صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و نه - ۲۴ دی ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و نه - ۲۴ دی ۱۴۰۲ - صفحه ۱۴

نقدی بر نحوه مصرف انرژی ایرانی‌ها در زمستان

پرمصرف‌های انرژی‌خوار

حمیده امینی‌فرد
خبرنگار


این گزارش با چند جمله کلیشه‌ای آغاز می‌شود:«87 میلیون نفر ایرانی سالانه 250 میلیارد مترمکعب گاز مصرف می‌کنند، در حالی که مصرف گاز برای 85 میلیون نفر ترکیه‌ای در حدود 60 میلیارد مترمکعب گاز است.» دقت کنید 250 میلیارد مترمکعب در مقابل 60 میلیارد مترمکعب! آیا این اختلاف دو میلیون نفری برایمان 190 میلیارد مترمکعب آب می‌خورد؟ انتشار اخبار مقایسه‌ای درباره میزان مصرف انرژی، این روزها البته واکنش‌برانگیز شده و خیلی‌ها را نسبت به هر گونه آمار مقایسه‌ای بدبین کرده است. برای همین اصولاً این نوع بحث‌ها با موضعگیری مخاطبانی مواجه می‌شود که معتقدند مقایسه دو کشور با تفاوت‌های جغرافیایی و فرهنگی اساساً کار درستی نیست؛ نقدی که البته کاملاً پذیرفتنی است، چراکه اگر قرار باشد میزان مصرف ایرانی‌ها نقد شود، باید به تنوع سبد انرژی ترکیه‌ای‌ها هم اشاره کنیم که گاز فقط یکی از 9 انرژی در دسترس آنهاست و در مقابل، 75 درصد سبد انرژی ایرانی‌ها به گاز اختصاص دارد یا سهم گاز چینی‌ها در تولید انرژی فقط 8.5 درصد است و حدود ۵۵ درصد از تولید برق و انرژی آنها از طریق زغال‌سنگ تأمین می‌شود. مثلاً چندی پیش یکی از فیلم‌های پر‌بازدید شبکه‌های اجتماعی درباره نبود امکانات گازکشی در یکی از کشورهای پیشرفته همسایه، بحث‌های زیادی به راه انداخته بود که بعد‌ها معلوم شد آنها اصولاً نیازی به شبکه گازرسانی ندارند، چراکه بیشتر نیاز روزانه‌شان ازطریق برق تأمین می‌شود! با وجود این، حتی اگر بخواهیم از مقایسه بین کشورها هم دست برداریم، نمی‌توانیم بحران مصرف انرژی را که البته در ایران صرفاً به گاز محدود نمی‌شود، انکار کنیم. بی‌تفاوتی در قبال میزان مصرف به این بهانه که نباید با دیگران مقایسه شویم، نوعی بی‌توجهی به هدررفت انرژی‌های طبیعی است که در قبالش مسئولیم. کافی است سرتان را به سمت اطرافتان بچرخانید تا با انواع و اقسام بی‌مبالاتی‌ها در حوزه مصرف مواجه شوید که نشان می‌دهد حتی با وجود گران شدن نرخ انرژی، رفتارهای اغلب ما همچنان بر پاشنه عادت‌های بد گذشته می‌چرخد. اگر اهل شبکه‌های اجتماعی باشید، قطعاً فیلم کوتاه آن خانم فنلاندی را که برای یک قهوه خوردن ساده در یک کافی‌شاپ شهری چه مصایبی تحمل می‌کند، دیده‌اید. او البته نه غر می‌زند و نه ناله می‌کند و صرفاً با یک لبخند دلنشین در چند دقیقه از لایه‌های سنگین لباس‌هایی پرده برمی‌دارد که خیلی‌ها مثل او باید بهای سنگینی‌شان را برای زندگی در آب‌و‌هوای سرد این کشور بپردازند. او