالگی برای اولین بار بر صحنه فجر حاضر شد. گفتوگو با سالار عقیلی به بهانه حضورش در جشنواره موسیقی فجر را در ادامه میخوانید؛
ندا سیجانی
خبرنگار
اولین حضور شما در جشنواره موسیقی فجر به سال 1375 بر میگردد. از آن سال تا به امروز 27 سال میگذرد. ابتدا از خاطرات اولین اجرای خود در جشنواره توضیح بدهید؟
16 سالم بود که فعالیت حرفهایام در موسیقی آغاز شد و سه سال بعد از آن و در 19 سالگی به اصرار یکی از دوستان و با همراهی گروه موسیقی «آوای دوست» به سرپرستی خانم فریبا هدایتی برای نخستین بار در جشنواره موسیقی فجر شرکت کردم. به یاد دارم قرار بود این اجرا در تالار وحدت برگزار شود اما این سالن را در اختیار ما قرار ندادند. آن زمان مرحوم آقای مرادخانی رئیس دفتر موسیقی بودند و نظرشان بر این بود به دلیل کم سن و سال بودنمان نمیتوانیم سالن را پر کنیم. براین اساس پیشنهاد کردند در تالار رودکی اجرای برنامه داشته باشیم. به ایشان گفتم به ما اعتماد کنید و این سالن را در اختیار ما قرار دهید و در نهایت این اتفاق افتاد و مخاطبان بسیاری آمدند و توانستیم سربلند شویم. حدود 3-4 سال بعد از این اجرا با همراهی استاد محمد موسوی بار دیگر در جشنواره شرکت کردم. اجرای دیگری هم با استاد جلیل عندلیبی در جشنواره داشتم. اجراهای بعدیمان با گروه موسیقی خودم بود(راز و نیاز) و همچنین چندین سال با ارکستر ملی ایران با رهبری استاد فرهاد فخرالدینی اجرای برنامه داشتیم و امسال هم در اولین روز سی و نهمین جشنواره موسیقی فجر با ارکستر «راز و نیاز» در تالار وحدت به روی صحنه رفتیم.
از نگاه شما جشنواره موسیقی فجر به عنوان مهمترین رویداد موسیقایی کشور که 39 دوره از برگزاری آن میگذرد، چه میزان توانسته در معرفی موسیقی کشورمان در فستیوالهای مهم جهانی تأثیرگذار باشد؟
جشنواره موسیقی فجر مانند دیگر فستیوالهای موسیقی که در دنیا برگزار میشود، در کشور ما نیز این رویداد هنری از اهمیت بالایی برخوردار است ولی از نگاه من بهتر آن است از هنرمندان مختلف دنیا بیشتر شرکت داده شوند، بویژه دعوت از هنرمندان موسیقی مقامی؛ تا مردم با این گونه بکر و اصیل موسیقی ایران آشنایی بیشتری داشته باشند؛ بهطور مثال موسیقی مازندران، خراسان، خوزستان و دیگر شهرهای ایران. بهخاطر دارم دورههای گذشته این اتفاق پررنگتر بود، بخصوص دعوت از گروههای موسیقی در بخش بینالملل.
با نگاه به جدول هرسال این جشنواره متوجه خواهید شد بخش موسیقی پاپ به نسبت دیگر گروههای منتخب، حضور پررنگتری در این رویداد موسیقایی دارد. از نگاه شما به عنوان هنرمندی که تجربه بسیاری در این جشنواره داشتهاید، چرا موسیقی دستگاهی نهتنها در رویدادهایی چون جشنواره موسیقی فجر بلکه طی سال هم حضور و اجرای کمتری دارند؟
در گذشته از اجراهای بیشتری برخوردار بودیم. حدود 27 سال قبل که در این جشنواره شرکت کردم، بیشتر به موضوع موسیقی سنتی پرداخته میشد و اساتیدی چون محمد موسوی، فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمدرضا شجریان و... حضور داشتند. حدوداً 10 سالی است موسیقی پاپ حضور پررنگتری در بازار موسیقی پیدا کرده است. شاید هم این انتخاب گروهها در جدول جشنواره به سبب علاقهمندی افرادی باشد که در رأس جشنواره قرار دارند و یا رویکرد مردم به موسیقی پاپ است.
