گفتاری از آیت الله سید محمد مهدی میرباقری، رئیس فرهنگستان علوم اسلامی
راهبردهایی برای ارتقای امید در جامعه
برای اینکه بتوانیم مشارکت سیاسی- اجتماعی را در جامعه ارتقا دهیم و از طریق آن بر مشکلات فائق آییم نیاز داریم «امید اجتماعی» را ارتقا بخشیم. به نظر میرسد امید در جامعه ما در برخی سطوح دچار آسیبهایی شده است که دلایل متعددی برای آن میتوان برشمرد که جنگ روانی و جنگ رسانهای دشمن از جمله آنهاست، بنابراین باید برای خلق امید و پایداری آن در جامعه، راهبردهایی داشته باشیم تا بتوانیم عوامل زمینهساز ناامیدی در جامعه را خنثی کنیم. در این راستا، به 4 راهبرد برای ارتقای امید و متعاقب آن، افزایش مشارکت سیاسی- اجتماعی در جامعه اشاره خواهیم کرد.
ارائه تصویری مطلوب و جذاب از آینده
برای ایجاد امید در جامعه باید تبلیغاتمان را بر این امر متمرکز کنیم که بتوانیم تصویری روشن از آینده مطلوب، جذاب و شورانگیز برای مردم ارائه کنیم؛ چنانکه مردم بدانند غایت حرکت انقلاب اسلامی چیست و آنان قرار است به چه سمتی حرکت کنند. در حال حاضر بخش عمده جهاد تبیین باید معطوف به این امر باشد که بتوانیم از حرکت انقلاب اسلامی غایتی مطلوب، شورانگیز و جاذب ارائه کنیم. این دقیقاً همان راهبردی است که دنیای غرب از آن بهره میگیرد تا جهان را به دنبال آرمانهای خود بکشاند.
گامهای موفق ما برای آیندهای دلانگیز
راهبرد دوم برای ایجاد امید در جامعه این است که کلان روایتی از انقلاب اسلامی ارائه دهیم و در ذیل آن از خاستگاه انقلاب اسلامی، اهدافش، مسیری که طی کرده و موفقیتهای بزرگی که در جهان بدست آورده است بگوییم تا مردم بدانند انقلاب اسلامی در مسیر خودش در حال حرکت است و مسیر حرکتش هم مسیر درستی است.
گاهی ما برای اینکه از دستاوردها و موفقیتهای انقلاب اسلامی بگوییم با ذکر شاخصههای توسعه و مقایسه خودمان با این شاخصهها، موفقیتهای انقلاب را میسنجیم که این کافی نیست و نمیتوانیم از این طریق در جامعه امیدواری ایجاد کنیم، زیرا رقبایی داریم که شاید در ظاهر موفقتر جلوه کنند. در حالی که ما هزینههای سنگینی برای انقلاب و رسیدن به اهدافمان دادیم که رقبای ما بدون این هزینهها شاید به آن دستاوردها رسیده باشند. گروهی با ایجاد تمایز بین «اسلام سیاسی» و «اسلام فرهنگی» قصد دارند به ما القا کنند که اسلام فرهنگی موفقتر بوده است و از جمله کارهایی که در این راستا میکنند بدلسازی برای ایران است که از مالزی شروع کردند و بعد به قطر،عمان، ترکیه و کشورهای کوچک حاشیه خلیج فارس رسیدند تا این ذهنیت را در ما ایجاد کنند؛ «ببینید اینها هم اسلام دارند ولی از شما موفقترند!» حال اگر ما نتوانیم انقلاب اسلامی را با چهارچوبها و معیارهای خودش برای مردم توضیح دهیم معلوم نیست که بتوانیم اثبات کنیم موفق بودهایم.
بنابراین نکته دوم این است که بعد از ارائه یک آینده جذاب برای انقلاب اسلامی باید بتوانیم کلان روایتی از انقلاب اسلامی داشته باشیم و توضیح دهیم که حرکت انقلاب اسلامی در جهت آن اهدافش موفق بوده است. به عنوان مثال ما توانستهایم موازنه جهانی را به نفع اسلام تغییر دهیم؛ ما توانستهایم از جنگ نظامی، جنگ دیپلماتیک، جنگ رسانهای و جنگ روانی دشمن به سلامت عبور کنیم و همه جا هم موازنه به نفع ما در جهان تغییر کرده است. بخش عمدهای از بیانیه گام دوم انقلاب مقام معظم رهبری هم معطوف به توضیح همین امر است.
