علت افزایش مشاوران املاک در مازندران چیست؟
مسافران سالهای دور، مالکان سالهای نزدیک
نیلوفر منصوری
خبرنگار
جنگل را میتوان پشت ویلاها و برجها دید. وقتی پژوی خاکستری آقای موسوی جاده خاکی را بالا میرود، پشت سرش خاک است که به آسمان بلند میشود. شالیزارها را بناهای سیمانی و سنگی پرکرده و زمینهای کشاورزی را خانهباغها و ویلاها. جنگل نزدیک و نزدیکتر میشود. پژو جلوی آخرین ویلا میایستد: «بفرمایید این هم ویلای جنگلی رؤیایی با جاده اختصاصی.» آقای موسوی راست میگوید، ویلا به جنگل چسبیده و چند قدمی تا آن بیشتر فاصله ندارد. آسمان رو به تاریکی میرود و گرگ و میش است. حالا اما جنگل وهمش را نشان میدهد. آقای موسوی میگوید: «ترس؟ چه ترسی؟ پلنگ کجا بود. نسل پلنگ مازندران سالهاست که منقرض شده. نگرانی ندارد اینجا، ممکن است گاهی روباه یا شغال پیدا شود که آن هم ترس ندارد. همه جای این خانه قفل و بست دارد. امنیت دارد.»
مالکان جدید
حالا مسافران سالهای دور، مالکان اینجا شدهاند و کرور کرور پولشان را به بومیان سپردهاند. تهرانیها، اصفهانیها، مشهدیها و خوزستانیهایی که دستشان به دهانشان میرسد، دستهدسته اسکناس خرج میکنند تا بتوانند برای دوری از آلودگی و خشکسالی، اینجا یک پناهگاه و چاردیواری برای خودشان داشته باشند. حتی عراقیها و اماراتیها را هم میتوان دید. حامد صبوری که یک مغازه خواربارفروشی دارد، به مشتریانش ملک و زمین نیز معرفی میکند، او به «ایران» میگوید: «هر که زودتر آمد، ویلا و خانهاش به دریا و وسط جنگل نزدیکتر بود و هر که دیر رسید، دل خوش کرد به روستاهایی در چند کیلومتری دریا و جنگل.» او با قاطعیت میگوید: مردم به جان جنگلها افتادهاند و شاید تا سه چهار سال آینده غیر از باغ در مناطق پاییندستی، هیچ جنگلی وجود نداشته باشد. حتی لکههای کوچک هم دیگر باقی نخواهد ماند.
طبق آمار موجود در استان مازندران حدود ۲۱ هزار واحد مشاور املاک فعال است؛ عددی بسیار خیرهکننده که نشان میدهد روزبهروز با افزایش بیحسابوکتاب ویلاها و خانهباغها در شهرستانهای مازندران مواجه هستیم. از سوی دیگر در آگهیهای ویلاهای جنگلی برخی عبارتها نشان میدهد دستاندازی به نقطه جنگلی تا چه اندازه بالا بوده است. عباراتی نظیر «چسبیده به جنگل»، «منطقه بکر»، «استخر و جکوزی از چشمه جنگلی»، «جاده اختصاصی»، «انشعاب آب و گاز از لوله اصلی» و «برق رایگان تا 5 سال» گزینههایی است که موجب خرید و فروش بیشتر میشود.
مجوز میدهیم
در حالی که گفته میشود، مازندران دارای بیشترین شمار املاک در کشور است؛ محسن کاکویی، معاون امور بازرگانی و توسعه تجارت ادارهکل صنعت، معدن و تجارت استان مازندران، تعداد مشاوران املاک شهرهای مازندران را چندان زیاد نمیداند و به «ایران» میگوید، تعداد واحدهای املاکی مازندران بیشتر از خواربارفروشیها نیست.
هر چند کسب سود از طریق دلالی موجب شده کسب مجوز فعالیت بنگاهداری املاک بیشترین تقاضا را داشته باشد، اما کاکویی معتقد است که در ماههای اخیر بخصوص 6 ماه گذشته، در حوزه زمین و مسکن با رکود مواجه بودهایم و رغبت به خرید و فروش در حال حاضر کم شده است.
معاون امور بازرگانی و توسعه تجارت ادارهکل صنعت، معدن و تجارت استان مازندران میگوید: وزارت صمت، هیچ محدودیتی در ارائه مجوز به واحدهای صنفی ندارد و طبق قانون نمیتواند از ایجاد واحدهای صنفی ممانعت به عمل آورد. کاکویی میافزاید: حتی از سال گذشته برای اینکه برای رونق واحدهای کسبوکار، فعالیتهایی صورت گرفته باشد، این وزارتخانه تسهیلگری کرده است.