جشنواره فیلم یا تئاتر فجر اغلب با حضور ستارههای سینما و کارگردانان باتجربه است. از نگاه شما آیا جشنواره موسیقی فجر هم باید بستری برای حضور پیشکسوتان و بزرگان موسیقی باشد؟
متأسفانه اجراهای گروهی موسیقیهای خوب ما همیشه در بخش جنبی جشنواره بوده و بخش رقابتی به آلبومها اختصاص دارد. اما در جشنواره فیلم یا تئاتر فجر، چهرههای شناختهشده و بزرگان این حوزه در بخش رقابتی شرکت دارند و حائز مقام و جایزه میشوند و این اتفاق خود انگیزهای مثبت برای شرکتکنندگان خواهد بود. از نگاه من جشنواره موسیقی فجر عرصه خوبی برای معرفی نسل جوان است.
منظور شما این است که اگر بخش اجرایی هم بهصورت رقابتی برگزار شود، میتواند انگیزهای برای چهرههای مطرح این هنر باشد؟
بله. اگر بخش اجرایی در آرای مردمی قرار گیرد، اتفاق بسیار خوبی خواهد بود چرا که این مردم هستند که گروههای شرکتکننده را قضاوت میکنند و نگاهشان اثرگذار است. نکته دیگر اینکه رقابت همیشه موجب پیشرفت بوده و هست و این موضوع مهمی است. اینکه حضور ما در جشنواره تنها به یک اجرا بسنده شود، اتفاق خاصی نیست. کمااینکه طی سال نیز این اجراها برقرار است؛ به همین سبب پیشنهاد میکنم بخش جنبی جشنواره موسیقی فجر هم بهصورت رقابتی و با آرای مردمی برگزار شود.
برخی از خوانندگان و آهنگسازان موسیقی دستگاهی براین نظرند موسیقی پاپ بازار کنسرتها را قبضه کرده است و اغلب سالنهای پایتخت و حتی شهرهای مختلف به این اجراها اختصاص دارد. نظر شما دراین باره چیست؟
موسیقی پاپ یک موسیقی مردمی است. البته این موضوع به معنای این نیست که موسیقی سنتی، موسیقی غیرمردمی است. موسیقی پاپ در همه جای دنیا نسبت به دیگر گونههای موسیقی فراگیرتر بوده و بالعکس موسیقی سنتی، مهجورتر. علاقهمندی مردم به موسیقی پاپ به جهت اشعار و ترانههایش است که روانتر و سهلتر و قابل هضمتر است. همچنین موزیک آن نیز موجب گرایش مردم به این گونه از موسیقی شده است. اما درک و دریافت شعر و ریتم در موسیقی سنتی برای مخاطب سنگینتر است و به راحتی قابل هضم نیست. به همین سبب مخاطب و شنونده از شنیدن موسیقی سنتی و اصیل آن کشور اندکی پرهیز میکند. قطعاً این موضوع در جامعه ما هم به همینگونه است و این انتظار وجود دارد که به موسیقی پاپ بیشتر پرداخته شود و ناخودآگاه این اتفاق رقم خواهد خورد. براین اساس برای فراموش نشدن موسیقی سنتی و ماندگار ماندن آن بایستی متولیانی در رأس این کار قرار بگیرند و از این موسیقی صیانت کنند.
نکته دیگر اینکه با نگاه به اجراهای موسیقی در سالهای بسیار قبل خواهید دید حدود 80 درصد اجراها، به موسیقی سنتی اختصاص داشته است، مانند اجرای استادان گلپا، ایرج، بنان، شجریان، محمودی خوانساری، کوروس سرهنگزاده، ... و درصد کمی از اجراها را موسیقی پاپ برگزار کرده است.