حداقل سه شلوار ضخیم، چهار دست پولیور و کاپشن بادی می‌پوشد که بدنش را گرم نگه دارد. گرمایش خانه‌ها البته در هر کجای دنیا به شکل‌های مختلفی تأمین می‌شود. مثلاً در ژاپن در برخی از مناطق سردسیر از کرسی‌های معروف برقی به نام «کوتاتسو» استفاده می‌کنند که یک روش ارزانقیمت و به صرفه است. نکته مهم اما میزان مصرف و نه مصرف انرژی است! ما این روزها اگر چه یک زمستان تقریباً بهاری را آغاز کرده‌ایم، اما رفتارمان با این دی‌ماه، شبیه سال‌هایی است که از پشت پنجره بارش شدید برف را تماشا می‌کردیم!
برداشت اول: پرمصرف‌های کارمند
یکی از رایج‌ترین تصاویرهدررفت مصرف انرژی را باید در ادارات دولتی جست‌و‌جو کنید. زمانی که در زمستان نه‌چندان سخت، وسایل گرمایشی پرمصرف از اسپیلت‌ها گرفته تا بخاری‌های دیواری بزرگ روشن مانده و کارمندانی که دغدغه‌ای برای پرداخت هزینه‌های مصرفی ندارند و از فرط گرما پنجره‌های بزرگ اتاق‌ها و سالن‌ها را باز گذاشته‌اند و برای خودشان هوای بهاری تولید کرده‌اند یا تصویر پرتکرار کارمندان حواس‌پرتی که وقتی کارشان تمام می‌شود وسایل گرمایشی را روشن گذاشته و به راحتی از اتاق کارشان خارج می‌شوند. عده دیگری هم ترجیح می‌دهند ساعت‌های طولانی را در محوطه‌ای سپری کنند که با بخاری‌های پرمصرف از قبل گرم شده و حتی به خودشان زحمت نمی‌دهند برای چند دقیقه لباس‌های ضخیم زمستانی را تحمل کنند؛ عده‌ای که معتقدند چون منابع طبیعی بالایی داریم، پس حق ماست که در هوای ملایم زمستانی فضای مطبوع مورد علاقه‌مان را تجربه کنیم؛ رفتارهای پرتناقضی که البته به زمستان محدود نمی‌شود و در تابستان هم با کولرهای روشن، لباس ضخیم می‌پوشند و پنجره‌ها را باز می‌گذارند و در زمستان نیز دقیقاً از همین الگو تبعیت می‌کنند. اگر چه دولت بر اساس یک بخشنامه ابلاغی با هدف صرفه‌جویی در مصرف انرژی دستورالعمل‌های بلند‌بالایی برای ادارات دولتی وضع کرده است، اما نگاهمان را که از روی کاغذ برداریم متوجه رفتار نهادینه شده کارمندانی می‌شویم که هیچ نگرانی‌ای از بابت قطعی و پرداخت قبض‌ها ندارند و به همین دلیل اهمیتی به میزان مصرف نمی‌دهند. مثلاً در این ابلاغیه تأکید شده وسایل گرمایشی باید یک ساعت قبل از ساعت رسمی کار خاموش شود، اما اغلب وسایل گرمایشی حتی ساعت‌ها پس از رفتن کارمندان همچنان روشن است.
برداشت دوم: دلالان انرژی
