29 سال پیش در چنین روزی «به میان شما آمدیم»
یـکی مانده بــــــــــه ســــــــی
امروز «ایران» 29 ساله میشود. 29سال همراه شما نفس کشیده، اندوه و شادی را همراه شما زیسته، فراز و نشیبهای زیادی طی کرده و هنوز، امیدوار، نگاهی به آینده دارد. «ایران» پنجرهای است برای ایران. پنجرهای که با همت و تلاش خیلیها باز شده و باز نگه داشته میشود. ایران دوست داشتنی؛ هم بدون گیومه هم با گیومه ایران دوست داشتنی در قلب ما جا دارد. روزنامه ایران یا همان «ایران» هم دوست داشتنی است حتی اگر حالا ترجیح دهیم خبرها را در فضای مجازی مرور کنیم. هرچه نباشد، خیلیها با «ایران» خاطره دارند. نه فقط کسانی که در این روزنامه کار کردهاند؛ خیلیها؛ مصاحبه شوندگان، روزنامه فروشان، مخاطبان، کسانی که تیترهای صفحه اول روزنامه را جلوی کیوسک خواندهاند، کسانی که متنی فرستادهاند و در روزنامه چاپ شده، کسانی که خانوادهشان را از طریق صفحه جستو جوی عاطفههای روزنامه پیدا کردهاند، حتی کسانی که روزنامه کیلویی خریدهاند. 29، طعم جوانیاش غالب است یکی مانده به 30، عدد خوشایندی است. مثل 999 سه رقمی که یکی مانده به هزار چهاررقمی است، اما فاصلهاش تا هزار بیشتر از یک رقم میزند. 29 طعم جوانیاش غالب است، 30 طعم میان سالیاش. یکی مانده به 30، شور و جسارت جوانی و آرامش پختگی را با هم دارد اما اولی هنوز آنقدر قوی است که نگذارد دومی کل لحظهها را فاتح شود و آرام گیرد و روزمرگی چیره شود. سالهای پیش، یک زمانی تندروی در روزنامهها پررنگ شد؛ ولی قدیمیهای تحریریه با طمأنینه پیش میرفتند و نمیگذاشتند جوانترها جوگیر شوند. آنان معتقد بودند رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود و اینکه شتاب زیاد در کار و نتیجهگیری، احتمال اشتباه را افزایش میدهد چون همیشه که همه ابعاد یک اتفاق از همان ابتدا روشن نیست. شتاب «به اندازه» و آرامش برای رصد جوانب هر اتفاقی، چیزی شبیه خصوصیات جوانان یکی مانده به 30 است. این، حال و هوای خوبی برای هر رسانه به نظر میرسد - فارغ از سن و سالش - که هم شور و جسارت و جستوجوگری را داشته باشد و هم طمأنینه برای ارزیابی و شفاف دیدن اتفاقات و موضوعها را. رسانه هرچند سالش هم که باشد خوب است که مثل 29سالهها باشد. چون مردم، مهمتریناند زحمت زیادی برای راهاندازی و ادامه کار هر رسانهای کشیده میشود. زحمت زیادی برای انتشار هر شماره روزنامه کشیده میشود. اغلب با کمترین درآمد و امکانات. فقط به این علت که برای کارکنان رسانهها، مردم مهمترین هستند.
پاسخ به مخاطب
مجید رضائیان
از قدیمیهای روزنامه ایران
استاد مجید رضائیان، از پایهگذاران روزنامه ایران، انتخاب و جام جم و از اساتید و داوران جشنواره تخصصی خبرگزاریها و مطبوعات، جانشین مدیرمسئول و سردبیر روزنامه ایران در سال 71، به مناسبت سالگرد انتشار روزنامه ایران بیان کرد: انگیزه و ایده اولیه انتشار روزنامه ایران در دورهای که عضو شورای معاونان ایرنا و همزمان مشاور ایرنا و مدیر پژوهشی ایرنا بودم، کلید خورد.
رضائیان اظهار کرد: در آن زمان مطرح شد که ایرنا یک روزنامه و رسانه هم داشته باشد، اما با این نگاه که این روزنامه، روزنامهای خبری - گزارشی باشد. بنابراین به دو مقوله توجه شد یک آنکه ضرورت پوشش خبری گستردهتری برای ایرنا در سطح ملی در نظر گرفته شد؛ دوم آنکه روش انتشار روزنامه به صورت خبری - گزارشی باشد. بر این مبنا ماکت محتوایی یا موضوعی، طراحی شد و تحریریه هم با همین نگاه ایجاد شد. انتخاب نام «ایران» نیز، با همین پشتوانه صورت گرفت.
این روزنامهنگار پیشکسوت، هدف از انتشار روزنامه را پل ارتباطی میان مسئولان و مردم عنوان کرد و افزود: قصد داشتیم تا هم از سوی مردم، مطالبات به مسئولان منتقل شود و مسئولان پاسخگو باشند و هم مردم به نگاه مسئولان نزدیک و آشنا شده و اطلاعات کافی داشته باشند. در این مسیر، دو سویه بودن را اصل قرار دادیم و بر همین مبنا «ماکت موضوعی» تهیه کردیم و طرح تحقیقی کاملی را ارائه دادیم که تحریریه روزنامه براساس آن تعریف و طراحی شد. به عبارتی سرویسهایی که تا آن زمان وجود نداشت به عنوان کاری ابتکاری و ابداعی جدید راهاندازی شد. در آن زمان صفحه 3 تبدیل به صفحه آیینه شد که مراد از این سرویس، ارتباط متقابل مسئولان و مردم بود.
وی افزود: در داخل صفحات به طور مثال به صفحه اجتماعی و صفحه حوادث نگاه تازهای داشتیم؛ مثلاً در صفحه حوادث رویدادها و اخبار شیرین و شگفتانگیز وجود داشت و کمپین رسانهای و پوششی راهاندازی شد و زندانیان بدهکار از طریق اخبار این صفحه و با حمایت کمپین سرویس حوادث روزنامه آزاد شدند. اتفاقات مثبت دیگری به همین شکل صورت گرفت و نگاه حاکم بر حوادث مثبت شد. در ادامه تصمیمگیریها، نگاه به سرویس خارجی تغییر کرد به شکلی که در کنار پرداختن به سیاست بینالملل، به حوزه کلانتر، یعنی روابط بینالملل بپردازیم. به همین دلیل صفحات آن از هم جدا شد. در بحثهای فرهنگی، هنری، اقتصادی و اجتماعی صفحات تخصصی متفاوتی طراحی شد و در صفحه آخر با نام «دیگه چه خبر» شکل صفحات جذابتر شد. کاریکاتور ثابت و عکس ثابت و مطالب کوتاه و فان و جذاب، صفحات متفاوتی را ارائه داد که توجه مردم را به خود جلب کرد. در صفحه اول روزنامه با «تیترهای متفاوتتر» شکل صفحه را خاص کردیم. در ادامه راه با مطرح کردن ایدههای خودم و مطالعات و مذاکراتی که با روزنامهنگاران نسلهای قبلی و رسانههای مطرح درجه یک اروپایی انجام دادیم، از آنها ایده گرفتیم و در نهایت روزنامه ایران با نگاه تحلیلی و تحقیقی میدانی که انجام شده بود، شکل گرفت.
