به بهانه حضور پژمان جمشیدی در دو فیلم «بیبدن» و «صبحانه با زرافهها»
بازیگر پولساز
در یکی دو سال اخیر، با رونق تولید فیلمهای کمدی، پژمان جمشیدی مهمترین ستاره سینما بوده، بازیگری که کمدیهای درجه سه و سطح پایین سینمای ایران را به فیلم پرفروش تبدیل کرده و رکوردهای فروش سالها را جا به جا کرده است. جمشیدی امسال با دو فیلم در چهل و دومین جشنواره فیلم فجر حضور دارد. «بیبدن» (مرتضی علیزاده) درامی پرتعلیق است و جمشیدی در آن نقش پدری فرزند از دست داده را بازی کرده، او در این فیلم با گلاره عباسی، سروش صحت و الناز شاکردوست همبازی است. نقش او و شاکردوست پررنگتر از نقشهای عباسی و صحت است و میتوان او را بازیگر نقش اول مرد این فیلم دانست. جمشیدی با بازی در فیلم «علفزار» (کاظم دانشی) نشان داد که برای ایفای نقشهای جدی مناسب است و میتواند با فاصله از پرسونای جوان سادهلوح و دست و پاچلفتی، توجه برانگیز باشد، اما تمرکز او در این چند سال بیشتر روی سینمای کمدی بوده و به همین دلیل پای ثابت فیلمها و سریالهایی شده که میخواهند تماشاگر را بخندانند. در یک سال گذشته، هر جا از جدول فروش نام برده میشود، میتوان چهره او را روی بیلبورد یا سر در سینما تجسم کرد. به همین دلیل طبیعی است که حتی پروژههای جدی هم به سراغ او بروند و به نوعی تکلیف آینده فیلم و فروش آن در گیشه را تضمین کنند.
سروش صحت کارگردانی که با سریال «پژمان» به معرفی و شهرت جمشیدی بهعنوان بازیگر کمک کرد، امسال با فیلم «صبحانه با زرافهها» در جشنواره حضور دارد. حضور جمشیدی در فیلم قبلی صحت (جهان با من برقص)، یکی از نقاط قوت کارنامه این بازیگر است. فیلمها و سریالهای صحت ممکن است ضعف و کاستی داشته باشند اما معمولاً بازیگرها در آثار او حضوری پراهمیت و قابل توجه دارند. جمشیدی در این فیلم با بهرام رادان و هوتن شکیبا همبازی است، یک ترکیب کنجکاوی برانگیز که میتواند نوید فضایی تازه را برای جمشیدی بدهد.
این روزها و در حالی که وضعیت گیشه جز برای کمدیها، ناامیدکننده است، حضور جمشیدی در سینمای ایران یک موهبت بهشمار میرود؛ بازیگری که در میانسالی به سینما آمد و در نبود یک کمدین ششدانگ، جور گیشه را میکشد و در کنار هر بازیگری قرار میگیرد (محسن کیایی یا سام درخشانی) مخاطب او را میپسندد و به خاطرش بلیت میخرد.
البته حضور پررنگ در آثار کمدی و عامهپسند، باعث شده انتقادها به انتخابهای جمشیدی ادامه داشته باشد، او که با حضور در فیلمهای «سوءتفاهم»، «هزارتو» و نمایشهایی مثل «فرانکنشتاین» (ایمان افشاریان) کوشیده بود میان نقشها و فیلمهایش تعادل ایجاد کند، در یکی دو سال گذشته فقط در فیلمها و سریالهای کمدی بازی کرده و این برای یک بازیگر، خطرناک است. در سینمای ایران، کمتر بازیگری با قدرت، انعطاف و هوش ذاتی اکبرعبدی ظهور کرده است؛ بازیگری که همکاریهایش با علی حاتمی به نقاطی درخشان و به یادماندنی تبدیل شده یا در «هنرپیشه» وجهی کاملاً متفاوت از خود نشان داده بود، اما انتخابهای غلط و اصرار بر خرج کردن نبوغ و استعداد خدادادی در آثار نازل باعث شد خیلی زود از خاطرهها برود و کمتر کسی درباره توانایی او در خلق شخصیت، ایجاد موقعیتهای طنزآمیز و بداههگویی صحبت کند. در سینمای ایران، بازیگران بسیاری دست به تطاول خود گشودند، درست است که کسب درآمد بیشتر در این زمانه، مهمترین هدف بسیاری از ماست، اما برای یک ستاره ورزشی که هرگز فقیر یا تنگدست نبوده، غرق شدن در معادلات سینمای تجاری، بیش از آنکه امیدبخش باشد، نگرانکننده است.