روایتی از تولد یک صنف کمتر شناخته شده در ایران

داستان کاغذی

حالا از هیچ کدام‌شان خبری نیست! ما نسبت به 5-4 سال پیش نزدیک به 40 تا 50 درصد کاهش مصرف کاغذ داشتیم که هم به علت گرانی است و هم به علت رونق کسب و کارهای آنلاین که این روزها جای کاغذی‌ها را گرفته‌اند. شما تیراژ بالای روزنامه را در گذشته ببینید. یا همان صفحات قطور آگهی روزنامه‌ها که پرطرفدار بودند. حالا از هیچ کدام‌شان خبری نیست!

حمیده امینی فرد
خبرنگار


روایت کاغذبازی در ایران به حدود 100 سال پیش بر می‌گردد. دورانی که کاغذ جای پای خودش را در زندگی روزمره مردم ایران باز کرد و برای نخستین بار واردات جدی و سروسامان دادن به بازار کاغذ وارد ادبیات کاغذسازی ایرانی‌ها شد. آن وقت‌ها اروپا، چین و برزیل در صدر لیست کشورهای صادرکننده کاغذ به ایران قرار داشتند و بخشی ازکاغذهای «کرافت» که به کاغذهای زرد رنگ معروف بودند هم ازهندوستان وارد می‌شد. آن اوایل بیشترین کاغذ وارداتی خرج مصرف داخلی می‌شد و ارتش در صدر لیست مصرف‌کنندگانی قرار داشت که کاغذ برایش دراولویت بود. اما بتدریج کاغذ جای خودش را در زندگی روزمره ایرانی‌ها پیدا کرد و بخشی از بازار تهران به راسته کاغذسازی معروف شد. راسته‌ای که از «نوروز خان» تا حوالی «مسجد امام» کشیده می‌شد و از هرکس رد حجره «دفترسازی‌ها» و «پاکت‌سازی‌ها» را می‌گرفتید، آدرس بازار «بین الحرمین» را از بر بود. آن وقت‌ها، بوی عطر  چای دم کرده با ترکیب بوی نویی کاغذها چنان در تو در توی دالان‌های تاریک و تنگ می‌پیچید که اگر تازه وارد هم بودید، رد عطر حجره‌ها را که می‌گرفتید، بدون سردرگمی به آنها می‌رسیدید. زمانی‌ که چرخ‌دستی‌های زهوار دررفته هنوز جای باربرها یا همان حمال‌های قدخمیده را نگرفته بودند و حجره «حاج یوسف رجبی»، «محمد علی احمدی» و «حاج مهدی فرهومند خوانساری» بین آن‌‌همه حجره اسم و رسم‌دار، برای خودش بروبیایی داشت. حالا از آن‌همه اسم، فقط چند حجره که نه! مغازه‌ای نونوار مانده که بوی کاغذهایش هم از آن‌روزها فرسنگ‌‌ها فاصله دارد. شلوغی بازار و تردد سخت باربرها، به مرور قصه حجره‌های کاغذی را از بازارتهران به سمت خیابان «ظهیرالسلام» برد و بعد از سال‌ها، راسته کاغذفروشان و دفترسازان به جای دیگری منتقل شد. حالا رد راسته کاغذفروشان را باید از دور و بر همین خیابان گرفت. عمده‌خرها و بندخرهای کاغذ، جای پایشان را در همین حوالی محکم کرده‌اند. اما این‌ همه داستان راسته کاغذسازی‌های معروف تهران نیست.
روایت کاغذسازی را باید از حدود سال‌های 1878 پیگیری کرد. زمانی‌ که اولین کارخانه کاغذ در ایتالیا ساخته شد و کم‌کم با عبور از مسیر جاده ابریشم، ورود کاغذ به ایران هموار شد. داستان کاغذی البته خیلی زود به ساخت اولین کارخانه در هفت تپه رسید تا به روایتی اولین کاغذ ایرانی که به کاغذ «پارس» معروف بود، در ایران تولید شود. «دکتر علی محمد بنکدار» که آن زمان سناتور مجلس و رئیس اتاق بازرگانی بود، تولید کاغذ را انحصاراً به‌دست گرفت و خیلی زود بازار کاغذ ایجاد شد، کاغذی که از تفاله‌های نیشکر هفت تپه به‌دست می‌آمد و رنگش کدر و مایل به زرد بود.