اما درحال حاضر به جهت مسائل حاشیهای همچون سرمایهگذاریهای کلان در موسیقیهای پاپ در همه جای دنیا، توجه به این موسیقی به گونهای دیگر شده است. همانطور که در ورزش هم شاهد این اتفاق هستیم، اکثر سرمایهگذاریها و هزینهها در ورزش فوتبال است، به این دلیل که فوتبال به نسبت دیگر ورزشها همچون کشتی، ورزشهای رزمی، والیبال و... پاپیولارتر است. این درحالی است که ورزش کشتی ما در دنیا بسیار شناخته شده است و صاحب مدالهای بسیاری بودهایم. براین اساس به نظر من بایستی متولیان موسیقی فاخر و اصیل ایرانی به کمک این موسیقی بیایند و از آن حمایت کنند. موزیسینهای بسیاری در زمینه موسیقی سنتی بخصوص در شهرستانها فعالیت میکنند که شناختهشده نیستند؛ جوانان مستعد که علاقهمند به این موسیقی هستند اما هیچ فرصتی به آنها داده نمیشود چرا که متولی وجود ندارد. اگر این استعدادها شکوفا شوند، میتوانند ناجی موسیقی اصیل ایرانی باشند و آن را ارتقا بدهند. کما اینکه در فضای مجازی گاهاً این کارها منتشر شده و این جوانان ناشناخته باقی ماندهاند. خواهش من از کسانی که علاقهمند به این موسیقی هستند و میتوانند این حمایت را داشته باشند، این است که دست این جوانان را بگیرند.
به موضوع نگاه جدی متولیان فرهنگ و هنر به موسیقی اشاره کردید. اما آنچه طی این سالها بیشتر بر موسیقی تأثیرگذار بوده جامعه است و اغلب این انتخاب و علاقهمندی از سوی مخاطب صورت میگیرد.از نگاه شما برای آنکه ذائقه موسیقایی جامعه به درستی هدایت شود چه کارهایی باید صورت بگیرد؟
در تمام دنیا موسیقی جزو لاینفک مدارس است و الفبای موسیقی در مدارس آموزش داده میشود اما چنین اتفاق مهمی در مراکز آموزشی ما چون مدارس وجود ندارد و در دوران تحصیلی خود ندیده و نشنیدهایم و تنها به گروههای سرود اکتفا شده است. اما اگر این مهم در مدارس پیریزی شود و در شرح دروس دانشآموزش قرار گیرد، آن زمان دانشآموز خردسال این حق انتخاب را دارد که موسیقی پاپ، جاز، کلاسیک و...را برگزیند یا موسیقی سنتی. ما تا به امروز موسیقی خوب را بدرستی نشناختهایم و آنچه شنیده شده موسیقیهایی کوتاه در اتومبیل یا خیابان بوده است.باردیگر تأکید میکنم اگر موسیقی در مدارس و در شرح دروس اصلی تحصیلی قرار گیرد میتواند بسیار تأثیرگذار باشد بویژه در انتخاب نوع موسیقی.
به موضوع آموزش موسیقی اشاره کردید. در حال حاضر استقبال از موسیقی آوازی در آموزشگاههای موسیقی به چه صورت است؟
استقبال بسیارخوب بوده است. پیشتر در دو دانشگاه تدریس میکردم و همچنین واحد 46 دانشگاه علمی کاربردی. بعد از نوروز 1403 نیز در همین واحد آواز ایرانی را تدریس خواهم داشت. از نگاه من اگر به این موضوع پرداخته شود علاقهمند بسیاراست اما چون جدی گرفته نمیشود میگوییم علاقهمندی هم وجود ندارد. ما باید این موسیقی را در فضای گسترده تر آموزش دهیم. سالهای بسیاری است فضایی برای ارائه و نشان دادن سازهای ایرانی وجود ندارد. در رسانه ملی ایران هیچ سازی نمایش داده نمیشود. ما ویترینی برای دیدن این سازها و موسیقی اصیل ایرانی نداریم. اگر درتلویزیون ساز نشان داده شود آن جوان علاقهمند و مستعد میتواند تصمیم بگیرد که سه تار آموزش ببیند یا گیتار.