استاد مجید رضائیان در پاسخ به پرسش دیگری درخصوص آینده رسانههای کاغذی گفت: تکنولوژی امروز خیلی چیزها را تغییر داده است. روزنامهنگاری به معنای کار حرفهای قویتر شده است اما لزومی ندارد که کاغذی باشد. ممکن است در آینده به صورت کاغذی چاپ نشود و شکل الکترونیک بگیرد و گسترش هم بیابد، اما باید توجه داشت که تحریریه حرفهای بسیار مهم است. امروزه کار تحلیلی و ژانر روزنامهنگاری تحلیلی، ژانر مسلط دنیاست و حرف اول را میزند. در حال حاضر در دنیا همه به دنبال دو عنصر آخر [از 6عنصر خبری] «HOW» &» WHY» (چگونه و چرا) هستند و کسی به دنبال 4 عنصر اول [چه کسی، چه چیزی، چه زمانی، کجا] نیست؛ عناصری که نام آنها را در یکی از کتابهایم، عناصر «استاتیک» گذاشتم و دو عنصر آخر را به عنوان عناصر «داینامیک» خواندم که در روزنامه نگاری بیشتر مطرح هستند. ژانر مسلط روزنامهنگاری جهان همان روزنامهنگاری تحلیلی است.
شما از طریق گوشی تلفن همراه خود از خیلی اخبار مطلع میشوید اما نمیدانید این اخبار چگونه شکل گرفتهاند و نمیدانید چرا؟ زیرا با انفجار اطلاعات و اشباع اطلاعات و افزون بر آن با اشباع پیام و داده مواجه شدهاید و میشوید. بنابراین باید این موضوع را مدنظر داشت که چه چیزی پاسخ مخاطب را میدهد؟ آن کاری که جواب چرایی و چگونگی را میدهد و در وب ۳ [نسل سوم اینترنت - غیرمتمرکز]، اهمیت بیشتری پیدا میکند؛ تلاش برای پاسخ به عناصر چگونگی و چرایی است و این موضوع، تنها در روزنامهنگاری تحلیلی، امکان پاسخ مییابد و به درستی دیده میشود.
ایران در قلب و روحمان ریشه دارد
محمدتقی روغنیها
مدیرعامل مؤسسه مطبوعاتی ایران در سالهای 1392 تا 1397
محمد تقی روغنیها، مدیرعامل مؤسسه مطبوعاتی ایران از سال 1392 تا بهمن 1397 بود، اما پیوندش با روزنامه، قدمتی به اندازه عمر این رسانه مکتوب دارد. هنوز پایههای این رسانه را بنا نکرده بودند که ارتباطش با «ایران» شکل گرفت. استاد روغنیها به مناسبت سالگرد تأسیس «ایران» رسانه مردمی، میگوید: سال 71 تا 72، بحث راهاندازی رسانهای متفاوت شکل گرفت. من نیز در تیم راهاندازی ایران حضور داشتم به همین دلیل وقتی پای صحبت از روزنامه ایران به میان میآید، قطعاً حس و حالمان متفاوت است چرا که از تولد تا شکوفایی این مجموعه شاهد و ناظر روزهایی بودم که بر آن گذشته است.
مدیرعامل سابق روزنامه ایران ادامه میدهد: قدم به قدم، از انتخاب نام برای این رسانه گرفته تا شکلگیری تیم تحریریه، همه آنچه بر این رسانه گذشته عمرما بود که گذشت و آنچه باقی مانده، خاطراتی است که میتوانیم از آن روزها یاد کنیم. کار و تحقیق بسیاری در مجموعه خبرگزاری صورت گرفت تا به نتیجه برسیم و این رسانه مکتوب را شکل دهیم. با تمام چالشهای پیشرو «ایران» به میان مردم قدم گذاشت. در آن زمان بهعنوان مدیر اداری مالی خبرگزاری جمهوری اسلامی «ایرنا» بودم به همین دلیل مدیریت این دو حوزه را در«روزنامه ایران» تازه متولد شده به من سپردند. بعد از مدتی از مجموعه ایران جدا شدم، اما بعد از چند سال دوباره به مؤسسه مطبوعاتی ایران پیوستم. راحت بگویم ارتباط با روزنامه ایران، جزئی از شغل و زندگیام در این چنددهه بوده است. عِرق خاصی به این رسانه مکتوب در ذهن، فکر و قلب همه افرادی که در تأسیس و شکلگیری آن نقش داشتند، وجود دارد. من نیز همین طور هستم.
او میگوید: در بدو تولد، روزنامه ایران شکل و ساختار متفاوتی داشت که سبب میشد حس خوبی را به مخاطب القا کند. به همین دلیل خیلی زود توانست با توجه به ظاهر نویی که نسبت به دیگر رسانهها در آن زمان داشت جایگاهش را میان مردم پیدا کند.
یکی دیگر از جذابیتهای روزنامه ایران، حضور سه نسل متفاوت روزنامهنگاری در کنار هم بود که توانست تولیداتش را برای مردم بسیار متفاوتتر و جذابتر به چاپ برساند به طوری که تعدادی از افراد حاضر در تحریریه که در ابتدای چاپ «ایران» در آن قلم میزدند بسیار قدیمی بودند و از قبل انقلاب به فعالیت روزنامهنگاری و نویسندگی میپرداختند، بخشی هم در دوران انقلاب به این عرصه ورود پیدا کردند و نسل سوم هم در کنار دو نسل دیگر ترکیبی قوی ایجاد کرده بود. به همین دلیل نقش مؤثری میان مردم و مسئولان از آغاز نخستین شماره تاکنون داشته است.
این استاد روزنامهنگاری در خصوص نقش روزنامهها در عصر دیجیتال هم میگوید: کشور همیشه به روزنامههای چاپی و نقش آن در ارائه اطلاعات معتبر نیاز دارد. درست است که با روی کار آمدن رسانههای مجازی سرعت اطلاعرسانی ثانیهای شده، اما دقت و مرجعیت رسانههای مکتوب هیچ وقت کمرنگ نمیشود.