مسیر کاغذ کاهی از انزلی تا ساری
«محسن دولتی» که این‌ روزها کارش مشاوره در خرید و فروش کاغذ است به‌عنوان پیشکسوت این حوزه، روایت‌های جالبی از دوران کاغذسازی و کاغذبازی نقل می‌کند. روایت‌هایی که از دوران ساخت اولین کارخانه‌ها در ایران حکایت دارد. کارخانه کاغذ مازندران به روایتی از تراز اول‌های تولید کاغذ در ایران معرفی می‌شود. وقتی که کانادایی‌ها از ساخت کارخانه چوکا در انزلی پشیمان شدند، به سراغ شهر ساری در مازندران رفتند تا یک کارخانه کاغذ در این شهر افتتاح کنند. کاغذ کاهی معروف که امروزه برای اغلب ما آشناست، نخستین محصول همین کارخانه بود. کاغذی که زمانی در چلوکبابی‌ها جای دستمال کاغذی‌های امروزی را گرفته بود. او می‌گوید: «قبل از انقلاب در فاصله سال‌های 45 تا 50، مرکز معاملات تجارت خارجی، بازار کاغذ را کنترل می‌کرد و بخش خصوصی سهم زیادی در این بازار داشت. مثلاً فرهومند خوانساری، تأمین‌کننده اصلی کاغذ روزنامه کیهان و اطلاعات بود. آن زمان عمده کاغذ از روسیه وارد می‌شد. کاغذهای ماشینی، الوان و تحریر جزو پرمصرف‌های آن دوران بودند. بعدها دفترچه‌های خط‌کشی هم وارد بازار شد و جای کاغذهای تحریر بدون خط‌کشی را گرفت.»
رونق بازار کاغذ را می‌توان به دوران پهلوی اول نسبت داد. حالا اما، داستان کاغذی به سریال هزار و‌ چندی تبدیل شده که هرنوع برای خودش داستان جالبی دارد. اگر کسب‌ و کارتان شیرینی‌پزی باشد یا اینکه هر از گاهی اشتهایتان برای خوردن شیرینی تحریک شود، احتمالاً می‌دانید کاغذ «مومی» چیست. کاغذی که این‌ روزها به گران‌ترین کاغذ بازار جهانی هم معروف است. کاغذ سفیدرنگ زیر شیرینی‌ها که در نظر اغلب ما چندان به چشم نمی‌آید! یا اگر جزو همبرگرسازان حرفه‌ای باشید، کاغذ «پوستی» راسته کار شماست. هردو نوع البته 30 تا 40 درصد گران‌تر از کاغذهای معمولی هستند چون هم حرارتی و نسوزند و هم جنس مرغوبی دارند. برخلاف تصور ما کاغذهای گلاسه و کاغذهای تحریر در این لیست جایی ندارند و البته ارزان‌ترین‌ها هم در قبضه مقوافروشی‌هاست. بیشترین مصرف بازار ایران هم اتفاقاً مقوا، کاغذ تحریر و چاپ است. ماجرای مقواهای تولیدی البته به همین جا ختم نمی‌شود. دولتی می‌گوید که وقتی به روایت کاغذ رسیدید، باید حواستان به مقوا هم باشد. چرایش هم شنیدنی است.

