کولهبارشان را برداشتند و فوج فوج از شمال غزه به سمت رفح آمدند... همین مادران، پدران، کودکان و در یک کلام انسانهای دردمندی که بیش از چهار ماه است در قاب عکاسان جای گرفتهاند، اما در دل سیاستمداران حامی تلآویو آنقدر بیجا و مکان هستند که خروار خروار سلاح برای ارتش تا بن دندان مسلح اسرائیل میفرستند. رفح امید آخر آنها بود، جایی که دلخوش کرده بودند نقطه امن است و همین آنها را کشاند تا نه فقط دلهایشان که بار و بنهشان را تنگهم بنشانند و به استواری هفتاد سالهشان بیندیشند....
اما... این نقطه امن، این پناهگاهی که باید جان پناه میبود، جایی شد برای گرسنگی و تحمل سرمای زمستان و اکنون دو روز است شدیدترین حملات را متحمل میشود و هر لحظه از گوشهای صدای انفجاری برمیخیزد و باز هم سکوت مدعیان دروغین حقوق بشر است که بر سرشان آوار میشود. این است اندوه رفح... اندوهی که صدای ناله آن دل هر انسانی را به لرزه میاندازد...