«ایران» روابط فعالانه اقلیم کردستان عراق و سرزمینهای اشغالی را بررسی میکند
خدمات متقابل بارزانیها و صهیونیستها
اقلیم کردستان عراق در دهههای گذشته، محلی برای تجمع و فعالیت گروههای تجزیهطلب ضدایرانی بوده است. حزب دموکرات کردستان، کومله، پژاک، پاک و... از جمله گروههای ضدایرانی هستند که اقدامات تجزیهطلبانه و تروریستی خود علیه کشورمان را از اقلیم کردستان عراق، طراحی و اجرا میکنند. با این حال از اسفندماه سال گذشته و طبق توافقنامهای که بین تهران-بغداد به امضا رسید، دولت عراق متعهد شد تا پایان شهریورماه ۱۴۰۲، نسبت به خلع سلاح تروریستهای ضدایرانی و پاکسازی مرزهای مشترک اقدام کند. طرف عراقی در شرایطی متعهد به انجام این اقدامات شد که قرارگاه حمزه سیدالشهدای نیروی زمینی سپاه در چند نوبت پایگاهها و مقرهای گروهکهای تجزیهطلب در اقلیم کردستان را با حملات موشکی و پهپادی منهدم کرد. در نتیجه این اقدامات و فرارسیدن زمان اجرایی شدن تعهدات عراق که البته به نظر میرسد مورد رضایت ایران نبوده، فعالیت ضدایرانی گروهکهای تجزیهطلب علیه کشورمان به طور چشمگیری کاهش یافت. با این حال اقلیم کردستان عراق صرفاً پشتیبان و محلی برای گروهکهای تجزیهطلب کُرد نبوده است. فراتر از بحث حضور تجزیهطلبان در اقلیم کردستان، مسألهای که موضوعیت دارد و باید مهم تلقی شود، حضور فعالانه رژیم صهیونیستی در این منطقه خودمختار از عراق است. حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مقر موساد در اربیل که منجر به هلاکت عوامل مهم رژیم صهیونیستی از جمله پیشرو دیزایی شد، مستقیماً بر این نکته تأکید دارد که اقلیم کردستان به حیاط خلوت رژیم صهیونیستی تبدیل شده است. حکومت اقلیم کردستان عراق در مقابل خدماتی که به سرزمینهای اشغالی ارائه میدهد، مورد حمایت رژیم صهیونیستی قرار گرفته است. بسیاری از کارشناسان هدف اصلی فعالیتهای رژیم صهیونیستی در شمال عراق را، ایجاد یک جبهه جدید در مقابل ایران، سوریه و عراق میدانند. در نظر این کارشناسان، رژیم صهیونیستی به دنبال این است که کردستان عراق را به یک گلوگاه علیه کشورهای مختلف از جمله ایران تبدیل کند. صهیونیستها همچنین قصد دارند با ایجاد بحرانهای جدید در منطقه، توجهات افکار عمومی و ظرفیت کشورهای منطقه را از فلسطین به سمت کردستان منحرف کنند.
علی عوض خواه
خبرنگار
استراتژی پیرامونی صهیونیستها
رژیم صهیونیستی وصله ناجور منطقه غرب آسیاست؛ رژیمی که بدون سابقه حضور و پیشینه در منطقه و با طراحی امریکا و غربیها، در قلب کشورهای مسلمان و با اشغال فلسطین تأسیس شد. با گذشت بیش از 7 دهه از اشغال فلسطین، برخی دولتهای عربی-اسلامی با انفعال ناشی از شکستهای پیشین در مقابل اسرائیل، دیگر ارادهای برای مطالبه حق مردم فلسطین ندارند و حتی پیش از عملیات خیرهکننده طوفانالاقصی، پروژه عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی را دنبال میکردند. در این میان، کشورهایی نظیر عراق و سوریه با محوریت ایران، همچنان آرمان آزادی قدس را دنبال میکنند و این موضوعی نیست که خوشایند صهیونیستها باشد. به همین خاطر رژیم صهیونیستی همواره به دنبال ایجاد آشوب، ناامنی و اختلال در اوضاع داخلی کشورهای حامی فلسطین بوده است. حمایت از تجزیهطلبان و پروژه خودمختاری کردستان، یکی از برنامههای مهم اسرائیل در این راستا است.