رسانههای چاپی اگر بخواهند در عصر دیجیتال همپای رسانههای مجازی فعالیت و رشد کنند باید وارد این حوزه شوند. یادم است در زمان حضورم در مؤسسه مطبوعاتی ایران، روی فضای مجازی کار کردیم که نتیجه آن راهاندازی «گرا» بود و کارش تولید فیلم و ویدیوهای خبری و گزارشی همپای تولیدات مکتوب روزنامهنگاران بود. رسانههای مکتوب باید در تمام شبکههای مجازی جایشان را تثبیت کرده و مهمتر از همه به زبانهای مختلفی بویژه عربی و انگلیسی فعالیت کنند تا افکار عمومی اعم از فارسی زبان و غیره را تحت تأثیر قرار دهند. فضای مجازی نه تنها جای روزنامههای چاپی را نمیگیرد، بلکه میتواند پلی باشد که مردم راحتتر به مطالب رسانهای چاپی دسترسی پیدا کنند. امیدوارم روزنامه ایران هم مانند گذشته نقش واثرگذاریاش در مخاطب را ادامه دهد تا همیشه شاهد رشد و شکوفایی آن باشیم.
آن روزهای پر از هیاهو
و چسب و کاغذ و قیچی
محمد طاهری
مدیر هنری
روزنامه ایران
بیست سالم بود که وارد روزنامه شدم. آن روزها برای من جوان جویای تجربه، روزنامه ایران مانند دانشگاهی بود که هر لحظه میتوانستم در آن چیزی بیاموزم. «ایران» دومین روزنامه رنگی کشور بود و برای ما جوانها کار کردن در آن موجب مباهات و سربلندی. با کار کردن در کنار پیشکسوتان خستگی برایمان معنایی نداشت.
در آن زمان، صفحهبندی روزنامه بسختی و به صورت دستی و سنتی انجام میشد. روی میزهای صفحهبندی مملو از چسب و کاتر و قیچی بود. گاهی سطر به سطر و خط به خط کاغذها را میبریدیم و روی فرم صفحه آرایی میچسباندیم. حتی گاهی مجبور بودیم دستور و فرمول رنگ را هم برای چاپخانه بنویسیم که مثلاً برای این نگاتیو صد تا آبی و صد تا زرد باید به کار برود تا رنگ مورد نظر ساخته شود. برای همین همیشه در ذهنمان مشغول بستن صفحه بودیم. اما چون دلمان میخواست کاری انجام دهیم، حتی بیشتر روی صفحات کار میکردیم و از انجام آن لذت میبردیم. صفحه یک روزنامه از اهمیت زیادی برخوردار بود. صفحهآرایی صفحه یک روزنامه را استاد مرتضی شادمانی انجام میداد که بنده افتخار همکاری با ایشان را داشتم. آن زمان آقای مجیدرضائیان قائم مقام بودند. ایشان اتاقکی درست کرده بودند که هر کسی اجازه ورود به آن را نداشت و این اتاقک مخصوص بستن صفحه یک بود چون رقابت روی تیتر یک با سایر روزنامهها زیاد بود. این پیشبینیها انجام شده بود تا تیتر یک روزنامه لو نرود و توسط رقبا مورد استفاده قرار نگیرد.
هنوز دلم برای آن روزها تنگ میشود. کار سخت بود حتی برای بچههای تحریریه که مجبور بودند خبرها را یا از دستگاه تلکس دریافت کنند یا مدام در خیابان و حوزههای مختلف دنبال خبر باشند. تلفن همراهی هم وجود نداشت. دسترسی به اطلاعات سخت بود. اگر آن روزها کسی به ما میگفت که یک روز از پشت کامپیوتر میتوانی با دنیا ارتباط بگیری، باور نمیکردیم. امروز این اتفاق افتاده اما من هنوز دلم برای حس و حال آن کار کردنها تنگ میشود چون آن فضای کاری را دوست داشتم.
حس خوش تورق
مصطفی شیرمحمدی
سردبیر
ایران دیلی
در روزگاری که سرعت اطلاعرسانی درباره تحولات و رخدادهای گوشه و کنار جهان، به لطف فناوریهای نوین جهشی چندبرابری یافته است، شاید از نظر خیلیها خرید روزنامهای که با تأخیر دست کم هشت ساعته اخبار را به دست شان میرساند چندان توجیهی نداشته باشد. خیلی از افراد در پاسخ به این سؤال که آخرین بار کی روزنامه خریدید، احتمالاً پاسخ دهند یادمان نمیآید. پاسخ احتمالی اکثر جوانان زیر 25 سال هم شاید این باشد که هیچ وقت! گوشیهای هوشمند در کانون این تحول بزرگ قرار دارند. ابزاری که امروزه در دستان 85 درصد ساکنان کره زمین و بیش از 70 درصد مردمان ایران زمین قرار دارد و آنها را به دنیایی از اطلاعات و اخبار پیوند میدهد. درواقع قدرت اصلی گوشیهای هوشمند در نرمافزارهایی است که در اختیار کاربران شان قرار میدهند. از گردش در وب و دیدن انواع شبکههای تلویزیونی خبری پخش زنده گرفته تا سکوهای اجتماعی و پیام رسان ها. اینها همان امکانات قدرتمندی هستند که عرصه رقابت را برای رسانههای چاپی بسیار سخت کردهاند. در نگاه نخست، به نظر میرسد برنده این مسابقه رسانهای گوشی هوشمند باشد با طیف گستردهای از خدمات کاربردی که دسترسی سریع به انواع مختلف خبر از جمله متن، عکس، ویدیو، گزارش خبری ویدیویی، پخش زنده و... را بسیار آسان و در عین حال در مقایسه با روزنامه که دامنه محدودتری در ارائه انواع خبر دارد، به نسبت ارزان کرده است. این مزیتها حتی باعث شده برخی از رسانههای معروف چاپی جهان از جمله روزنامه ایندیپندنت انگلستان بساط کاغذ و جوهر را کاملاً جمع کنند و تنها از طریق وب و شبکههای اجتماعی اخبار را منتشر نمایند. اما چه دلایلی میتواند به چهار سده زندگی روزنامهها تداوم بخشد و مانع بازنشسته شدن آنها شود؟ شمار این دلایل شاید کم باشد اما میتوانند درخور توجه و قانعکننده باشند. نخست اینکه روزنامه همچنان هواداران خود را دارد. هنوز شمار قابل توجهی از جمعیت جهان و ایران تمایل دارند اخبار را از لابه لای «کاغذ اخبار» بخوانند. برای نمونه، در هند هنوز روزنامهها با تیراژ بالا با تعداد صفحات 16، 24 و حتی بالای 70 چاپ میشوند. یا در ژاپن در سالهای اخیر کارزارهایی به راه افتاده تا جایگاه مطبوعات حفظ شود. بنابراین تا وقتی تقاضا وجود دارد عرضه میتواند ادامه داشته باشد. دوم اینکه ضریب اعتبار نوشتار چاپی همچنان به طور محسوسی بالاست. نه میتوان آن را حذف کرد نه ویرایش. در میان رسانههای اینترنتی ایران بارها اتفاق افتاده که خبر صحیحی پس از انتشار بنا به دلایلی از جمله مصلحت اندیشی، فشار از بیرون و غیره با فشردن یک کلید محو شده است. اما در روزنامه، چاپ هر مطلبی حکم «قُضِی الأَمْرُ» را دارد و همه مصلحتاندیشیها و مسئولیتها و دردسرهای احتمالی، پیش از نشر در نظر گرفته شده است. سوم اینکه در شبکههای اجتماعی هر فردی میتواند به لطف دوربین تلفن همراه خود و یا دیگر قابلیتهای این وسیله، هر محتوای متنی و تصویری را به اسم خبر منتشر کند. شکی نیست که بسیاری از این نوع محتواها میتواند مبنای اقدام خبرنگاران و روزنامه نگاران تحقیقی قرار گیرد و صحت آن تأیید شود. اما کیست که آگاه نباشد از این حقیقت که بسیاری از محتواهای منتشر شده در فضای مجازی از سوی آماتورها فاقد مبنا و در نتیجه دروغ است. فارغ از موارد بالا، تورق در میان صفحات هنگام نوشیدن چای صبحگاهی و نیز رایحه دلپذیر کاغذ، همچنان حسی است لذتبخش برای صدها میلیون انسان علاقهمند به روزنامه در سراسر جهان. این حس قوی را نمیتوان نادیده گرفت.
مبارکتان باشد
محمدصادق علیزاده
سردبیر ایرانجمعه
نقطه شروع ماجرای ما به تیرماه 1401 برمیگردد. حسب نظر و رأی آقای مدیرمسئول - هرچند در اتاقش در طبقه چهارم است اما تقریباً سوراخ سنبهای نیست که در روزنامه و مؤسسه مطبوعاتی ایران از چشمش دور بماند– نشستیم و صحبت کردیم که هفتهنامه موقتاً معلق مانده ایرانجمعه را دوباره راهاندازی کنیم. غریبه که نیستید یک اتاق دو در دوی زیر شیروانی هم داد برای شروع کار. آنقدر کوچک که توی گرمای تابستان وقتی کولر را روشن میکردم، برگ و دفتر و کاغذهای روی میز که بماند حتی نزدیک بود خودمان را هم باد ببرد. الغرض حالا 18 ماه از آن روز میگذرد.
ما دیگر در آن اتاق زیر شیروانی طبقه پنج نیستیم. اتاقی نسبتاً بزرگ داریم در طبقه اول. دو همسایه قدرتمند هم داریم در جناحین خودمان: ایران ورزشی و ایران اقتصادی! روابطمان با همسایگان حسنه است اینقدر که بعضی وقتها چای و نسکافه همدیگر را هم میریزیم. یک گروه تقریباً 50 نفره هم داریم که تحریریه غیرمستقر و غیرثابتمان را تشکیل میدهند تا پنجشنبه هر هفته ضمیمه پایان هفته جریده فخیمه ایران در 32 صفحه لای صفحات روزنامه باشد.
اینها همه را عارض شدم که این را بگویم: ما و همه دیگر اعضای مؤسسه مطبوعاتی ایران بدون مخاطبی که شما باشید هیچیم! غرض ندارم تعارف تکه پاره کنم که ما روزنامهنگارها میرویم و میآییم اما مؤسسه مطبوعاتی ایران و شما هستید. لاجرم صاحبان و مالکان واقعی این جریده و خروجیهایش شمایید که اصلاً رسانه زنده است به مخاطبانش. لاجرمتر هم آنکه رسانه خودتان را محروم نکنید از بازخوردهایتان که ما در مؤسسه مطبوعاتی ایران مشتاقیم به شما چنان که یعقوب یوسف را. در نهایت هم سالروز تولد «ایران» را باید ما به شما تبریک بگوییم نه دیگران به ما. «ایران» مبارکتان باشد.
«ایران» بخوان...
برای همه ذائقهها
مختار حداد
سردبیر
روزنامه الوفاق
«ایران» بخوان... اولین شعار معرفی روزنامه ایران بود که در یکم بهمن ماه 1373 وارد عرصه مطبوعات شد؛ رسانهای که اساس تشکیل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران شد و تحول نوینی را در عرصه رسانههای مکتوب ایجاد کرد. برخی از این مطبوعات در نوع خود کم نظیر بودند، ازجمله روزنامه «الوفاق» به زبان عربی برای مخاطبان عرب زبان، «ایران دیلی» برای انگلیسی زبانان، «ایران ورزشی» برای علاقهمندان به ورزش، «ایران سپید» بهعنوان تنها روزنامه در جهان به خط بریل و نشریات و مجلاتی همچون «ایران جوان»، انتشارات کتاب و... این موضوع نشان میداد که این مؤسسه رسانهای نوین در عرصه مطبوعات برای همه ذائقهها محصول رسانهای تولید میکند. در این سالها نیز به رسانههای مؤسسه ایران نشریاتی در قالب روزنامه و مجله و ویژه نامههای متعدد با موضوعات متنوع اضافه شده است. همچنین با آمدن رسانههای اینترنتی و شبکههای اجتماعی از همان آغاز در این حوزه رسانههای جدید درمؤسسه ایران حضور پیدا کردند. در دوره جدید نیز تحولات بزرگی را در حوزه تقدیم محصولات جدید رسانهای به مخاطبان بخصوص در حوزه نشر شاهد هستیم. نمیتوان از نقش رسانههای آنلاین چشمپوشی کرد و همان طور که اشاره کردم ایران و رسانههای آن در این عرصه فعال هستند، اما عرصه رسانه اثبات کرده است که همچنان رسانههای چاپی بخصوص روزنامهها جایگاه خود را دارند و در زمینه صحت اخبار نیز دقیقتر هستند. محصولات رسانهای وروایی چاپی (کتابها، مجلات و روزنامهها) ماندگار هستند و برای تاریخ میمانند. امروزه میبینیم که فضای مجازی در موارد متعددی باعث انتشار اخبار نادرست و حتی تحریف واقعیات شده است و نخواندن کتاب از آگاهی افراد کاسته است. لذا هنوز میتوان گفت روزنامه وکتاب و مجله منابع معتبرتری هستند. چند سال پیش برخی از رسانههای چاپی معتبر دنیا به بهانه تأثیر فضای مجازی بر عرصه رسانهای اقدام به تعطیلی نسخه چاپیشان کردند، ولی شاید به یک سال نکشید که باز هم نسخه چاپی را بازگرداندند. بسیاری از رسانههای مکتوب با خلاقیت و نوآوری توانستهاند هنوز در این عرصه با قوت حرکت کنند و آنچه امروز در روزنامه ایران میبینیم این است که با مطالب متنوع ویژهنامههای خلاقانه و مطالب مؤثر، این مسیر را با توان روزافزون و براساس آنچه مخاطبان با ذائقههای مختلف میخواهند، ادامه میدهد؛ پس هنوز هم «ایران» بخوان...
