چرا همه می‌خواهند کسب و کاری برای خودشان داشته باشند؟

چالش‌های حقوق‌ بگیری

ترانه بنی یعقوب
خبرنگار


«حقوقم بد نیست، یعنی وقتی نسبت به دیگران مقایسه می‌کنم، دستمزد بدی نمی‌گیرم اما خانه‌ام کرج است و هر روز 3-4 ساعت باید توی ترافیک باشم تا به محل کارم در تهران برسم. خیلی از پولی که می‌گیرم هزینه حمل‌ونقل می‌شود. اجاره خانه هم دارم و آخر ماه فقط برایم شندر‌غاز می‌ماند با یک جسم و ذهن فرسوده. من فکر می‌کنم کار کردن این‌طوری دیگر صرفه ندارد و کارفرماها باید در شکل کار کردن کارمندهایشان تجدیدنظر کنند. واقعاً ضروری است که همه این مدل ثابت را برای کار کردن داشته باشند؟»
شاید شما هم دور و برتان افراد زیادی را دیده باشید که نظر مشابهی دارند و از نوع کار کردن‌شان گلایه دارند یا از شغل‌شان استعفا می‌دهند. مخصوصاً آنهایی که در شرکت‌های خصوصی کار می‌کنند. منظورم استعفا از شغلی است که آدم‌ها مجبورند سر ساعت مشخصی در محل کارشان باشند و سر ساعت مشخصی هم آنجا را ترک کنند در قبال حقوقی مشخص که اصلاً با هزینه‌های رفت و آمد و فرسودگی‌شان همخوانی ندارد.
 وقتی پای حرف این آدم‌ها می‌نشینی همه معمولاً یک نظر واحد دارند اینکه حقوق‌بگیری و کار کردن هر روزه با توجه به افزایش قیمت‌ها، راه دور و ترافیک دیگر همخوانی ندارد. حالا راه حل چیست؟ آیا باید از حقوق‌بگیری استعفا داد؟ آیا جایگزینی برای این نوع کار کردن وجود دارد؟
 محمد از آنهایی است که برایش مسجل شده حقوق بگیری این جوری دیگر صرفه اقتصادی ندارد. او درعرض دو سال مجبور شد سه بار شغلش را عوض کند. چرا؟ چون نه حقوقش با حجم کاری که انجام می‌داد همخوانی داشت نه ساعت کارش و نه رفتارهایی که در این شرکت‌ها می‌دید: «دقیقاً در سه شرکت خصوصی استخدام شدم و از هر سه استعفا دادم. چرا؟ کارفرماها واقعاً پرتوقع بودند و رفتار بدی با من داشتند. نه مرخصی داشتم. نه ساعت استراحت، نه حقوق درست و مناسب و اکثراً هم بداخلاق. من همیشه سؤالم این بود، توی کارفرما که حتی مرخصی و ساعت استراحت به من نمی‌دهی، برای چه این همه در قبال یک حقوق کم از من توقع داری؟ بنابراین استعفا دادم. تازه برخی‌شان وقتی اعتراض می‌کنی می‌گویند همین که کار ‌داری و بیکار نیستی باید خدا را شکر کنی. فکر کن آدم چرا باید چنین شغلی را حفظ کند. الان برای خودم یک صفحه در اینستاگرام راه انداخته‌ام و خرید و فروش عسل انجام می‌دهم. درست شنیدید عسل، چون این کار برایم صرفه بیشتری دارد البته در کنارش در تاکسی اینترنتی هم کار می‌کنم حالا حدس بزنید چطور شده؟ درآمدم از آن موقع‌ها که حقوق بگیر بودم بیشتر شده. بدون اینکه مجبور باشم هر روز ساعات زیادی را در راه رفت و آمد بگذرانم و حرف این و آن را بشنوم.»
 شاید یکی از دلایلی که هرکس این روزها دنبال این است تا کسب و کار خودش را راه بیندازد، همین مسأله باشد. هرچند باید بدانیم این شیوه کار کردن ممکن است مشاغل کاذب و دلالی را افزایش دهد. چرا که آدم‌هایی که دوست ندارند دیگر حقوق‌بگیر باشند به مشاغل کاذب روی می‌آورند.
اتفاقی که برای احسان افتاد دقیقاً همین‌طور بود؛ وقتی قیمت خانه در تهران خیلی افزایش یافت به حومه تهران رفت. او حقوق‌بگیر یک شرکت خصوصی بود حالا فاصله محل کار و زندگی‌اش خیلی زیاد شده بود و هر روز دو سه ساعت در راه بود تا به محل کارش برسد: «با کارفرما مشکلم را مطرح کردم اینکه مجبور شده‌ام در منطقه‌ای دورتر ساکن شوم و رفت و آمد هر روزه واقعاً برایم سخت است. دست‌کم من را دورکار کند. می‌دانی شغل من یک جور پشت کامپیوتر نشینی است و می‌توانم کارهای شرکت را در خانه هم انجام دهم، گفتم می‌توانم سیستم را به خانه ببرم و دورکار شوم، اما کارفرما نپذیرفت. من هم هر طور حساب و کتاب می‌کردم دخل و خرجم با حقوقم همخوانی نداشت. پول رفت و آمد به علاوه هزینه ناهار، چون محل کار هزینه ناهار  هم نمی‌داد و خستگی و فرسودگی‌ام اصلاً با