نگاهی به برنامه‌سازی تلویزیونی در ژانر ماجراجویی از قالب ریلیتی‌شو در گفت‌وگو با یک تهیه‌کننده

فرار از استودیو برای نمایش تنوع اقلیمی فرهنگی و قومیتی

تلویزیون هنوز هم قدرتمندترین رسانه در جهان از حیث گستره مخاطب است و شاید به همین علت باشد که برنامه‌سازی، تبدیل به حرفه‌ای جاافتاده شده و سیر تحول جالبی را طی کرده است. مسابقه‌ها از این جهت که ارتباط یک‌سویه تلویزیون را دوسویه و مشارکت فعال مخاطب را جلب می‌کنند همواره از جمله پرمخاطب‌ترین شاخه‌های برنامه‌سازی تلویزیونی هستند. اما پس از پیشرفت‌ها و تلفیق قالب‌های مختلف حالا با شاخه‌ای جذاب به نام ریلیتی‌شو روبه‌رو هستیم که یکی از ژانرهای آن، تیم برنامه‌سازی و بازیکنان را از استودیو و حتی شهر بیرون می‌کشد و به سفر و ماجراجویی می‌برد. در کشور ما هم آثار انگشت‌شماری در این ژانر تولید شده‌اند و به همین دلیل به سراغ یکی از دو تهیه‌کننده باتجربه در این زمینه رفتیم تا با این قالب بیشتر آشنا شویم. در ادامه گفت‌وگوی «ایران» را با احمد شفیعی می‌خوانید؛

 یکی از ژانرهای ریلیتی‌شو یا همان مستندمسابقه‌ها، ژانر ماجراجویی و سفر است که غالباً هم با استقبال مخاطبان همراه می‌شود. شما تعداد قابل‌توجهی از این دست مسابقه‌ها را برای تلویزیون تولید کرده‌اید درحالی که معمولاً این جنس آثار پروداکشن نسبتاً سنگین و هزینه‌بری دارند. چرا روی تولید این دست مستندمسابقه‌ها سرمایه‌گذاری کردید و چه اهدافی را دنبال می‌کردید؟
اول باید این نکته را بگویم که علت حرکت ما به این سمت اصلاً مالی نبوده چرا که سازمان بودجه‌های به مراتب بزرگتری را برای کارهای به‌خصوص داستانی و نمایشی و دستمزدهای بازیگران و سلبریتی‌ها صرف می‌کند. علت واقعی‌اش این است که این دست کارها بیشتر زحمت و حتی خطر دارند و به همین دلیل است که تهیه‌کننده‌ها رغبتی به تولید این دست آثار ندارند.
ریلیتی به نسبت کارهای داستانی، خیلی مقرون به‌صرفه‌تر است در حالی که زحمت و وقت بیشتری می‌طلبد. تحقیقات بین‌المللی هم نشان می‌دهد که به نسبت آثار نمایشی با هزینه کمتری می‌تواند اثر جدی‌تری با ریلیتی داشته باشید. این مزیت اساسی ریلیتی‌شو است.
البته این نکته را هم باید بگویم که ریلیتی‌شو در سال‌های اخیر، خیلی باب شده و درباره آن هم زیاد صحبت می‌شود در حالی که به‌درستی معرفی نشده و در ذهن‌ها جا نیفتاده است. گاهی برخی دوستان طرح‌هایی را تحت‌عنوان ریلیتی نزد بنده می‌آورند که اصلاً ریلیتی نیست. بهتر است که در این‌باره مطلب و مقالاتی تولید شود که دید بهتری نسبت به آن ایجاد کند تا ریلیتی بهتر شناخته شود. یک مستندداستانی یا یک برنامه تلویزیونی ترکیبی، ریلیتی نیست. این دیدگاه‌های اشتباه می‌تواند به برنامه‌سازی حرفه‌ای هم در سطوحی ضربه بزند.
 