روزنامه ایران
در مسیر سازندگی
سید جواد بشیری
سردبیر
ایران ورزشی
روزنامهنگاری در ایران تاریخی کهن دارد. در همه این سالها روزنامهنگاری به مرور تکامل پیدا کرد و حتی امروزه که فضای مجازی و اینترنت باعث کمتر شدن اقبال عمومی نسبت به نشریات و روزنامهها شده اما این رسانه آنقدر اهمیت دارد که همچنان میتواند در حوزههای مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ورزشی تأثیرگذار باشد؛ چنین نگاهی را میتوان در سیاستگذاری مؤسسه مطبوعاتی ایران مشاهده کرد و بر همین اساس است که نشریات این مؤسسه بر مبنای کیفیگرایی به چاپ میرسند. سال 1373 بود که روزنامه ایران متولد شد. روزنامهای که فصل نوینی را فراروی مطبوعات کشور گشود. این روزنامه که یکی از رسانههای دولتی محسوب میشود، در همه این سالها تلاش کرد اقداماتی را که دولتمردان انجام دادهاند، اطلاعرسانی کند. هرچند عملکرد این روزنامه در دولتهای مختلف فراز و نشیبهای زیادی داشته است؛ اما در دو سال گذشته خون جدیدی در رگهای آن جاری شده است. راهاندازی سایت ایران ورزشی نیز گامی بلند در راستای مسیر صعود این مجموعه است. در بخش ورزشی روزنامه ایران، تلاش شده از گزارشها، مصاحبهها و اخبار اختصاصی که همکارانم در روزنامه ایران ورزشی آنها را تولید و به تحریر آوردهاند استفاده شود. سیاستگذاری صفحه ورزشی روزنامه ایران، بیان واقعیتها به دور از هرگونه غلو است. این نگرش میتواند در نهایت به سود ورزش کشور تمام شود؛ چرا که ورزش کشور نیازمند نگاه درست مخاطبان به این مقوله است تا مطالبهگری عمومی در مسیر سازندگی قرار گیرد و نه توجه صرف به حواشی. خوشبختانه در سایر صفحات روزنامه ایران هم چنین نگاهی وجود دارد و شاهد هستیم که جریانسازیهای صحیحی در قالب حوزههای مختلف اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و... در حال انجام است. 29 سال از انتشار روزنامه ایران میگذرد و حالا که این روزنامه به بلوغ محتوایی رسیده آرزو میکنم سالهای سال به حیات خود ادامه دهد و شاهد تعالی آن و دیگر نشریات کشورمان باشیم.
ایران آنلاین
و چشمانداز آینده
احمد جاننثاری
سردبیر
ایران آنلاین
مهمترین برنامه ایران آنلاین، روزآمدی و چابکسازی در تولید محتواست. تولید محتوای مطلوب با نگاه مخاطبمحور حول مسائل و معضلات روز کشور، اصلیترین دغدغه ایران آنلاین است که در دو بخش خبر و تحلیل به بازوی محرک روزنامه ایران تبدیل میشود. به موازات تحول در بخش تولید محتوا، تقویت بخش رسانههای نوین، عکس و فیلم در دستور کار قرار دارد. راهاندازی صفحات ایران آنلاین در شبکههای اجتماعی مطرح و بویژه ایرانی انجام شده و محتوای تولیدی مجموعه ایران آنلاین از این طریق به دست مخاطبان شبکههای اجتماعی میرسد. توجه به قرار گرفتن محتوای تولیدی در قالبهای متنوع مانند اینفوگرافی، عکسنوشت، ویدیوکامنت و سایر قالبهای گرافیکی و مدیا مورد توجه ایران آنلاین است تا بتوانیم در جذب مخاطب موفق عمل کنیم. یکی از مهمترین برنامههایی که در آینده نزدیک در ایران آنلاین اجرایی میشود، مختصرنویسی است. بهخوبی میدانیم که اکثر مخاطبان امروزی به دلیل وقت کم و مشغلههای زندگی وقت زیادی برای خواندن مطالب بلند ندارند، به همین دلیل باید در تولید محتوا به این نکته توجه ویژه شود. این اقدام میتواند ویژگی مهمی در جریان جذب مخاطب باشد. ایران آنلاین برنامه دارد تا در برخی بخشها با یک برنامه بلندمدت به عنوان مرجع خبر و تحلیل در ذهن مخاطب تثبیت شود. حذف اخبار غیرضروری و جلوگیری از تبدیل شدن به پرتابل روابطعمومیها هم در ایران آنلاین در حال اجراست که کمک بالایی به جذب مخاطب خواهد کرد.