به عبارتی سادهتر، رژیم صهیونیستی در جهت حفظ حیات خود، به دنبال دردسرسازی و یافتن راهکاری مناسب در جهت اختلال در امنیت غرب آسیا و اوضاع داخلی این کشورهاست و حمایت از استقلال و خودمختاری اقلیم کردستان عراق، از مهمترین برنامههای رژیم صهیونیستی در این راستا است. گرچه روابط حسنه و فعالی که رژیم صهیونیستی با حکومت اقلیم کردستان عراق (بارزانیها) دارد، محدود به چند سال اخیر نبوده و ریشه در چند دهه گذشته دارد. زمانی که رژیم صهیونیستی در آرزوی ایجاد ائتلافی از نیروهای غیر عرب در خاورمیانه بود تا درجه خاصی از توهم برتری در برابر اتحاد کشورهای عربی به دست آورد و در نتیجه اقدام به برقراری روابط دوستانه با مصطفی بارزانی کرد و آموزش و تسلیح او و همقطارانش را بر عهده گرفت.
همچنین بنابر گزارش رویترز، رژیم صهیونیستی از دهه ۱۹۶۰ روابط تجاری، اطلاعاتی و نظامی محتاطانهای با کُردها برای توازن قوای خود با کشورهای عرب منطقه برقرار کرده است.
«رژیم صهیونیستی از دهه 1950 و در راستای دکترین پیرامونی «دیوید بن گوریون» یا «استراتژی پیرامونی» که مبتنی بر اتحاد اقلیتهای قومی و مذهبی غیرمسلمان و کشورهای غیر عرب منطقه غرب آسیا مانند «مارونیها» در لبنان و «کردها» در کردستان است، فعالیت میکند. بر همین اساس باید گفت ایده فتنه انگیز تشکیل «کردستان بزرگ» که با جدیت توسط بارزانیها دنبال میشود، از اولویتهای رژیم صهیونیستی برای ایجاد اختلال در وضعیت منطقه است. صهیونیستها این اولویت را بارها بازگو کردهاند. به طور مثال «جاناتان کوک» در سال 2008 در کتاب خود تحت عنوان اصلی «اسرائیل و برخورد تمدنها» و عنوان فرعی «ایران، عراق و طرح بازسازی خاورمیانه» سیاستهای منطقهای رژیم صهیونیستی را از بدو تأسیس تا زمان دولت بوش بررسی کرده است. وی در این کتاب تأکید میکند که «تجزیه کشورهای منطقه» عمده این سیاست بوده است. بر اساس اسناد معتبر در خصوص حمله 1982 رژیم صهیونیستی به جنوب لبنان و جنگ 2006 نیز، این واقعیت کاملاً تأیید شده است. هر دو جنگ بر اساس طرح تجزیه کشورهای منطقه به کشورهای کوچکتر انجام شدند.» «عوفرا بنجیو» رئیس مطالعات کردی دانشگاه تلآویو نیز در این باره میگوید: «شکلگیری کشور مستقل کردستان باعث تضعیف کشورهای متعددی از جمله عراق، سوریه و ایران که با رژیم صهیونیستی دشمنی تاریخی دارند، میشود»؛ به اعتقاد آنها کردستانی که در دل کشورهای مقاومت تشکیل شود میتواند همانند خنجری در قلب ملتهای منطقه حامی «محور مقاومت» باشد.»