از زحمات و خطرات تولید این دست ریلیتی‌شوها گفتید. مثلاً خودتان چه زحمات و خطراتی در تولید این آثار متحمل شده‌اید؟
مثلا در تولید آثاری مثل «فرمانده» یا «ضدگلوله» واضح است که فقط هماهنگی میان تیم تولید با کسانی که دارند با تجهیزات نظامی کار می‌کنند، چقدر دردسر دارد. حالا در حدی در جاهایی مثل شهرک سینمایی تدابیری برای امنیت اندیشیده شده که بیشتر نمایشی است اما اگر بخواهید در یک اثر مستند برای افرادی این تجهیزات را به کار بگیرید که بالاخره خبره نظامی نیستند، ابعاد و مقیاس خطرات چیز دیگری است. بنابراین ما در این دست آثار ضمن اینکه این هماهنگی‌ها را انجام می‌دهیم امنیت افراد را هم باید تأمین کنیم و این دشوارتر است.
اما قضیه اصلاً فراتر از اینهاست. در کل بیرون رفتن از تهران و حتی بیرون رفتن از استودیو برای بسیاری از دست‌اندرکاران تولید سخت است و طبیعتاً دوست دارند در جای ثابت و امن باشند و تجهیزات را با فراغ بال، همان‌جا بچینند و همه چیز تحت کنترل‌شان باشد. بنابراین مسأله اتفاقاً هزینه نیست بلکه تغییر شکل تولید است وگرنه سازمان برای دعوت از یک چهره مثلاً هزینه‌هایی می‌کند که اصلاً تصورها را از هزینه تولید تغییر می‌دهد.
 
چه شد که سازمان اوج به این سمت حرکت کرد و چه اهدافی از سرمایه‌گذاری بر این ژانر داشت؟
هم خود من و هم سازمان اوج در تجربه رسانه‌ای کار جدی را از فضای مستند آغاز کردیم چرا که هم به آن علاقه‌مند بودیم و هم اثرگذاری آن را باور داشتیم. بالاخره اثر داستانی در ذهن نویسنده شکل می‌گیرد و چالش اصلی آن است که خروجی چقدر باورپذیر شده است اما دنیای مستند، دنیایی است که از واقعیت حرف می‌زند و به همین خاطر بخشی از مسیر باورپذیری به‌طور خودکار در آن طی می‌شود.ببینید اتفاقات کشور، بعضاً خیلی باشکوه هستند اما وقتی با قوانین و چهارچوب داستانی و نمایشی به سراغ‌شان می‌رویم انگار که باورپذیر نبوده‌اند. البته آنجا هم برای خودش قواعدی برای ایجاد باورپذیری دارد اما در این زمینه‌ها تأثیرگذاری‌اش خیلی کمتر از قالب مستند است.ما در سازمان اوج در قالب مستند مهارت‌هایی داشتیم و بعد از آن با قالب ریلیتی آشنا شدیم و شروع به مطالعه آن کردیم تا بفهمیم چه مزیت‌هایی دارد. بر این اساس در سال 89 و 90 گروهی با ایده مستندمسابقه «فرمانده» شکل گرفت. همان‌طور که می‌دانید ریلیتی‌شو یک قالب در میانه قالب مستند و قالب داستانی است از این جهت که سناریو دارد اما افراد و موقعیت‌ها به صورت واقعی رقم می‌خورند و در چالشی قرار می‌گیرند که ماجرا را شکل می‌دهد.
با توجه به اینکه به این قالب در دنیا خیلی اقبال شده بود و همین اخیراً هم باز‌تولید نسخه ریلیتی آثاری چون سریال «اسکوئید گیم» نشان داد که هنوز این قالب بسیار جدی و پرمخاطب است، مطمئن شدیم و هستیم که کارهای ریلیتی، بسیار اثرگذار و جریان‌ساز هستند و نقش مهمی در اصلاح سبک زندگی و فرهنگ می‌توانند داشته باشند.
 
حتی نمونه‌های استودیویی آن هم مثل عصر جدید یا مافیا در کشور خودمان بسیار مورد استقبال قرار گرفتند و تولیدات مشابه‌‌شان در شبکه نمایش خانگی هنوز موردتوجه مخاطبان است.
البته خود ریلیتی هم قالب‌های مختلفی دارد که برخی، ریلیتی‌گیم‌شو هستند که اغلب کارهایی هم که تاکنون در تلویزیون پخش شده از این ژانر هستند. ولی ژانری که ما بیشتر با آن کار کرده‌ایم ریلیتی محض یا همان مستندمسابقه است.
 