حقوقم تناسب نداشت. ساعت 10 شب می‌رسیدم خانه و مثل جنازه می‌خوابیدم و فردا ساعت شش صبح دوباره بیدار می‌شدم. هر چند کارم را دوست داشتم، خلاصه مجبور به استعفا شدم. الان در محل زندگی‌ام خرید و فروش ماشین می‌کنم. حقوقم چندبرابر شده و خستگی‌ام نصف. اما رضایت شغلی ندارم. می‌خواهم بگویم اگر کارفرماها فکری در این باره نکنند خیلی‌ها مثل من استعفا می‌دهند و به مشاغل غیرمولد می‌پیوندند. این مشکل امروز بازار کار است. درحالی که دنیای مدرن باید به آدم‌ها یاد بدهد که فقط یک شیوه مشخص کارکردن وجود ندارد و با توجه به تحولات روز باید شیوه کار کردن متحول شود.»
 سهیل که صاحبکار یک شرکت است، می‌گوید: «این تمایل کم آدم‌ها به کار کردن را در شرکت خودم می‌بینم، سه ماهه دنبال حسابدار می‌گردم، بیش از 200 رزومه خواندم با 20 نفر مصاحبه کرده‌ام اما دو نفر گفته‌اند، می‌آییم، یعنی وقتی شرایط کار را می‌شنوند خیلی استقبال نمی‌کنند گاهی با خودم فکر می‌کنم شاید آدم‌ها دیگر حال کار کردن ندارند گاهی هم فکر می‌کنم شرایط کار برای‌شان اقناع‌کننده نیست. شرکت ما چندان شرایط نامناسبی ندارد بیمه و حقوقش بد نیست. اما کار کردن انگار باید دچار تحول شود خیلی‌ها به دور و بر خودشان نگاه می‌کنند و می‌بینند آدم‌هایی با توانایی کمتر و صرف زمان اندک دستمزد بالاتری دارند، کارهای غیر مولد زیاد شده و آدم‌ها ترجیح‌شان این کارهاست.»
 حامد در کار نصب دکوراسیون خانه است، منزلش کرج است، اما کارش تهران: «روزی 6 ساعت پشت فرمون هستم واقعاً از زندگی‌ام هیچی نمی‌فهمم. همه زندگی‌ام کار است و شندرغاز پولی در می‌آورم، حتی شب‌ها وقت نمی‌کنم زن و بچه‌ام را ببینم. خانه برایم خوابگاه است و هیچ فایده‌ای هم برایم ندارد. من هم به فکر این هستم که کسب و کار خودم را راه بیندازم که البته سرمایه می‌خواهد.»
 بیشتر کسانی که از این شیوه کار کردن گلایه دارند، خستگی و فرسودگی را عامل اصلی ترک کارشان می‌دانند. ویژگی‌هایی مثل اینکه در محل کارشان تحمل انتقاد ندارند، دائم خسته و فرسوده هستند و احساس کمبود انرژی شدید می‌کنند. بهره‌وری‌شان کاهش یافته، ظرفیت‌شان کم شده و احساس عدم کفایت شخصی دارند. در سال‌های اخیر زندگی در شهرهای شلوغ و پرترافیک تردد به محل کار را سخت‌تر کرده و به خاطر افزایش تورم خیلی‌ها مجبور شده‌اند به حومه‌ شهرشان نقل مکان کنند و فاصله زیاد منزل و محل کار، یکی دیگر از عوامل اصلی کلافگی‌شان است. آیا در این شرایط راه‌های دیگری برای کار کردن هست؟
خیلی‌ها می‌گویند در این شرایط به جای استعفا می‌توان به راهکارهای دیگری اندیشید؛ اینکه مثلاً طبق نظر کارفرماها کارمندان انتهای سال بیشتر از کارشان استعفا می‌دهند چون احساس خستگی و کمبود انرژی بیشتری دارند، اما اگر همین کارمندان تا بعد از عید دوام بیاورند بعد از تعطیلات احساس بهتری دارند و احتمال بیشتری دارد تا در کارشان باقی بمانند. البته می‌توان تغییراتی در برنامه کاری هم داد؛ مثلاً برنامه دورکاری و کار در منزل که این روزها خیلی از شرکت‌ها در برنامه استخدام خودشان دارند تا کارمندها با رفت و آمد زیاد آسیب نبینند. هرچند نباید این کارها باعث شود کارمند دیده نشود یا به خاطر عدم حضور فیزیکی‌اش از پیشرفت در کار باز بماند. مشاغل پاره‌وقت یکی دیگر از این راهکارهاست. همچنین می‌توان بخش‌های جدید و جذاب‌تری را به‌ کار افزود تا حقوق‌بگیری یا کارمندی جذاب‌تر و چالش‌برانگیزتر شود. تلاش برای ایجاد تعادل بین کار و زندگی هم مهم است یعنی هر کس سعی کند زمان کافی برای استراحت، ورزش و... در نظر بگیرد و مهارت‌های جدید بیاموزد تا احساس پویایی در شغل ایجاد شود، این‌طوری آدم‌ها در شغل‌شان می‌مانند و تمایل کمتری به استخدام و در نتیجه روی آوردن به مشاغل غیر‌مولد دارند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هشتاد و هفت
 - شماره هشت هزار و سیصد و هشتاد و هفت - ۰۳ بهمن ۱۴۰۲