گسترش
عصر ارتباطات
مصطفی عیوضی
دبیر گروه سیاسی
گسترش عصر ارتباطات، لاجرم به افزایش سهم افکار عمومی در تأثیرگذاری بر سیاستها منجر شده و از این روست که بازیگران نظامات سیاسی هر یک به دنبال اقناع، هدایت یا کنترل افکار عمومی هستند. دولت (به معنای قوه مجریه) به عنوان یکی از مهمترین ارکان نظام سیاسی در کشور ما نیز از این قاعده مستثنی نبوده و این چنین بود که روزنامه ایران بر اساس منطقی عقلایی و با ابتکار مرحوم آقای هاشمی رئیس وقت دولت، در اوایل دهه 70 شمسی آغاز به کار کرد. سختی دوچندان روزنامهنگاری در ارگان دولت آنجاست که هم باید رضایت کارفرما را تحصیل کرد و هم باید از منافع مردم حراست به عمل آورد، اما این سختی زمانی رو به آسانی میرود که منافع دولت با منافع مردم مشترک و همپوشانی داشته باشد. همانگونه که برای آحاد مردم «فرق میکند چه کسی رئیسجمهور باشد»، برای روزنامهنگاری سیاسی در روزنامه ایران، به مراتب این تمایز حائز اهمیت است. ما با اعتقاد به مشی انقلابی دولت سیزدهم که مدال افتخار «دولت کار و فعالیت» را از رهبر انقلاب دریافت کرد و اعتماد به صداقت و کارآمدی شخص رئیسجمهور، برآنیم تا با تأیید و سردست گرفتن نقاط قوت دولت، تصحیح نقاط ضعف آن و تکمیل اقدامات ناقص آن در حد وسع، نقش خود را برای تحقق مردمسالاری و قانون اساسی ایفا کنیم.
استثناهای
بدون تغییر
محمدرضا عزیزی
دبیر گروه گزارش
دنیای رسانه نسبت به 29 سال پیش و زمانی که اولین شماره روزنامه ایران منتشر شد بسیار تغییر کرده است. موج این تغییرات چنان پرشتاب و فزاینده است که در سالهای اخیر، پیشبینی بود ونبود و حیات رسانههای مکتوب در آینده همواره با اما و اگر همراه بوده است. روزنامهها اگر چه مزیتهایی چون موثق و تحلیلگرا بودن محتوا را بهطور نسبی حفظ کردهاند اما جاذبههای رسانههای تعاملی در بستر شبکههای اجتماعی از لحاظ چندرسانهای بودن و سرعت انتشار و قابلیت خوانش در هر وضعیتی چنان بالاست که نمیتوان درخصوص رقابت رسانههای مکتوب با رسانههای تعاملی صحبت کرد. از سویی رسانهها در بستر شبکههای اجتماعی در سالهای اخیر خود را به پیوستهای تحلیلی و تفسیری هم مجهز کردهاند و این مزیت منحصر به رسانههای مکتوب نمانده است. پس مانند هر حوزهای، در جهان رسانه نیز تغییر تحمیل شده است اما این موج همهگیر تغییر استثناهای تغییرناپذیر هم دارد. این استثناها اخلاق حرفهای روزنامهنگاری و ارزشهای خبری است که هر رسانهای در هر پلتفرمی برای قابل اعتماد بودن و بقا نیازمند آن است. صد البته رسانههای مکتوب بهترین مدرسه برای آموختن چنین ارزشهایی بوده است. در روزنامه ایران در طول این 29 سال با همه تغییرات در فرم، صفحات و پلتفرمهای عرضه محتوا، اصول روزنامهنگاری، اخلاق حرفهای و ارزشهای خبری بدون تغییر بودهاند. روزنامه ایران در مواجهه با هر تغییری در پلتفرمهای عرضه، بازهم متکی به همین اصول است و چیزی از مسئولیتهای روزنامهنگاران «ایران» کم نمیشود.
شور نوشتن
بنفشه غلامی
دبیر گروه بینالملل
پرده اول/ زمان: اردیبهشت 1376/ دختری با سری پرشور با اشتیاق برای مادرش تعریف میکند چطور با ارسال یک نامه به همراه صفحات ویرایش شده روزنامه ایران، به مدیرعامل روزنامه گفته، حیف است روزنامهای با این وزانت چنین ایرادهای ویرایشی داشته باشد.
پرده دوم/ زمان: خرداد 1376 / تلفن خانه به صدا در میآید، از دفتر مدیرعامل روزنامه زنگ میزنند و میگویند، دختر پر شور سه روز بعد به ساختمان خبرگزاری ایرنا برود تا با مدیرعامل روزنامه ایران دیدار کند.
پرده سوم/ زمان: سه روز بعد/ مکان: دفتر مدیرعامل خبرگزاری ایرنا و روزنامه ایران/ مدیر عامل از دختر میپرسد دوستداری در روزنامه مشغول به کار شوی؟ دختر بال در میآورد. بلافاصله در تخیلاتش تحریریه روزنامه را میبیند و خود را خبرنگار جوانی میبیند که در حال نوشتن دردهای مردم است.
پرده چهارم/ زمان: سال 1381 / مکان: دانشگاه شهید بهشتی / خبرنگار جوان پرشور به دانشگاه رفته تا به استادش خبر دهد کارشناسی ارشد را تمام و با نمره بالا دفاع کرده است. استاد خوشحال میشود و به او پیشنهاد میدهد، برایش کرسی استادی در یکی از دانشگاههای حومه تهران بگیرد. خبرنگار پر شور به یاد تحریریه و هیاهوی آن میافتد. با خنده به استاد میگوید، عاشق کار در روزنامهام.
پرده آخر/ زمان: بهمن 1402 / مکان: تحریریه روزنامه ایران / خبرنگار میانسال تحریریه را نگاه میکند. تحریریه هنوز هم پرشور است، مثل خود او. میداند حساب بانکی پر و پیمانی ندارد، قلبش از آنچه میبیند و نمیخواهد پر درد است، اما عشق به روزنامهنگاری همه سختیها را بر او سهل میکند.
همسفر با «ایران»
تا بینهایت
فرناز قلعهدار
دبیر گروه حوادث
یک سال دیگر از عمر روزنامه ایران گذشت و حالا دیگر قطار روزنامه ایران در حال گذر از ایستگاه 29 است. در این سفر 29 ساله پرماجرا، برخی از مبدأ و عدهای نیز در ایستگاههای بعدی همسفر «ایران» شدند و هنگام عبور از مسیرهای پرپیچ وخم به تماشای مناظر سبز و چشمنواز یا دشتهای کویری نشستند و همراه و همسفر ماندند. هرچند برخی از مسافران این قطار نیز رفیق نیمهراه شده و به دلخواه یا به اجبار در توقفگاهها پیاده شدند اما بیتردید قطار «ایران» همچنان مستحکم و پرشتاب تا بینهایت با مسافرانش به سمت آیندهای روشن حرکت خواهد کرد و برای رسیدن به اهدافش از حرکت باز نخواهد ایستاد.