چه فرقی با هم دارند؟
در گیم‌شوها اساساً چالش جدی برنامه همان گیم یا مسابقه و رقابت است اما ریلیتی محض بر توسعه کار و قبل و بعد شخصیت‌ها پس از تحول، تمرکز دارد. یعنی مخاطب با کاراکترها همراه می‌شود و از تجربه متفاوتی که او کسب می‌کند یا رشد اعتقادی و تغییر باورهایی که در او اتفاق می‌افتد، استقبال می‌کند و چون شرکت‌کننده‌ها آدم‌های واقعی هستند و بازیگر نیستند، تأثیرگذاری خیلی جدی و عمیق است.شاید بگویید در ریلیتی‌شوهایی که بازیگران در آنها شرکت می‌کنند همین خود واقعی دیده می‌شود و مخاطب را با خود همراه می‌کند. اما آنها بالاخره تا حدی در اجرا و ارائه متبحر هستند و کنش‌ها و واکنش‌هایشان تحت تأثیر همین تبحر است. اما در تجربه‌هایی که ما داشتیم سراغ مردم عادی رفته‌ایم و از میان آنها یا به صورت مسابقه یا مصاحبه افرادی را انتخاب کردیم. به همین دلیل خروجی برای مخاطب اثرگذارتر و الهام‌بخش‌تر است چون آنها ویژگی خاصی ندارند و درست مثل خود مخاطب از مردم عادی هستند و تجربه متفاوتی که از سر می‌گذرانند باعث تغییر آنها و جذابیت برنامه می‌شود.مشخصاً در کاری مثل «خانه ما» سه خانواده انتخاب می‌شوند و چالش‌ها همان چالش‌های روزمره است که در شرایط کنترل‌شده اتفاق می‌افتند. مخاطب در این فرایند با پدر و مادر و فرزندان در این شرایط خاص آشنا می‌شوند و ایده‌هایی که برای عبور از چالش به ذهن آنها می‌رسد برای مخاطب جذاب می‌شود.
 
چه ظرفیت‌هایی در این ژانر دیدید که چندین پروژه را در این مسیر جلو بردید؟
هم اثرگذاری این ژانر مد نظرمان بود و هم نمایش ظرفیت‌های کشور؛ ما به بهانه هر کدام از مستندمسابقه‌ها از تهران و از فضای استودیو خارج می‌شویم. این حتماً زحماتی دارد اما تنوع اقلیمی، تنوع فرهنگی و تنوع قومیتی را بیش از همیشه نشان می‌دهد و مخاطب که از اقصی نقاط کشور پای تلویزیون می‌نشیند بیشتر با آنها همراه می‌شود و می‌تواند زیست‌بوم جغرافیایی و فرهنگی و زبانی و اجتماعی محل خودش را در قاب تلویزیون ببیند. خود این موضوع برای مخاطبان بسیار جذاب است.
وقتی 80درصد برنامه‌های تلویزیون از تولیدات نمایشی گرفته تا برنامه‌های ترکیبی در تهران تولید می‌شود، اینکه ما اتفاقاً برعکس، 80درصد برنامه‌هایمان را در خارج تهران تولید می‌کنیم، به طور طبیعی ارزش افزوده‌ای را ایجاد می‌کند. مخاطب چهره‌های متفاوت، پوشش‌های متنوع و گویش‌های مختلف را می‌بیند و این مسأله، گذشته از کمکی که به سازمان اوج برای پیگیری اهداف فرهنگی و اجتماعی‌اش می‌کند، به جذاب‌تر شدن برنامه‌ها هم بشدت کمک می‌کند.
 
این که تولید آثار در این ژانر را ادامه داده‌اید نشان می‌دهد که مخاطب آن را دنبال کرده و دوست داشته است. چه پالس‌هایی از شکل توجه مخاطب دریافت کردید که شما را به سمت ایده‌های جدیدتر سوق داد؟
همیشه استقبال مخاطبان فراتر از تصور ما بوده است خصوصاً که این آثار ما را بیشتر در شهرستان‌ها و استان‌های مختلف دنبال می‌کنند چون احساس می‌کنند که این برنامه‌ها به زیست آنها نزدیک‌تر است. «فرمانده» و «ضدگلوله» از آن دست آثاری بودند که هیجان کارهای نظامی و امنیتی دارند که البته همان‌ها را هم بیرون از تهران تولید کردیم و فصل اول «فرمانده» در شمال کشور و فصل دوم آن در جزایر خلیج فارس فیلمبرداری شد و اولین تصاویر جدی‌ای بود که از مناطق منتشر می‌شدند. برای فصل چهارم و پنجم «فرمانده» هم به سیستان و بلوچستان رفتیم.
در پروژه «خانه ما» هم که الان به فصل دوازدهم رسیده و دارد از شبکه سه پخش می‌شود، به بسیاری از شهرهای کشور سفر کردیم و در هر فصل مردم و فرهنگ هر خطه شرکت کردند و جزئیات مربوط به محل خودشان را به تصویر کشیدند. بنابراین بخشی از اینکه مردم این برنامه‌ها را دوست دارند این است که در عین حضور خانواده ایرانی در هر قسمت، با خرده‌فرهنگ‌ها و رسوم شهرهای دیگر آشنا می‌شوند و اگر روزی بخواهند به هر کدام از آن شهرها سفر کنند حتماً «خانه ما» یکی از برنامه‌هایی است که به آنها ایده می‌دهد که به کدام مکان‌های دیدنی آن شهر بروند، چه غذاهایی را بخورند و مردم آن شهر چه ویژگی‌های فرهنگی و اخلاقی خاصی دارند که باید مورد توجه قرار دهند، صنایع دستی‌شان چیست و... درواقع نوعی معرفی کامل از آن شهر و مردمش اتفاق می‌افتد.
 