همچنین در طول سالهای گذشته نیز، رژیم صهیونیستی حامی فعال خودمختاری و استقلال کردستان بوده است. در تیرماه سال 93، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در سخنانی مداخله جویانه بهصراحت از استقلال کردستان به عنوان راهی برای ایجاد ائتلاف میان نیروهای میانهرو در منطقه حمایت کرد. نتانیاهو در سخنرانیاش کردها را «ملت مبارزی» خواند که «تعهدات سیاسی خود را اثبات کردهاند و ارزش استقلال را دارند.»
علاوه بر نتانیاهو، سایر مقامات رژیم صهیونیستی نیز سابقه حمایت از خودمختاری منطقه کردستان عراق و در ادامه کردستان ایران و سوریه را دارند. حمایتهایی که در جریان همهپرسی حکومت بارزانیها برای خودمختاری کردستان که در سال 96 برگزار و البته با شکست مواجه شد، بیش از پیش خود را نشان داد.
در همین رابطه میتوان به اظهارات «گیدئون ساعار»، وزیر پیشین امور داخلی رژیم صهیونیستی و رقیب وقت نتانیاهو اشاره کرد که همهپرسی بارزانیها برای خودمختاری را «یک لحظه مهم تاریخی» خوانده بود.
از سویی دیگر، بارزانیها و تجزیهطلبان کُرد مدعی اند که همگرایی و ایجاد روابط دوستانه و فعال با سرزمینهای اشغالی، میتواند اقدام متقابلی در برابر اقدامات کشورهایی از جمله ایران، عراق، سوریه و ترکیه که مخالف استقلال کردستان واحد هستند، باشد.
از حمایتهای سیاسی تا روابط اقتصادی
روابط رژیم صهیونیستی با حکومت اقلیم کردستان عراق که در اختیار بارزانیها است، محدود به حمایتهای سیاسی از خودمختاری و استقلال کردستان نمیشود. در طول سالهای اخیر، سرزمینهای اشغالی مهمترین مقصد نفت منطقه کردستان عراق بوده است.
براساس اطلاعات منتشر شده توسط شرکت حسابرسی «دیلویت»، دولت اقلیم کردستان عراق تنها در سال ۲۰۲۲ میلادی مقدار ۱۴۵ میلیون و ۵۱۱ هزار بشکه نفت فروخته است. همچنین اطلاعات دریافتی مربوط به فروش نفت اقلیم کردستان طی سالهای ۲۰۱۸-۲۰۲۳ نشان میدهد که مجموع صادرات روزانه نفت اقلیم کردستان به سرزمینهای اشغالی ۲ میلیون و ۹۳۵ هزار بشکه، یعنی 12 درصد از میزان کل نفت فروخته شده بوده است. همچنین احزاب سیاسی عراق نیز این موضوع را فاش کرده بودند که نفت اقلیم کردستان عراق ۷۰ درصد نیازهای سرزمینهای اشغالی را با قیمتهای پایین و در ازای حمایت لابی صهیونیستی در امریکا از مسائل این اقلیم تأمین میکند.
فروردین ماه سالجاری نیز پس از آنکه دادگاه بینالمللی داوری، به نفع دولت مرکزی عراق، رأی به توقف فروش نفت توسط حکومت خودمختار اقلیم کردستان داد، شبکه ۱۲ رژیم صهیونیستی اعلام کرد که این رژیم سالها نفت تأمین شده توسط حکومت کردستان عراق را از طریق خط لولهای که به بندر جیهان در ترکیه میرسد، از شمال عراق وارد کرده است.
لازم به ذکر است که در سال ۲۰۱۷ اسرائیل رتبه اول واردات نفت خام از اقلیم کردستان عراق در جهان را کسب کرده بود.