روزی که نام «ایران» را بر تارک این روزنامه مردمی حک کردند، تنها هدف، آرمان و رسالت آن تلاش برای نمایاندن واقعیت و حقیقت بر ایرانیان و انعکاس خواستههای مردم به دولتمردان بود. البته ممکن است در برخی برههها گاه به خاطر غفلت و کوتاهی از رسالت اصلی خود جا مانده و سرانجام کار مطابق میل و خواسته مردم نبوده باشد اما به هر سختی که بود هرگز اجازه داده نشد تا این قطار منسجم از ریل و مسیر اصلیاش خارج شود، چراکه وقتی هدف روشن باشد، سختی مفهومی ندارد و نتیجه این تلاش و مشقت نیز همراهی صمیمانه مخاطبانی است که در تمام این سالها «ایران» را تنها نگذاشتند و با پشتیبانی از مجموعه «ایران» مایه دلگرمی ما شدند.
از قدیم گفتهاند، سخنی کز دل برآید لاجرم بر دل نشیند؛ در تمام این سالها تلاش اساتید بزرگ روزنامهنگاری که شمع این روزنامه با حضور و همت آنها روشن شد تا شاگردان امروزی آنها، بر این بوده که امانتدار خوبی باشیم و با حفظ رسالت اصلی روزنامهنگاری که همانا مردمی بودن و صداقت و شرافت است، نه تنها از خاموش شدن شمع پرفروغ روزنامه جلوگیری کنیم بلکه با جلب اعتماد مخاطبان بتوانیم در این مسیر با صلابت بیشتری به راهمان ادامه دهیم. هنوز هم شعار «ایران» همان است که بود:«به میان شما آمدیم» تا همراهتان بمانیم.
ما برای آنکه «ایران»
خانه خوبان شود...
زهرا کشوری
دبیر گروه
زیست بوم
زیست بوم تا چند وقت دیگر دو ساله میشود. روزنامه ایران 27 ساله بود که نخستین صفحه زیست بوم منتشر شد. حالا این صفحه هر روز درباره موضوعی محیط زیستی گزارش مینویسد؛ سوژهای در حوزه منابع طبیعی و آبخیزداری را به گفتوگو مینشیند، میراث فرهنگی را تیتر میکند، گردشگری را به بحث میگذارد و صنایع دستی را به نقد میبرد. دهه هشتاد بود که اخبار میراث فرهنگی و محیط زیست از صفحه حوادث روزنامهها به حوزه اجتماعی آمد. همان دهه بود که مطبوعات ایران برای نخستین بار شاهد تأسیس نخستین خبرگزاری تخصصی و خصوصی در حوزه میراث فرهنگی ایران بود.
آن روز من هم اقبال آن را داشتم که عضوی از آن تحریریه باشم. در همه این سالها، خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست تلاش کردهاند تا جایی ثابت در رسانهها داشته باشند. حوزهای که ما خبرنگاران میراث فرهنگی و محیط زیست در دو دهه گذشته درباره آن مینویسیم، سرمایه تجدیدناپذیر یک کشور است؛ آب، خاک، جنگل، کوه و... تمدنی که ما از آن به میراث فرهنگی یاد میکنیم و خاستگاه ایران، بهعنوان یکی از کهنترین تمدنهای جهان است؛ نتیجه وجود آب در سرزمین ماست؛ دُری کیمیا. این جمله مشترک و به تکرار گفته همه باستانشناسان و تاریخپژوهان است: «تمدن جایی ریشه میزند که آب باشد.» همین یک جمله نشان میدهد که این چند حوزه چقدر در هم تنیدهاند. برای من بعد از یک دهه کار در روزنامه ایران و نزدیک به 23 سال کار در حوزه میراث فرهنگی و محیط زیست، انتشار یک صفحه در روزنامه ایران اتفاق مبارکی است.
نوشتن درباره سرمایههای تجدیدناپذیر کشور که به آن جغرافیا میگویند و بستر تمدنساز کشور کهنی چون ایران، چیز دیگری است؛ نوشتنی بالاتر از وظیفه و تکلیف. درباره سرزمینی که کارشناسان از آن به «سرزمین بیقرار» یاد میکنند که دشتهایش از سیلاب جان میگیرد. یک سو به دریای کاسپین (خزر) میرسد و سوی دگر بر دامان خلیج فارس سر میگذارد. نوشتن درباره کشوری که شاعران از آن به اولین دختر شرقی، غزل آشوب جهان، نام میبرند. چه حیف شاعران، درباره آب و خاک هیچ کشوری تصمیم نمیگیرند.
ما در این صفحه تمام تلاشمان را کردیم که صدای کارشناسان حوزه زیست بوم ایران باشیم. خدا را شاکریم که همچنان کارشناسان این حوزهها، زیست بوم را جایی برای بیان دیدگاههای تخصصی خود میبینند؛ دیدگاهی که راه و رسم برخورد یک جغرافیای بیقرار را نشان میدهد. باشد که سهمی در انتشار نگاه کارشناسی برای بهرهبرداری در تصمیمگیریهای کلان کشوری داشته باشیم... که برای آنکه «ایران» خانه خوبان شود؛ رنج دوران کشیده شده است...
انشاءالله.
هستیم چون
شما هستید
داریوش کمالی آزاد
عضو گروه ویراستاران روزنامه ایران
ما کارکنان روزنامه ایران در این فصل سرد سال و در اولین روز بهمن ماه هر سال تولد روزنامهمان را جشن میگیریم. امروز و در آستانه سیامین سالگرد این میهمانی درون خانوادگی بر خود فرض میدانیم از همه دستهایی که ادامه حیات فرهنگی ما را میسر میکنند(کردهاند) از جمله شما هممیهنان عزیز صمیمانه سپاسگزاری کنیم. امروز اگر در این فضای رقابت شدید (و شاید تا حدی ناجوانمردانه) با شبکههای مجازی، خوشبختانه توانستهایم با راهنماییهای مدیرانمان و گوشزدهای گاه گدار شما هموطنان فهیم به جای اشک دریغ، اشک شوق سی سالگی را به گونههایمان ببینیم باید سپاسگزار همه این دستها و چشمها و زبانها باشیم. سی سال در کنار شما بودهایم و فرهنگ ایران زمین را با همه توان خود فریاد کردیم.
بانگ برزدیم و میزنیم:این فرهنگ ایرانی است که میتواند در جانها صلایی تازه دراندازد و مردمان سراسر هستی را به بانگ اذان در آسمان آبی عشق دعوت کند. همواره شالوده مثبتاندیشی و مثبت زندگیکردن را فلسفه راه و قلممان قراردادهایم و هرگز در انتظار روشنایی ونور ناگهانی نبودهایم! چون بر این باوریم؛ تندرستی، شادی و موفقیت کامل در کوتاه مدت حاصل نخواهد شد؛ چراکه فرایند رشدکردن همواره کند است، لذا همواره به دنبال اثرگذاری مثبت و نتیجه پایدار و با دوام هستیم.
