عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی:
در حل مسائل کشور گرفتار مقالهنویسی شدهایم
حتماً پیش آمده که از خودتان بپرسید چرا برخی مشکلات کشور حل نمیشود؟ چرا هر سیستم فکری، هر رویکرد سیاسی و هر گروه سیاستگذاری که در رأس امور قرار میگیرد اما برخی مشکلات و آسیبها باز پیش روی ماست. دکتر عبدالحسین خسروپناه، استاد حکمت و فلسفه و دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، دلیل آن را «فقر معنویت» معرفی میکند و غفلت ما از «الگوی حکمرانی معنویت اسلامی»را بسترساز این آسیبها میشمارد: «الگوی حکمرانی معنویت اسلامی در جامعه نداریم. به همین دلیل بطور دقیق نمیدانیم با چه فرایندی سیاستگذاری، تنظیمگری و تصدیگری تربیت معنوی را در نسل جدید ایجاد کنیم. فقر معنویت در لایههایی از جامعه ما باعث شده برخی از مسائل کشور حل نشوند. ما امروز در حل مسائل کشور از جمله معنویت، گرفتار مقالهنویسی شدهایم؛ در حالی که مهم حل مسأله است.»
مریم صبری
خبرنگار
فقر معنویت و پیامدهایش
دکتر عبدالحسین خسروپناه، دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی، در اختتامیه دومین همایش ملی «معنویتهای نوظهور و معنویتهای اسلامی» در محل پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، از «بحران معنویت» در عصر مدرن گفت و آن را به «بحران هویت» انسان معاصر گره زد. او معتقد است این دو، ربط وثیقی به هم دارند البته با این توضیح که: «این بدان معنا نیست که هر انسان مدرنی، مشکل بحران هویت هم دارد. ولی ارکان مدرنیته مانند اومانیسم، لیبرالیسم و... در ایجاد این بحران، نقش بسزایی دارند. بنابراین افزایش طلاق، تجاوز به عنف، خودکشی، بحران خانواده، سرقت و ناامنی، معلول بحران هویت است.»
وقتی با آسیبها و ناهنجاریهای اجتماعی همچون سرقت، اختلاس و... مواجه میشویم اغلب آن را به شرایط اقتصادی نامطلوب ربط میدهند در حالی که دکتر خسروپناه «فقر معنویت» را از دلایل اصلی این آسیبها برمیشمارد: «میگویند اگر معیشت مردم حل شود مثلاً سرقت هم کم میشود؛ البته امر معیشت بیتأثیر نیست، ولی کم نیستند کسانی که صورت خود را با سیلی سرخ میکنند ولی حاضر نیستند مال دیگران را بخورند و سالم زندگی میکنند. از طرف دیگر هستند کسانی که مشکل مالی ندارند ولی در شغل خود امانتدار نیستند و مال حرام را به زندگیشان وارد میکنند. فقر معنویت زمینهساز بسیاری از این آسیبهاست. اگر کسی مؤمن و با معنویت باشد حتی نمیتواند تصور کند که به دیگری آزار برساند، حتی آسیب به محیطزیست و حیوانات را هم تاب نمیآورد.»
آرامش برباد رفته در معنویتهای نوظهور
انسان مدرن با پناه بردن به «معنویتهای نوظهور» سعی کرد سرپناهی برای سرگشتیهای خود پیدا کند، غافل از اینکه این معنویتها که اغلب بیخدا هستند، نهتنها راه را هموار نخواهند کرد بلکه مسیر رسیدن به آرامش را پر پیچوخمتر میکنند. دکتر خسروپناه راه سلوک معنوی را چنین توصیف میکند: «معنویتداری چهارچوب بینشی، کنشی و انگیزشی است. کمترین تأثیر معنویت، آرامش است. اکنون غربیها به هند میروند و چند ماه به آیین بودیسم میپیوندند تا از دنیای مدرن و بیخداییاش دور شوند. انواع فرقههای نوظهور عمدتاً بیخدا هستند. ما انسانهای مدعی عقل باید بپذیریم که خداوند سبحان که خالق ماست، بهتر از ما میداند راه سلوک به سمت معنویت چیست. پس چرا باید برخی تجارب تلخ دیگران را مجدد تجربه کنیم. معنویتهای نوظهور قصد دارند مشکلات دنیای ما را حل کنند ولی انسان تا آخرتاندیش نباشد و عقل معاد نداشته باشد کاری از پیش نمیبرد.» البته او تصریح کرد که این حرف به معنای نفی عقل معاش نیست و اسلام «عقل معاش و تجربهاندیش» را در کنار «عقل معاد و آخرتاندیش» مورد تأکید و تأیید قرار میدهد.
روحانیونی که فرصتی برای معنویت ندارند!
یکی از راههای ارتقای معنویت در جامعه «الگوی حکمرانی معنویت اسلامی» است که خسروپناه به نبود چنین الگویی در جامعه هشدار میدهد: «ما الگوی حکمرانی معنویت اسلامی در جامعه نداریم یعنی اینکه بدانیم با چه فرایندی سیاستگذاری، تنظیمگری و تصدیگری تربیت معنوی را در نسل جدید ایجاد کنیم. به همین دلیل ممکن است ناگهان چشم باز کنیم و ببینیم که صدها کتاب در حوزه معنویت نوشته شده اما معنویت در اقشار مختلف جامعه کاهش یافته است.»