بحرانهایی که دستگاه «انفعال و توسعه» برای ما ایجاد میکند
سومین راهبرد برای ارتقای امید در جامعه که در نهایت به افزایش مشارکت اجتماعی- سیاسی در جامعه میانجامد این است که هم برای خودمان هم برای دنیا بتوانیم تفاوت دو دستگاه «مقاومت و پیشرفت» و «انفعال و توسعه» را تبیین کنیم.
ما در مقابل زیادهخواهیهای جهان غرب دو رویکرد را در پیش میگیریم: یا مقاومت میکنیم و مسیر دیگری را برای رسیدن به پیشرفت طراحی میکنیم؛ یا اینکه منفعل میشویم و مسیر توسعه غربیها را دنبال میکنیم. ما باید بتوانیم به مردم توضیح دهیم که «دستگاه مقاومت» در جهت تعالی و پیشرفت کشور مسیر دیگری غیر از آنچه غرب پیشگرفته را طراحی کرده و در این راه موفق بوده است و از سوی دیگر، عواقب رویکرد «انفعال و توسعه» را هم برای مردم توضیح دهیم و بحرانهایی را که این رویکرد برای جامعه ما ایجاد کرده است به مردم بشناسانیم.
همدلی و همراهی با مردم
چهارمین راهبرد برای خلق امید در جامعه، آسیبشناسی همدلانه از انقلاب اسلامی است. همدلی با مردم در شناخت آسیبهای انقلاب اسلامی بسیار مهم است، بنابراین نباید نقد مردم را نادیده بگیریم و بدون توجه به نقد و نظر مردم بگوییم ما موفق بودهایم. باید نقد و آسیبها را بپذیریم و همدلانه با جامعه حرکت کنیم. ما میدانیم حتی بعضی جاها آسیبها از آنچه مردم میگویند بیشتر است، اما نکته این است که این آسیبها را درست تحلیل کنیم و به مردم توضیح دهیم این آسیبها ناشی از رویکرد مقاومت ما نیست بلکه این آسیبها عمدتاً به دلیل اتخاذ رویکرد «انفعال و توسعه» در بسیاری از زمینههاست، چون ما در مقابل الگوهای توسعه مقاومت نکردیم و منفعل شدیم، گرفتار چنین آسیبهایی شدهایم.
ما تکلیفمان را با «غرب سیاسی» روشن کردیم آنان را مستکبر و ظالم میدانیم و با آنان مبارزه میکنیم، اما هنوز موضعمان را با «غرب فرهنگی» و نسبتمان و مرزبندیهایمان را با تمدن غرب و مدرنیته مشخص نکردهایم و بسیاری از آسیبها و چالشهایی که امروز گرفتارش هستیم، ناشی از همین مسأله است. ما در گفتوگو با جامعه باید نسبت خودمان را با غرب فرهنگی روشن کنیم و برای مردم تبیین کنیم که بسیاری از بحرانهایی که دچارش شدهایم ناشی از رویکرد مقاومت و ادبیات انقلاب اسلامی ما نیست بلکه ناشی از این است که ما در برخی حوزههای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و... هنوز بر مبنای الگوهای غربی، الگوی توسعه، نظام مدرن و الگوهای برآمده از تجدد عمل میکنیم که این امر ما را دچار چالشهایی کرده است. البته باید حواسمان باشد همه آسیبهایی را که در انقلاب اسلامی داریم نباید پای دشمن بنویسیم زیرا خودمان هم کوتاهیها و کمکاریهایی داریم که همه اینها باید درست و واقعبینانه برای مردم تبیین شود تا بتوانیم در مردم امید ایجاد کنیم و همدلی آنان را برای مشارکت در جامعه افزایش دهیم.
بــــرش
همه بحرانها را پای دشمن ننویسیم؛ خودمان هم کمکاریهایی داریم
نباید نقد مردم را نادیده بگیریم و بدون توجه به نقد و نظر مردم بگوییم ما موفق بودهایم. باید نقد و آسیبها را بپذیریم و همدلانه با جامعه حرکت کنیم. ما میدانیم حتی بعضی جاها آسیبها از آنچه مردم میگویند بیشتر است، اما نکته این است که این آسیبها را درست تحلیل کنیم و به مردم توضیح دهیم که این آسیبها ناشی از رویکرد مقاومت ما نیست بلکه این آسیبها عمدتاً به دلیل اتخاذ رویکرد «انفعال و توسعه» در بسیاری از زمینههاست، چون ما در مقابل الگوهای توسعه مقاومت نکردیم و منفعل شدیم، گرفتار چنین آسیبهایی شدهایم. البته باید حواسمان باشد همه آسیبهایی را که در انقلاب اسلامی داریم نباید پای دشمن بنویسیم زیرا خودمان هم کوتاهیها و کمکاریهایی داریم!