یاران، عزیزان، فرهیختگان و شما مردم سراسر این سرزمین پاک، چشمان پرشوق ما بر دستان مهربان و پرعشق شما بوسه میزند و همه امیدمان این است که بتوانیم در کنار همه کسانی که با هر سلیقهای در این سرزمین خدایی زندگی میکنند به غنای فکری و فرهنگی و عدالت وعشق بیفزاییم.
بهمن ماه هر سال، حال و هوای شروع کار در روزنامه ایران را برایم تداعی میکند
مجتبی اعتمادمقدم
عضو شورای سردبیری
در اوایل انتشار روزنامه
مجتبی اعتمادمقدم از پیشکسوتان روزنامه ایران است که ابتدا در گروه افکارسنجی روزنامه، سپس در شورای سردبیری، ایران جمعه و همچنین همکاری با خبرنگاران افتخاری روزنامه فعالیت داشته است.
اعتمادمقدم، درباره نحوه آشنایی خود با روزنامه و چگونگی ورود به این مؤسسه توضیح داد: با وجود اینکه من در روزنامههای متعددی کار کردم اما هنوز هیچ جایی برای من روزنامه ایران نیست و نبوده است. هنوز هم در ایام نزدیک بهمن، آن حس و حال برای من تداعی میشود. آشنایی من با روزنامه شاید متفاوتتر از سایر همکاران دیگر بود.
قبل از شروع فعالیت روزنامه ایران، من به سبب اینکه جزو سردبیران پژوهش خبرگزاری ایرنا بودم، از اردیبهشت و خرداد سال ۷۳ که بحث احداث روزنامه ایران از طرف مدیرعامل وقت ایرنا آقای فریدون وردینژاد به آقای رضائیان مدیر پژوهش آن زمان در ایرنا، مطرح شد، در جریان انتشار روزنامه قرار گرفتم. در آن دوره من در مدیریت پژوهش ایرنا، کار نظرسنجی و افکارسنجی را انجام میدادم.
وی گفت: با توجه به موفقیتی که گروه نظرسنجی ما داشت، مسئولان وقت از جمله آقای وردینژاد و آقای رضائیان به این نتیجه رسیدند که برای نخستین بار یک سرویس به نام نظرسنجی در روزنامه ایران راهاندازی کنند و بعد از آن من دبیر گروه نظرسنجی در روزنامه ایران شدم. درواقع گروهی راهاندازی شد که در رسانههای ایران سابقه نداشته است و این باب آشنایی و ورود من به روزنامه ایران شد. حضورم در روزنامه ایران برای من پرافتخارترین و به یادماندنیترین روزها بود.
این روزنامهنگار بیان کرد: روزنامه ایران ویژگیهای منحصر به فردی داشت؛ اولین ویژگی این بود که تحریریه روزنامه ایران تلفیقی از روزنامهنگاران قدیم و جدید بود. روزنامهنگارانی همچون آقای بلوری، بهزادی، مرحوم مهدیزاده و کسانی که در دورههای گذشته سوابق درخشانی در مطبوعات داشتند در روزنامه فعالیت میکردند و در کنار آنان، نیروهای جدید و جوانی بودند که در دورههای خودشان نسبت به خیلیها سرآمد بودند.
این تلفیق منتج به روزنامهای شد که خیلی طرفدار داشت و در دوره خودش و دورههای بعدی گل کرد. در روزنامه ایران قدم اول را خیلی محکم برداشتند به همین خاطر به نظرم برخی از موفقیتهایی که میبینیم به دلیل همان گام نخست است.
وی درباره وظایف خود در روزنامه ایران گفت: یکی از وظایف من در روزنامه ایران در سال ۷۴ به بعد، مسئولیت خبرنگاران افتخاری بود که حدود ۱۰۰دانشجوی ارتباطات و روزنامهنگاری جذب شدند و ضمن حضور در تحریریه و آموزش عملی توسط اساتید باتجربه خبر، گزارش ، گفتوگو و…از نیمه دهه ۷۰ و آغاز دهه۸۰ به بعد تاکنون بخش زیادی از آنها جزو روزنامهنگاران موفق و مؤثر بودند.
اعتمادمقدم در پاسخ به این سؤال که اگر هماکنون در روزنامه و درهمان گروهی که سابقاً مشغول بودید، حضور داشتید چه موضوعاتی را مطرح میکردید، گفت: من در دو دوره به روزنامه آمدم؛ یک دوره همان ابتدای کار بود که از سال ۷۳ تا ۷۷ بود. اگر بخواهم درباره دوره اول بگویم این است که به نظرم افکارسنجی و انعکاس در رسانهها خیلی کار مفید و ضروری است. ما یک مشکلی در رسانه داریم که آن هم نشناختن مخاطب است به همین خاطر تیراژ روزنامهها اکنون مناسب نیست ولی در کشورهای پیشرفته رسانههای نوشتاریشان این گونه کم تیراژ نشده و هنوز پرمخاطب هستند. به هر حال رسانه نوشتاری ماندنی است زیرا منابعش قابل استناد است.
وی به تشریح مشکلات رسانههای آنلاین پرداخت و گفت: مشکل شبکه اجتماعی بحث استناد و منابع است، بحث شایعه و صحت خبر هم هست اما این موضوع در رسانههای نوشتاری با توجه به دروازهبانی خبر، کمتر است. در کل متأسفانه در جامعه ما به رسانهها کم لطفی میشود. اگر امروز در حوزه پژوهش در روزنامه فعالیت داشتم حتماً به این موضوع میپرداختم که چگونه میتوانیم مخاطب را جذب کنیم.
وی افزود: در سالهای ۸۱ تا ۸۴ عضو گروه سردبیری و سردبیر ایران جمعه بودم. در ارتباط با ایران جمعه باید بگویم که کارهایی انجام شد که نوآوری داشت و در بحث گرافیک و مطلب تولد صفحات نو خیلی کم سابقه بوده است. الان اگر بودم با توجه به شناخت از مخاطب به سمت نوآوری میرفتم و بیشتر تلاش میکردم که حرف مردم را بشنویم.
اعتماد مقدم تأکید کرد: ما در ابتدای روزنامه بدون هیچ نگاهی که مثلاً بخواهیم یک خط فکری را نسبت به یک خط فکری دیگر ترجیح دهیم، فعالیت میکردیم و نگاه به افراد از جهت توانمندی آنها بود. ما تحول و نوآوری را میدیدیم و همین موجب میشود یک روزنامه پرمخاطب شود.