آقای سعید ابوطالب یکی دیگر از تولیدکنندگان این دست آثار، تجربه‌ای در پروژه «هفت روز و هفت ساعت» از مجموعه «رالی ایرانی» داشتند که در آن، افراد شرکت‌کننده از سایر کشورهای منطقه مثل لبنان و عراق انتخاب شده بودند. شما تا چه اندازه به این سمت حرکت کردید که بیرون از مرزها را هم در این قاب از ریلیتی‌شوها درگیر داستان کنید؟
اخیراً مستندمسابقه‌ای کارکرده‌ایم که هدفش نزدیک‌کردن فرهنگ‌ها در کشورهای منطقه است. برنامه‌ای است به نام «ضیافت» که آن را برای ایام نوروز آماده می‌کنیم و فصل اول آن را بین ایران و سوریه ساخته‌ایم و یک مسابقه خانوادگی جالب است که مردم عادی و سلبریتی‌ها به‌طور هم‌زمان در آن حضور دارند. این مستندمسابقه قرار است در یکی از پلتفرم‌ها نمایش داده شود.
در عین‌حال قالب ریلیتی‌شو بسیار باز است. تصور کنید که یک زمان برنامه‌ای را برای مخاطب داخلی و با حضور خود او می‌سازید. اما گاهی با استفاده از مخاطب ایرانی، مستندمسابقه‌ای را برای مخاطب ایرانی خارج از کشور تولید می‌کنید که این هم اقتضائات و شرایط تولید متفاوتی دارد. گاهی هم ممکن است یک ریلیتی‌شو را برای ایرانی‌های خارج از کشور و با حضور خود آنها بسازید یا اصلاً مستندمسابقه‌ای را از اساس برای مخاطب خارجی تولید کنید. هر کدام از اینها، شرایط و شکل و اقتضائات متفاوتی دارد. چنین تجربیاتی می‌تواند برای صدور دانش برنامه‌سازی خصوصاً در کشورهای منطقه اتفاق بیفتد که تقاضای آن هم اتفاقاً وجود دارد.
 
برآوردتان به‌عنوان تولیدکننده این مستندمسابقه‌ها از میزان و شکل اثرگذاری آنها چیست؟ آیا مثل «مافیا» جریان‌ساز بوده‌اند و توانسته‌اند به مخاطب‌شان دید و جهت بدهند؟
باید معیار مقایسه را مشخص کنیم. کارهایی مثل «مافیا» یا «جوکر» اصلاً ادعای فرهنگی ندارند بلکه بیشتر آثار سرگرم‌کننده‌ای هستند که برای تولیدکننده هم درآمدزایی دارند. به‌هرحال تأثیر فرهنگی شاخصی ندارند هرچند برخی هم به این دست آثار نقد دارند که البته قابل بحث است.اما ریلیتی‌شوهایی از این دست که ما می‌سازیم اساساً در سطح دیگری مورد‌توجه و قابل بررسی و تأمل هستند و از این جهت شکل بروز جریان‌سازی و اثرگذاری‌شان هم متفاوت است. نکته این است که به‌غیر از این مستندمسابقه‌هایی که اوج ساخته تجربه قابل توجه دیگری هم واقعاً وجود ندارد.
 