از نگاه شما جامعه میتواند بر هنر و هنرمند اثرگذار باشد یا هنرمند بر مخاطب و جامعه تأثیرگذار است؟
هر دو تأثیرگذار هستند. به نظرم این هنرمند است که باید بر جامعه اثرگذار باشد. تا حالا از خود پرسیدهاید به چه علت سینما یا کنسرت میروید؟ ما همیشه صورت مسأله را فراموش میکنیم و نگاهمان به سینما یا رفتن به کنسرت، یک نگاه تفننی است. وقتی هزینه میکنیم بلیت تهیه میشود و فیلم میبینیم. بعد از پایان فیلم باید دیدگاه ما به زندگی و خانواده و دوست تغییر کند وتأثیر گرفته باشیم. فلسفه کنسرتگذاری این است با موسیقی خود یک پیام را به مردم منتقل کنیم و در جامعه تأثیرگذار باشیم. تنبک در اختیارساز، ساز دراختیارآواز، آواز دراختیارکلام و کلام برای رساندن پیام. تمام این موضوعات جمع شدهاند که یک پیام به مردم منتقل کنند. دردیگرهنرها چون تئاتر و سینما هم همین است. به نظر من هنرمندان تأثیرگذاری بیشتری روی جامعه دارند اما جامعه میتواند روی هنر هنرمند اثرگذار باشد.
پیام موسیقی به مخاطب چیست؟ بویژه در بزنگاههای جامعه چقدر اثرگذار است؟
موسیقی پاپ یکی از انواع موسیقیهای جهان است و در نوع خود میتواند اثرگذارباشد. مانند آثار زنده یاد استاد محمد نوری یا دیگر هنرمندان که در بخش جدی موسیقی پاپ فعالیت داشتهاند.انواع موسیقیها، خوراک موسیقایی مخاطب است اما اینکه کدام موسیقی را دنبال کنند مهم است. موسیقی هنری فراگیر و قابل دسترس است وطبعاً اثرگذاری بسیاری در جامعه دارد. به طور مثال اثر«یازده ستاره» که برای تیم ملی فوتبال ایران ساخته شده است در اغلب بازیهای خارجی تیم ملی ایران پخش میشود و خود من از شنیدن این کار بسیار لذت میبرم و خوشحالم که توانستم کاری بخوانم که در جامعه تأثیرگذاربوده است و این یعنی تأثیرگذاری موسیقی.
شما از جمله خوانندگانی هستید که کارهای ملی- میهنی بسیار ماندگاری خواندهاید و با این آثار شناخته میشوید؟
اغلب آثار ملی- میهنی که اجرا کردهام مربوط به تیتراژ سریالها بوده است. من بیش از 400 آهنگ خواندهام که شاید تعداد 15تِرک آن ملی- میهنی بوده و کارهای عاشقانه و عارفانه و اجتماعی هم خواندهام اما شاید آن طور که باید و شاید پخش نشده است و مردم اغلب با این کارهای من آشنایی دارند. من 37 آلبوم موسیقی در بازار منتشر کردهام و خواهشی که از مردم عزیز دارم این است که دیگر کارهای من را هم گوش بدهند.