او این فقر معنویت را تنها متوجه قشر جوان یا گروه خاصی از جامعه ندانست و این آسیب را در همکسوتان خود هم متذکر شد: «اکنون برخی روحانیون مسئولیتهای اجرایی پیدا کرده و اطراف خود را آنقدر شلوغ کردهاند که فرصتی برای معنویت ندارند!»
حتی در بحث معنویت هم گرفتار مقالهنویسی شدهایم
«مقالهنویسی» این روزها به پدیدهای رایج اما ناکافی برای حل مسائل جامعه بدل شده است که مورد نقد تحلیلگران بسیاری قرار میگیرد و اتفاقاً دکتر خسروپناه هم در سخنرانی خود به این شیوه رایج در حل مسائل کشور انتقاد کرد: «ما امروز در حل مسائل کشور از جمله معنویت، گرفتار مقالهنویسی شدهایم در حالی که مهم حل مسأله است و حکمرانی یعنی حل مسائل.» البته او گفت: قصد ندارم کارهای پژوهشی را نادیده بگیرم و زحمات محققان، نویسندگان و نخبگان جامعه را بیاثر بشمارم، ولی همگی باید این دغدغه را داشته باشیم که این حجم از تولیدات علمی چقدر به حل مسائل جامعه منجر میشود. در واقع باید خط اثرگذاری مقالههای علمی را در سیاستگذاریها دنبال کنیم تا منجر به عمل شود و در حد پژوهش باقی نماند.
پیروی از سلوک معنوی حضرت امام(ره)
یکی از فرازهای قابلتأمل و البته دلنشین سخنرانی دکتر خسروپناه آنجا بود که از سلوک معنوی حضرت امام خمینی(ره) به عنوان حکیم معنوی گفت و از مشی معنوی حاج قاسم یاد کرد: «ما چیزی به نام شبهای قدر، اعتکاف و... نداشتیم اما توانستیم این روند معنوی را در جامعه ایجاد کنیم؛ حضرت امام(ره) به عنوان حکیم معنوی توانستند جوانان را متحول کنند؛ جوانان ۱۵ _ ۱۶ ساله تحت تأثیر حضرت امام(ره) و مشی معنوی او، اهل بکاء و نماز شب شدند و جان خود را تقدیم انقلاب کردند. این در حالی بود که آن زمان این همه مراکز پژوهشی و مراکز تبلیغاتی وجود نداشت. ولی عقبه این مسائل، معنویتی است که از سوی انسانهای با معنویتی همچون حضرت امام(ره) و سردار سلیمانی به جامعه تزریق میشود. سردار سلیمانی با آن همه مشغله، گاهی اوقات ساعت دو صبح میخوابید ولی باز نافله صبح را ترک نمیکرد؛ ایشان به این مهم پی برده بود که این راز و نیاز و اهل معنابودن است که میتواند نیروهای او را در برابر جنگ با دشمنان تجهیز کند
وگرنه امکانات مادی ما بسیار محدود است.» بنابراین اگر معنویت را در جامعه فربه کنیم میتوانیم بسیاری از آسیبهای فرهنگی و اجتماعی بویژه در میان قشر جوان را بکاهیم. اغتشاشات سال 1401 را هم شاید در همین معادله بتوان فهم کرد؛ وقتی که بسیاری از تحلیلگران، یکی از دلایل آن را بحران معنویت در قشری از جامعه ارزیابی کرده بودند.
نیاز به معنویت در مسئولان بیشتر است
دکتر خسروپناه که سالها در حلقه اصحاب فلسفه و حکمت مینشست اما اکنون به عنوان دبیر شورایعالی انقلاب فرهنگی بر کرسی سیاستگذاری هم تکیهزده و خود به صف مسئولان پیوسته است؛ وقتی از وجود معنویت پررنگتر در جوانان و معنویت کمرمقتر در مسئولان میگوید این گزاره، ما را به «غفلت حکمرانی در عرصه معنویت» رهنمون میکند. خود او این قیاس را چنین به توصیف مینشیند: «دچار غفلت حکمرانی در عرصه معنویت هستیم و بیش از همه این غفلت در مسئولان نظام است؛ ممکن است بگوییم نوجوانان و جوانان نیازمند معنویت هستند ولی نیاز به معنویت در مسئولان بسیار بیشتر است. اینکه برخی کارها روی زمین میماند ناشی از فقر معنوی است.
اگر از من بپرسند که چرا برخی مسائل در کشور حل نمیشود پاسخم این است که به خاطر فقر معنویت است؛ نمیگویم مسئولانمان افراد کمکار یا بیتقوایی هستند ولی معنویت بیش از اینها به اهتمام ما نیاز دارد. اگر مسئولان کشور معنویت را در جان خود تقویت کنند قطعاً بر جوانان و مردم هم مؤثر خواهد بود؛ وقتی حاکمان اصلاح شوند، مردم هم اصلاح میشوند.» به زعم دکتر خسروپناه، ارتقای «معنویت» در مشی مسئولان، به مرام مردم بدل میشود و ما را از بسیاری از بنبستها خارج میکند.