چرا دوره‌های آموزشی متناسب با این شاخه‌های جدید برنامه‌سازی وجود ندارد؟ در حالی که هم خود سازمان صداوسیما و هم آموزشکده‌های مستقل، برای شاخه‌های حرفه‌ای مختلف تولیدات نمایشی و حتی تلویزیونی دوره‌های آموزشی تدارک می‌بینند و مورد استقبال هم هست؟
در فضای داستانی چون از قدیم بیزینس و تجارت آن وجود داشته، حولش دوره‌های آموزشی و نیازهایش هم شکل گرفته است. آموزش مستند هم از دو دهه پیش بیشتر موردتوجه قرار گرفت و مراکز و نهادهای علاقه‌مند و مسئول، بیشتر به آموزش نیروی زبده در آن زمینه اهتمام کردند. هرچند متأسفانه توجه به قالب مستند در تلویزیون و نمایش خانگی اخیراً کمتر شده و این، لغزشگاه مهمی است چرا که در جهان این قالب بشدت از هر جهت مورد توجه است و چرخه اقتصادی جدی‌ای هم دارد. اما ریلیتی‌شو شاید به این علت که تولیدش هنوز عمومیت پیدا نکرده یا هنوز جای کار دارد تا بیشتر شناخته شود، هنوز دوره و آموزش خاصی پیرامونش شکل نگرفته است.اما در دنیا، امریکا، هلند و کره در این زمینه پیشتازند و کارهای بسیار جالب و فاخری در این ژانر تولید کرده‌اند. ما حتماً از آنها عقب‌تر هستیم اما بالاخره تجربه‌های ارزشمندی داشته‌ایم که به مرور هم بیشتر می‌شود و امیدوارم با این تمرکز و تخصصی که همه گروه استودیو نوبین بر قالب ریلیتی‌شو داشته‌اند، بتوانیم این مسیر را ادامه دهیم و برای شاخه آموزش هم اقدام کنیم.

 

فرمانده/1393
در پنج فصل تا سال 1397
کارگردان: حامد شکیبانیا، مهدی ماهان
گروه‌های شرکت‌کننده در رقابتی نفسگیر، با استفاده از تجهیزات و توان و مهارت نظامی به تعقیب و گریز جنگی می‌پردازند.

 

ضد گلوله/ 1396
کارگردان: مجید عزیزی، مهدی ماهان
مستند ضدگلوله، تجربه واقعی عملیات جنگی است با استفاده از سلاح‌های لیزری که همه افراد عادی می‌توانند در این مسابقه مستند پرهیجان شرکت کنند.

 

خانه ما/1392
در دوازده فصل تاکنون
کارگردان: امین کفاش‌زاده، مسلم تهرانی
مسابقه‌ای که در آن، سه خانواده در شیوه زندگی، مدیریت اقتصاد خانواده و… به مدت یک ماه، با هم رقابت می‌کنند.
 

 

بومگرد/ 1399
در سه فصل تا 1402
کارگردان: تورج کلانتری، امیر منیری/ در این مسابقه، چند خانواده به نقطه‌ای از کشور سفر می‌کنند و وارد چالش‌هایی می‌شوند که بر اساس ظرفیت‌های هر منطقه طراحی شده است.
 

 

خونه به خونه/ 1394
در سه فصل تا 1400
کارگردان: رضا فرهمند و امیر اطهر سهیلی
زوج جوان تهرانی تصمیم می‌گیرند برای مدتی جای خودشان را با خانواده‌ای روستایی (کلیدر) عوض کنند که تاکنون تهران را ندیده‌اند.

 

کارساز/ 1398
کارگردان: احسان عمادی و امین کفاش‌زاده
مسابقه‌ای با موضوع کارآفرینی که در آن، سه گروه برتر از فضای استودیویی خارج می‌شوند و شاهد تلاش شرکت‌کنندگان برای به ثمر رسیدن ایده‌هایشان خواهیم بود.

 

 دورت بگردم ایران/1398
در پنج فصل تاکنون
کارگردان: حسن حبیب‌زاده و نازنین چیت‌ساز
این مستند، با همراه کردن ۲ خانواده و فرزندانشان،با به نمایش گذاشتن شهرها و مناطق جذاب ایران، سفرها را از زاویه نگاه کودکان روایت می‌کند.
 

 

سرزمین دانایی/ 1392
کارگردان: سعید ابوطالب
پخش: شبکه تهران/ یک مسابقه علمی مهیج که طی آن، گروه‌های دانشجو یا کارگران ماهر، ابزارهای خود را در ایستگاه انتخاب می‌کردند و به دامان طبیعت میانکاله و جنگل‌های بهشهر می‌رفتند.

 

پروژه «هفت روز و هفت ساعت» رالی ایرانی/ 1396
کارگردان: سعید ابوطالب
پخش: شبکه افق/ یک مسابقه رالی با حضور هنرمندانی از ایران و لبنان که تولید آن در لوکیشن‌های داخل و خارج از کشور انجام شده است.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و چهار
 - شماره هشت هزار و سیصد و هفتاد و چهار - ۱۸ دی ۱۴۰۲