زباله‌گردها و صنعت مقواسازی
کاغذهای باطله‌ای که از طریق زباله‌گردها جمع‌آوری می‌شود، عمدتاً راهی بازار غیر رسمی می‌شود که فرایند تولید مقوا و بویژه جعبه‌های شیرینی را بدون استاندارد طی می‌کند. یک ماده سفیدکننده ارزان و یک طلق و لمینت شاید همه آن ابزارهای واجبی باشد که یک تولیدکننده غیرمجاز نیاز دارد. دولتی می‌گوید: «حالا هرکس در هر گوشه و کناری برای خودش حوضچه‌ای ساخته، کاغذهای باطله را تبدیل به مقوا می‌کند. حوضچه‌های غیربهداشتی که آبشخور جانورهاست و معلوم نیست در چه فضای غیراستانداردی پر و خالی می‌شود. متأسفانه فضای خمیر کردن کاغذهای باطله وحشتناک است.» مقوایی که ظاهراً به مقوای پهنی هم معروف است و برای ساخت جعبه‌های اسباب بازی و شیرینی مصرف می‌شود و البته جعبه‌های با کیفیت‌تر هم معمولاً از پوشال کاغذهای بازیافتی به‌دست می‌آید. دولتی می‌گوید که زباله‌گردها مثل مافیا کار می‌کنند. یک مکان بزرگ در نزدیکی‌های خیابان ظهیرالسلام وجود دارد که کار تفکیک زباله‌ها آنجا انجام می‌شود. سالم‌ترها به کارخانه‌های مقوا‌سازی می‌رود و آشغال کاغذها هم سر از حوضچه‌های خانگی در می‌آورد.

کاغذی‌ها مغلوب آنلاین‌ها
حالا حدود 80 تا 85 درصد بازار کاغذ وارداتی است. بیشتر کاغذهای امروزی از اندونزی، کره و چین وارد ایران می‌شود. آن 15 تا 20 درصد داخلی هم بیشتر کارتن‌هایی‌ است که از کاغذهای باطله ساخته می‌شود. دولتی می‌گوید: «تولید کاغذ باتوجه به شرایط آب و هوایی و خشکسالی در ایران به صرفه نیست. مثلاً کارخانه تولید مقوا در مناطق مرکزی ایران با چه استدلالی توجیه می‌شود؟ تولیداتی هم که به‌دست می‌آید به خاطر استهلاک اغلب دستگاه‌ها در کارخانه‌های قدیمی، اغلب کیفیت پایینی دارد.»
کاغذهای تولیدی شاید حدود 10 درصد نیاز بازار داخلی را تأمین کند. مابقی وارداتی است، چراکه ایران سالانه نزدیک به 200 هزار تن انواع کاغذ و مقوا نیاز دارد که با تولیدات داخلی تأمین نمی‌شود. برای همین صنعت بسته‌بندی جای صنعت کاغذ را گرفته است. دولتی البته معتقد است که کاهش مصرف کاغذ نسبت به گذشته باعث رونق صنعت بسته‌بندی در ایران شده: «ما نسبت به 5-4 سال پیش نزدیک به 40 تا 50 درصد کاهش مصرف کاغذ داشتیم که هم به علت گرانی است و هم به علت رونق کسب و کارهای آنلاین که این‌ روزها جای کاغذی‌ها را گرفته‌اند. شما تیراژ بالای روزنامه را در گذشته ببینید یا همان صفحات قطور آگهی روزنامه‌ها که پرطرفدار بودند. حالا از هیچ کدامشان خبری نیست!»
در تقویم کاغذی‌ها البته ورای همه آن فراز و فرودها، یک روز غم‌انگیز هم دیده می‌شود. اول بهمن ماه 1358 بود که پرواز شماره ۲۹۱ هواپیمایی ایران‌ایر که یک پرواز تجاری با هواپیمای مسافربری بویینگ ۷۲۷ بود، بعد از بلند شدن از فرودگاه مشهد نتوانست در فرودگاه مهرآباد بنشیند و کمی بعد در ۳۰ کیلومتری شمال شرق فرودگاه با کوه‌های لشکرک برخورد و سقوط کرد. در آن پرواز حدود 8 نفر از کاغذفروش‌های معروف جان‌شان را از دست دادند.
 
 
 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هشتاد و شش
 - شماره هشت هزار و سیصد و هشتاد و شش - ۰۲ بهمن ۱۴۰۲