او در پاسخ به این سؤال که آیا تمام مشاوران املاک در مازندران دارای مجوز فعالیت هستند و بر چه اساسی مجوز به آنها تعلق میگیرد، میگوید: برای دریافت مجوز و پروانه کسبوکار طبق اصل 44 قانون اساسی، باید از طریق درگاه سازمان صمت ثبتنام به عمل آید. همچنین ادامه فعالیت و تمدید مجوز شاغلان این واحدهای صنفی منوط به گذراندن دورههای آموزشی تخصصی و کسب امتیاز قبولی است. از سوی دیگر افرادی که قرار است به جمع مشاوران املاک استان اضافه شوند، پیش از آغاز فعالیت باید دورههای آموزشی مورد نظر را با موفقیت طی کنند و براساس دورههای آموزشی، مشاوران املاک سطحبندی میشوند.
کاکویی همچنین میگوید: دفاتر املاک، علاوه بر خرید و فروش، برای برقراری واگذاریهای رهن و اجاره نیز کمک میکنند. به اعتقاد این مسئول، همه صنوف ممکن است اشکالاتی داشته باشند اما درون آنها افراد شریف هم وجود دارند.
رشد ویلا در شمال
سالهاست که جنگلهای شمال کشور، رو به سوی ویلا شدن دارند. فعالان محیط زیست، وسعت گرفتن شهرها را عامل نابودی جنگلهای جلگهای میدانند. به گفته آنان در استان مازندران، حداقل چند لکه جنگلی باقی مانده است که شاید تا سه چهار سال آینده، آنها نیز از بین بروند و فقط باغ مرکبات در مناطق پاییندستی وجود داشته باشد. عمق این فاجعه را میتوان در دل جنگل یکی از جادههای شمال بهوضوح دید؛ پدیدهای که تمام طرحهای مقابله با آن را شکست داد و موجب شد هم زمین آب برود و هم جنگل. حالا به باور کارشناسان، کالایی شدن طبیعت، موجب تخریب محیط زیست و منابع طبیعی میشود.
به گفته کارشناسان و فعالان منابع طبیعی و کشاورزی؛ جنگلخواری و کوهخواری با تمام مدلها و شیوههای مختلف در جنگلهای هیرکانی وجود دارد. اما شدت و حدت آن در مناطق شمالی کشور به واسطه ارزشمندتر شدن زمینها، خرید و فروش و مهاجرتهایی که وجود دارد، بیشتر از مناطق دیگر است. یکی از ویژگیهای قابل تأمل در استانهای شمالی، رشد قارچگونه بنگاههای املاک است. آنگونه که فعالان صنف املاک میگویند، طی سالهای اخیر، قیمتها از میلیونی به میلیاردی تبدیل شدهاند و قیمت ویلاهایی که در مناطق جنگلی بنا میشوند تا 2 یا 3 برابر افزایش یافته و ویلاهای لاکچری جنگلی بعضاً بیش از 100 میلیارد تومان نیز قیمتگذاری میشوند.
روشهای تغییر کاربری
یک فعال محیط زیست درخصوص روند تبدیل شدن جنگل به باغ مرکبات و ویلا به «ایران» میگوید: ساکنان روستاهای نزدیک به جنگل، در زمین یا باغشان که به جنگل چسبیده است، ابتدا شروع به کاشت نهال مرکبات میکنند، پس از مدتی که نهال رشد کرد و کمکم به درخت تبدیل شد، تنه درخت را قطع یا از ریشه آن را میسوزانند و رویش خاک میریزند و به این شکل جنگل را به عرصه خودشان اضافه و پهنه جنگل را کوچک میکنند.
سهیل اولادزاد که اینگونه موارد را به چشم خود دیده است، ادامه میدهد: مالکان به این شکل در حال نفوذ به داخل جنگل هستند. یک زمان به خود میآییم و میبینیم تپهای که شاید تا چند روز پیش یک منطقه جنگلی بوده و درخت جنگلی داشته، امروز غیر از باغ یا خانهباغ چیزی از آن نداریم. هیچ شکایتی تقریباً وجود ندارد. اگر شکایتی هم از سازمان جنگلها وجود داشته باشد، هیچکس پاسخگو نبوده است.
او مصداقی به منطقه بندپی اشاره و از لفظ جنایت استفاده میکند و میگوید: تعدادی دامسرا و دامدار جنگلی در این منطقه به عنوان اجارهنشین جنگل سالانه با سازمان منابع طبیعی و جنگلها قرارداد میبستند. طبق قرارداد، آنها باید یک بنه دامی برای اقامت کوتاهمدت – دو سه ماهه - و یک عرصه چندهکتاری جنگلی در اختیار داشته باشند. اما عملاً دامداران این قضیه را ملغی کردهاند. در همین زمینه ما از سازمان جنگلها پیگیر شدیم که اعلام کردند، حدود دو هزار پرونده در این زمینه تشکیل شده که به هیچ نتیجهای نرسیده است. به عبارتی دامداران، جنگل را تصاحب کردند و آن محدودهای را که دستشان بود، تراشیدند و درختان جنگلی را قطع کردند و ویلا ساختند. بعضاً سیزده چهارده خانهباغ ساختند و به فرزندانشان بخشیدند؛ یعنی جنگل و زمینی که برای مردم و این سرزمین بوده به فرزندان خود دادند.