نکته دیگر که طی این چند سال اخیر بیشتر مشهود بوده است و حتی به موسیقی اقوام ایران هم راه پیدا کرده، تلفیق موسیقی دستگاهی با موسیقی پاپ است. بدین معنا که خوانندگان مطرح موسیقی آوازی برای همسو شدن با جامعه یا بیشتر دیدهشدن آثار خود شیوه خوانش خود را تغییر دادهاند و به تعبیری، امروزیتر میخوانند و فعالیت میکنند. آیا این اتفاق موجب کمرنگ شدن موسیقی آوازی نخواهد بود؟
نوآوری آری اما چگونه؟ امروز در دوران سرعت و تکنولوژی به سر میبریم و شیوه زندگی ما نسبت به گذشته بسیار متفاوت شده است. بنابراین موسیقی به نوبه خود با این جریان در حرکت بوده است. نوآوری اتفاق خوبی است اما چگونگی انجام آن مهم است. اگر در موسیقی سنتی، نوآوری برای جذب مخاطب بیشتر انجام گرفته باشد اتفاق خوبی است اما به شرط آنکه تیشه بر ریشه آن موسیقی وارد نشود و ما باید با حفظ اصالتها نوآوری کنیم. کاری که بسیاری از همکاران من به زیبایی انجام دادهاند مانند آقای علیرضا قربانی، آقای محمد معتمدی و آقای همایون شجریان. کارهای خوبی که بسیار مورد استقبال قرار گرفته است. خود من هم دربرخی از کارهایم این نوآوریها را داشتهام مانند قطعه «نفس» یا «خشکسالی » که با جوانان کار کردهام. من براین باورم اگر هنرمند از ایده جوانان بهره نگیرد و کار نکند فراموش میشود. ما باید با جوانان حرکت کنیم تا بتوانیم با مخاطب جوان ارتباط برقرار کنیم. اگر تفکر و اندیشه ما به 40 سال قبل برگردد فراموش میشویم.
در انتخاب شعر و آهنگهایتان چه حساسیتی دارید؟
مقوله شعر و ترانه بسیار مهم است و در کنار آن موسیقی هم از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. موسیقی برای من همیشه دارای اهمیت بوده است. اگرحتی یک جوان کمسن وسال هم برای من موسیقی بسازد که میتواند در جامعه اثرگذار باشد من همکاری خواهم داشت. چهبسا که بسیاری از کارهای من با جوانان است. باید با جوانان کار کرد و این فرصت را در اختیار آنها قرار داد. من در موسیقی جوانگرایی را تأیید میکنم. باید کاری انجام بدهیم که نسل جدید ما را دوست داشته باشند.
علاقهمند به آهنگسازی هستید؟
یکی- دوتا کار ساختهام اما منتشر نکردهام. اگر هم این کار را انجام بدهم ترجیح میدهم نام خود را برروی آن اثر نگذارم.
به موضوع آلبوم و نشر موسیقی اشاره کردید. تقریباً از بعد از دوران کرونا دسترسی و گرایش بیشتر مردم به فضایمجازی بیشتر شده و این اتفاق موجب شد، تولیدات موسیقی هم در همین بستر منتشر و آرامآرام تولید آلبوم کنار گذاشته شود و هنرمندان موسیقی به انتشار تکآهنگ روی آورند. درواقع این اتفاق زنگخطر فراموشی تولیدات فیزیکی موسیقی است. دراینباره توضیح دهید؟
از این موضوع بسیار ناراحتم و رنج میبرم. تولید آلبوم اتفاق بسیار خوبی بود. شما میتوانستید این آلبومها را رونمایی کنید و آن را به دوستان خود هدیه بدهید، مردم علاقهمند به خرید آن بودند و همه گوش میکردند و کار در فضای دانلود قرار نمیگرفت. البته من آدم دگمی نیستم اما بر این نظرم ایکاش هردو مورد وجود داشت هم آلبوم و هم تکآهنگ. این موضوع موجب شده بهصورت فیزیکی آرشیوی وجود نداشته باشد و زیبایی آثار موسیقی از بین رفته است. به شخصه موافق تکآهنگ و اینترنتیشدن کارهای موسیقی نیستم اما بههرحال روند رودخانه ما را در جریان خود قرار داده است. در حالحاضر هم آلبوم منتشر میکنم و بیشتر بهصورت هدیه به دوستان است و پخش گستردهای ندارد.