حیاط خلوت امنیتی اسرائیل
روابط حکومت بارزانیها و رژیم صهیونیستی محدود به روابط سیاسی و اقتصادی نیست. آنچه که حائز اهمیت است، حضور فعال سرویس اطلاعاتی و جاسوسی رژیم صهیونیستی(موساد) در منطقه اقلیم کردستان عراق است. جدای از مسائل جاسوسی، در سالهای گذشته اقلیم کردستان عراق مبدأ اقدامات خرابکارانه و تروریستی رژیم صهیونیستی علیه ایران بوده است. در همین رابطه میتوان به مدیریت ترور دانشمند شهید محسن فخریزاده توسط مراکز جاسوسی رژیم صهیونیستی در منطقه اربیل کردستان عراق اشاره کرد. در کنار این موارد، باید به آموزش نظامی و امنیتی نیروهای کرد توسط اسرائیل اشاره کرد. در همین رابطه روزنامه لبنانی الاخبار در فروردین سال 1401 نوشت: «سرویس «باراستان» که دستگاه اطلاعاتی حزب بارزانی است در دهه ۶۰ به دست موساد تأسیس شده است و همچنان مورد حمایت مالی و آموزشی کارشناسان امریکایی و اسرائیلی قرار دارد.
بر اساس منابع تاریخی، باراستان در سال ۱۹۶۸ و پس از سفر مشهور ملا مصطفی به اسرائیل و دیدار او با سران رژیم صهیونیستی تأسیس شده است؛ سفر مشهوری که پس از آن یک سفر دیگر به تاریخ ۱۹۷۳ صورت گرفت. فرزندان بارزانی ادریس و پس از آن مسعود هدایت این سرویس امنیتی را که چند افسر «ساواک» ایران و موساد اسرائیل بر آن اشراف داشتند، برعهده گرفتند.»
در سال 2017، رسانههای خبری اعلام کردند که رژیم صهیونیستی ۲۰۰ خلبان اقلیم شمال عراق را به سفارش بارزانی در سرزمینهای اشغالی و آفریقای جنوبی آموزش داده است. رسانههای اقلیم کردستان به نقل از رسانههای اسرائیل اعلام کردند که ۲۰۰ خلبان اقلیم به سفارش بارزانی توسط اسرائیل آموزشدیده و آماده عملیات هستند. این رسانهها همچنین مدعی شدند که این خلبانان توسط ارتش اسرائیل برای مقابله با حمله احتمالی نیروهای وابسته به دولت عراق و ایران آموزش داده شدهاند.
این رسانهها همچنین مدعی شدند که رژیم صهیونیستی در حال ارسال سیستمهای دفاع هوایی، توپهای بلند برد، هلیکوپتر و جتهای جنگی به اقلیم شمال عراق است و در جریان دیدارهای نتانیاهو و بارزانی، رژیم صهیونیستی تضمین داده است که در صورت بروز هرگونه تهدید علیه حکومت اقلیم کردستان عراق، در دفاع از بارزانیها مداخله خواهد کرد.
بارزانیها چه میخواهند؟
بدون شک، حکومت اقلیم کردستان عراق، در ازای چنین خدماتی به رژیم صهیونیستی، چشم به حمایتهای اسرائیل در حوزههای مختلف، بویژه سیاسی دوخته است. بنابر اعتقاد مقامات اقلیم کردستان عراق، برقراری روابط فعالانه با سرزمینهای اشغالی میتواند اهداف و منافع این منطقه، مشخصاً خودمختاری تمام و کمال کردستان را تأمین کند.
در همین رابطه باید گفت یکی از دلایل مهم ارتباط نزدیک بارزانیها با اسرائیل، استفاده از لابی یهودی (آیپک) در امریکا برای جلب نظر واشنگتن در حمایت قطعی از استقلالطلبی کردها است. اساساً دولت امریکا بنابر منافع خود در منطقه، حداقل در سالهای اخیر مخالف استقلال کردستان بوده و مخالفت این کشور با همه پرسی بارزانیها در سال 2017 میلادی نیز در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است.