 بی‌دقتی در ساخت‌وسازها و زایش ساختمان‌های بی‌کیفیت صرفاً به بحث ایمنی محدود نمی‌شود. یکی از تبعات این بی‌توجهی در میزان مصرف انرژی است. مثلاً همین پنجره‌های دوجداره ساده اگر درست تنظیم و نصب شده باشد، تا حد زیادی از هدررفت گرما به بیرون جلوگیری می‌کند، اما چرا پنجره‌ها مهم است؟ طبق تحقیقی که انجام شده، 48 درصد از هدررفت انرژی در ساختمان‌ها به دلیل پنجره‌ها، 24 درصد به خاطر درها، 13 درصد کانال‌های کولر، 10 درصد شومینه و بخاری و 5 درصد هم سهم تهویه هواست! راهکارها اما ساده است. مثلاً رادیاتور نباید بین مبل‌ها و وسایل خانه محصور باشد، اما اگر نگاهی به اغلب خانه‌ها بیندازید، همین نکات به ظاهر پیش پا افتاده هم جدی گرفته نمی‌شود یا مثلاً درباره نمای ساختمان‌ها، باور می‌کنید فقط با رعایت چند نکته اصولی و استفاده از مصالح باکیفیت در نما، می‌توان در انرژی ساختمان‌ها صرفه‌جویی کرد. ما در ساختمان‌سازی با مبحث ۱۹ مقررات ملی ساختمان مواجهیم، اما چون در اجرای آن سهل‌انگاری می‌کنیم بهای آن را با اتلاف بیشتر انرژی می‌پردازیم و مدام به دنبال مقصریم تا نشان دهیم چه کسی بیشتر مصرف می‌کند! در حالی که اجرای ضوابط مربوط به انرژی در ساختمان‌ها کمتر از 5 درصد کل هزینه ساخت یک خانه است؛ الزامی که باز هم روی کاغذ سازنده را موظف می‌کند به این اصل مهم توجه کند، اما در واقعیت گرانی بالای هر متر خانه نتوانسته است این الزام را الزام‌آور کند! شاید بهتر است به بساز و بندازهایی که به این اصل مهم توجه نمی‌کنند لقب دلالان انرژی داد!
برداشت سوم: خوش‌نشین‌های پرمصرف
به این خبر دقت کنید:«عملیات قطعی گاز ۲۵۰ هزار ویلای خالی در شمال آغاز شد.» قضیه از این قرار است که 250 هزار ویلا و خانه‌دومی‌های خالی از سکنه در شمال کشور در حالی گاز مصرف می‌کنند که در خانه حضور ندارند. خوش‌نشین‌هایی که ترجیح می‌دهند بساط گرمای خانه‌شان هر هفته یا شاید هم هر ماه برای یک سفر دو روزه برقرار باشد و حتی به خودشان زحمت تحمل چند ساعت و شاید چند دقیقه سرمای داخل خانه را هم نمی‌دهند. افرادی که چون پول دارند، خودشان را موظف به اجرای الگوی مصرف نمی‌دانند و اگر هم مورد انتقاد قرار بگیرند، حق به‌جانب به هزینه‌ای اشاره می‌کنند که بابت مصرف انرژی پرداخت می‌کنند! واقعیت این است که بیشتر هزینه‌ای که بابت انرژی می‌پردازیم در واقع هزینه‌ای است که صرف اتلاف انرژی می‌شود، برای همین بیشتر ما از این وضعیت ناراضی هستیم. الگوی مصرف اما تابع ذخایر نفت و گاز ما نیست، در واقع تابع فرهنگ مصرف شهروندانی است که خودشان را محق‌تر از دیگران نمی‌دانند. آنهایی که در قبال هر نوع مصرف برای خودشان هم سهم قائل شده و در برابر دیگران احساس مسئولیت می‌کنند.

 

بــــرش

یکی از رایج ترین تصاویرهدررفت مصرف انرژی را باید در ادارات دولتی جست‌وجو کنید. زمانی‌که درزمستان نه چندان سخت، وسایل گرمایشی پرمصرف از اسپیلت ها گرفته تا بخاری های دیواری بزرگ روشن مانده و کارمندانی که دغدغه ای برای پرداخت هزینه های مصرفی ندارند، از فرط گرما، پنجره های بزرگ اتاق ها و سالن ها را باز گذاشته اند و برای خودشان هوای بهاری تولید کرده اند.

جستجو
آرشیو تاریخی