کارگردان نمایش «دیوارها» در گفت‌و‌گو با «ایران» از توجه و گرایش مخاطبان به سلبریتی‌ها می‌گوید

ساختاری برای ورود به عرصه تئاتر نداریم

وحید استرون
خبرنگار

این روزها نمایش «دیوارها» به کارگردانی سیاوش مهندسی در پردیس ‌تئاتر ‌شهرزاد تهران ‌میزبان مخاطبان تئاتر است. این درام اجتماعی بر اساس رمانی از «گیریسلدا گامبارو» ساخته شده که فضای دهه 60 و 70 آرژانتین را به نمایش می‌گذارد. رمانی که گامبارو نوشته مربوط به اواخر دهه 1960 میلادی و شورش‌های دانشجویی در نقاط مختلف جهان بود که موج اعتراض به آرژانتین هم سرایت کرد و از سوی دیگر، ایده‌های انقلابی که پس‌لرزه‌های آن از کوبا به سایر کشورهای امریکای لاتین رسیده بود، تحولی در عرصه سیاسی آرژانتین ایجاد کرد. در فضای خفقان سیاسی و اجتماعی این کشور، مرد جوانی به دلیلی نامعلوم درگیر دردسری ناخواسته می‌شود و او در تلاش برای برطرف کردن سوءتفاهم و رهایی از وضعیت پیش آمده مسیر روحی و عاطفی پرالتهابی را پشت سر می‌گذارد؛ روایتی دردناک از تهمت، تهدید، تحقیر و در نهایت فروپاشی نسلی که آینده را تضمین می‌کند و گیریسلدا گامبارو در رمانش به تصویر کشیده و حالا در پردیس تئاتر شهرزاد دستمایه نمایش دیوارها شده است.
سیاوش مهندسی به‌عنوان دراماتورژ و کارگردان این اثر در کنار امیر ‌واعظی و طاها ‌شادفر، سه بازیگر نمایش دیوارها را تشکیل می‌دهند. او که 5 سال پیش فعالیت تئاتری‌اش را با دوره‌های بازیگری تئاتر نزد محمد رحمانیان، آرش دادگر، مهتاب نصیرپور و حمید نعمت‌الله برای بازیگری جلوی دوربین سپری کرد، اولین اثرش را پس از دو سال آموزش با عنوان «چهارشنبه آخرین روز هفته» آغاز و سپس داستان «دروغ» اقتباسی از نمایشنامه فلوریان زلر، با تمی اجتماعی- سیاسی را اجرا کرد.
مهندسی در رابطه با انگیزه‌اش برای نمایش «دیوارها» اظهار داشت: «داستان به غیر از اینکه جذاب است و در نگاه اول فضای سیاسی دهه 60 و 70 آرژانتین را در شرایط خفقان سیاسی- اجتماعی روایت می‌کند، انسان‌هایی را نشان می‌دهد که وقتی اجازه به قانون‌گریزی و اقدامات فراقانونی به هر دلیلی به آنها داده می‌شود، قسمت تاریک و شیطانی‌ای که در همه انسان‌ها هست، رشد می کند و سبب می‌شود که منافع خود را به منافع کشور و منافع گروهی ترجیح بدهند و هر آسیبی را به آینده کشور و مردم برای رسیدن به منافع خود برسانند. وقتی در این فضا بازی می‌کنید، بسیار جذاب است. به علاوه داستان قوی با قلم قدرتمند گامبارو که با اینکه به سه زبان ترجمه شده تا به فارسی برگردانده شود، هنوز قدرت متن در آن وجود دارد و فضایی را به وجود می‌آورد که با نور و موسیقی می‌توان آن را در شرایط شگفت‌انگیزی فضا‌سازی کرد. من به این کار علاقه‌مندم و در دو کار قبلی هم از این نوع فضاسازی استفاده کرده‌ام.»

مردم دنبال سلبریتی‌ در تئاتر می‌گردند
مهندسی در رابطه با استقبال از نمایش‌ دیوارها گلایه‌مند است. او که سال‌ها در خارج از کشور زندگی کرده، فضای تئاتر را وابسته به فضای سلبریتی سینمایی می‌داند و معتقد است: «آن چیزی که در ذهن کارگردان برای خلق یک اثر وجود دارد، در صحنه، اجرا می‌شود، سپس بازخوردهای مثبت و منفی را بررسی و در ادامه کارهایش، آنها را اعمال می‌کند. این یعنی رسیدن به هدف؛ اما مشکلی که در ایران وجود دارد و همیشه وجود داشته، این است که مردم به‌دنبال سلبریتی‌ها و چهره‌های شناخته شده در هر ژانری می‌گردند تا به آن اثر هنری اعتماد کنند. مثلاً اگر یک بازیگر سینما، تابلوی نقاشی بسیار ضعیف یا کتاب شعری منتشر کند، همه به استقبالش می‌روند، به نحوی که ما به جوانان اعتماد چندانی نداریم. در تئاتر هم به این شکل است و با وجود اینکه بچه‌های مستعد و حرفه‌ای بسیاری فعالیت می‌کنند، اما چون خیلی شناخته شده نیستند از کار آنها استقبال نمی‌شود و این اتفاق موجب ایجاد مشکل در جذب مخاطب می‌شود. بنابراین اگر ما از یک بازیگر سینمایی که حتی کار حرفه‌ای در تئاتر نداشته، استفاده می‌کردیم، قطعاً مخاطبان بسیاری به سالن شهرزاد می‌آمدند، چرا که مردم بیشتر به‌دنبال اسم وشهرت فرد هستند و متأسفانه این بزرگترین چالش ما برای نمایش است، البته خوشبختانه نظرات امیدوارکننده بود و هست.»
برای بازیگری، کارگردان شدم!
این کارگردان تئاتر درباره معرفی چهره‌های جوان در تئاتر کشور اظهار داشت‌: «علاقه اصلی من بازیگری است و به کارگردانی کمتر فکر می‌کنم، اما متأسفانه چون فضای هنری ما به شکل بسته دنبال می‌شود و جریان‌های خاص و پولساز، هنر را در دست گرفته‌اند، ورود به این عرصه بسیار سخت است. در ایران، ساختار و پلتفرمی برای ورود به این عرصه وجود ندارد و به همین دلیل بسیاری از سرمایه‌های انسانی ما در تئاتر که هنر پایه است، سوخت می‌شوند و آنها با سرخوردگی به‌دنبال کار دیگری می‌روند.»
او افزود: « ما در صنعت سینما و تئاتر بسیار درگیر کلیشه هستیم و بسیاری از هنرمندان بااستعداد پس از مدتی قید تئاتر را می‌زنند. چه کسی تضمین می‌کند جوانی که دو- سه سال پشت در خانه تهیه‌کنندگان و کارگردانان مانده است، قید هنر را نزند و به شغل یا در بهترین شرایط به هنر دیگری روی نیاورد؟ آیا سمندریان یا رحمانیان آینده هنر تئاتر ایران نیستند؟ مگر این استادان از سیاره دیگری آمده بودند؟ متأسفانه ما درگیر کلیشه‌های مادی و رانتی در تئاتر هستیم و یک پلتفرم خاص برای ورود جوانان به این عرصه وجود ندارد. کلاس‌های بازیگری هم بدون معرف به کارگردان‌‌ها و تهیه‌کنندگان خیلی تأثیر‌گذار نیست، چون آموزش تئوری خالی بدون خاک صحنه خوردن هیچ خروجی‌ای ندارد. برای همین تصمیم گرفتم که به کارگردانی روی بیاورم.»

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و هشت
 - شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و هشت - ۲۳ دی ۱۴۰۲