از سویی دیگر، با توجه به غیرممکن بودن عملیاتی شدن ایده کردستان مستقل در منطقه، اقلیم کردستان عراق به دنبال تأمین پیشزمینههای خودمختاری است؛ پیشزمینههایی که جدای از مسائل سیاسی، با قدرت اقتصادی گره خورده است. بارزانیها بخوبی میدانند که یکی از لازمههای رسیدن به خودمختاری، دارا بودن اقتصادی مستقل از دولت مرکزی عراق است.
به همین خاطر بود که اقلیم کردستان عراق فروش غیرقانونی نفت عراق را به سرزمینهای اشغالی آغاز کرد.
تأمین امنیت ملی ایران توسط سپاه
با توجه به این موارد و حضور فعال رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان عراق، باید گفت که اقدام اخیر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در حمله به مقر موساد در اربیل در راستای دفاع از امنیت ملی ایران و پاسخگویی به اقدامات تروریستی و خرابکارانه رژیم صهیونیستی بوده است.
هلاکت عامل مهم اسرائیل در جریان حمله موشکی اخیر سپاه، بیانگر حقانیت جمهوری اسلامی ایران در دفاع از تمامیت ارضی و امنیت ملی مردم ایران است. چنانکه در سالهای گذشته نیز مقرهای موساد در اقلیم کردستان عراق توسط نیروهای مسلح کشورمان مورد هدف قرار گرفته بود.
بــــرش
اقلیم کردستان عراق پاسخگوی اقداماتش باشد
انهدام مقر جاسوسی و تروریستی موساد با موشکهای سپاه، پیش از آنکه رژیم صهیونیستی را عصبانی کند، منجر به واکنش حکومت اقلیم کردستان شده است. حکومت اقلیم کردستان با صدور بیانیهای از حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مراکز جاسوسی موساد در این اقلیم انتقاد کرده و مدعی شد که این حملات مناطق غیر نظامی و مملو از جمعیت را هدف قرار داده است. اقلیم کردستان عراق همچنین در بیانیه خود مدعی شده این منطقه یک منطقه با ثبات است و هرگز به عنوان منبعی برای تهدید دیگران استفاده نشده است. این بیانیه خواستار واکنش دولت مرکزی عراق نسبت به این حمله شده است.
این در حالی است که تهران بارها نسبت به فعالیتهای گروههای تروریستی تجزیهطلب ضد ایرانی و رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان هشدار داده بود. اما هر بار هشدارهای ایران را نادیده گرفته و اقدامی برای تأمین امنیت مرزهای مشترک انجام نداده بود.
حکومت خودمختار بارزانیها در اقلیم کردستان پیش از صدور هر بیانیه و اتخاذ هر موضعی، باید به این نکته توجه داشته باشد که در سالهای اخیر به پایگاهی برای موساد و گروهکهای ضدایرانی برای طراحی و انجام اقدامات ضدایرانی تبدیل شده است. همچنین باید به حکومت اقلیم کردستان یادآور شد که حمله موشکی اخیر سپاه به مقر موساد در اربیل، پیش از هرچیزی معلول میهمان نوازی بارزانیها از صهیونیستها و گروهکهای تروریستی و تجزیهطلب ضدایرانی است. اساساً اقلیم کردستان عراق به دلیل روابط دوستانه با سرزمینهای اشغالی، به پشتیبان و مبدأ ناامنی و تروریسم علیه ایران تبدیل شده و باید بابت این مسأله پاسخگوی اعمال خود باشد.
اقلیم کردستان به همان میزانی که از توهم روابط دوستانه با صهیونیستها و حضور عوامل موساد در این منطقه نفع میبرد، باید هزینهها و عواقب این میزبانی و خیانت به اقدامات دوستانه جمهوری اسلامی را هم بپذیرد. شاید بارزانیها فراموش کرده باشند، اما تاریخ گواهی میدهد که شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی کسی بود که اقلیم کردستان را از خطر تصرف توسط گروهک تروریستی داعش نجات داد.