دکتر بیژن پیروز استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران:

جمهوری اسلامی برای «ضربه متقابل» هرگز محدودیتی نداشته و ندارد


استاد روابط بین الملل دانشگاه تهران با بیان اینکه «مقابله به مثل» کار پیچیده‌ای نیست که کسی ایران را در انجام آن ناتوان تلقی کند به تبیین راهبرد اساسی جمهوری اسلامی ایران در مقابله  با جنایات یعنی «صبر استراتژیک» و  «تعقیب و مجازات جنایتکاران» به جای ضربه متقابل پرداخت. موضوعی که پس از شهادت سردار سید رضی موسوی در جریان حمله رژیم صهیونیستی به منطقه زینبیه دمشق در افکار عمومی و رسانه‌ها به بحث گذاشته شده است. زیرا در شرایطی که طیفی از نظرات مبتنی بر حفظ و تقویت بازدارندگی نظام از طریق اقدام مستقیم برای گرفتن انتقام این ترور ناجوانمردانه است؛ ارزیابی برخی دیگر مبنی بر این اعتقاد است که رژیم صهیونیستی به دنبال وارد کردن ایران در جنگ غزه به‌صورت مستقیم و شکل‌گیری یک جنگ منطقه‌ای تمام عیار است و بر همین اساس نباید در پازل صهیونیست‌ها بازی کرد. بیژن پیروز، استاد روابط بین الملل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران این دو نظر متفاوت را در گفتگویی با سایت خبری رجانیوز مورد بررسی قرار داده است. او در پاسخ به چرایی عدم تحقق وعده انتقام در شرایطی که از یک سو در جنگ پنهان میان ایران و اسرائیل از سوی ایران ضربات غیرمستقیم و عملیات اطلاعاتی- سایبری علیه رژیم صهیونیستی انجام شده و در مقابل این رژیم علاوه بر جنگ پنهان مرتکب اقداماتی همچون انفجار نطنز، حمله به مرکز پهپادی کرمانشاه، حملات کوادکوپتری به صنایع دفاع و جنایات تروریستی متعدد  شده است، گفت: «تا جایی که به خاطر می‌آورم در اواخر دی ماه سال ۱۴۰۰ حرف‌ و حدیث‌هایی از حملۀ ۶ پهپاد هدایت شده از مرکزی واقع در استان کردستان عراق به نقطه‌ای واقع در کردستان ایران رسانه‌ای شد و در اواخر اسفندماه همان سال هم اخباری از کشته و زخمی شدن ۱۱ مأمور موساد در حمله به یک مرکز موساد در استان کردستان عراق منتشر شد. در مورد بقیه حملات مورد اشارۀ شما هم همیشه یک پاسخی وجود داشته اما این که در مورد ارتباط یا عدم ارتباط این دو رویداد با هم یا با رویدادهای مشابه چه کسی در کدام  رسانه چه چیزی گفته یا می‌گوید در واقع مطلقاً اهمیتی ندارد. بلکه آنچه اهمیت دارد این است که تمام سامانه‌ها از جمله سامانۀ سراسری سوخت در کشور ما باید در برابر حملات سایبری مقاوم‌تر طراحی شده و آسمان کشور ما هم باید در برابر پرواز «ریز پرنده‌ها» ایمن‌تر شود؛ چرا که غیرممکن یا غیرمحتمل کردن اجرای موفق حملات شرورانه یکی از راهبردهای اصلی برای رسیدن به بازدارندگی مؤثر در برابر دشمن است».

رویکرد بازدارندگی مبتنی بر منع دسترسی
پیروز درباره این نوع از بازدارندگی که به آن «Deterrence by Denial» یا «بازدارندگی مبتنی بر منع دسترسی» گفته می‌شود، توضیح داد: «این نوع بازدارندگی وقتی حاصل می‌شود که دشمن علاوه بر هزینه‌های ضربۀ متقابل به این جمع بندی برسد که احتمال اجرای موفق هرگونه شرارتی علیه یک کشور به قدری به صفر نزدیک است که هرگونه تلاش مزبوحانه برای شرارت نتیجه‌ای جز آبروریزی و دستگیری عوامل خودفروحته نخواهد داشت و به این ترتیب با مقایسۀ عواقب هر نوع شرارتی با دستاوردهای احتمالی آن‌، از ارتکاب به شرارت منصرف گردد.  البته در رسانه‌ها بیشتر بخش اول بازدارندگی یعنی بازدارندگی حاصل از اطمینان نسبت به حتمی بودن «ضربۀ متقابل» یا «Retaliatory Strike» است که مورد تأکید قرار می‌گیرد. اما واقعیت این است که در خصوص این امر که «ضربۀ متقابل» ایران همیشه حتمی، عبرت‌آموز و بسیار مؤثرتر از «مقابلۀ به مثل» ساده بوده، هست و خواهد بود کسی تردیدی ندارد.

ابعاد اقدام رژیم صهیونیستی علیه دیپلمات رسمی ایران در سوریه  
این استاد روابط بین الملل در پاسخ به این ادعا که «صبر استراتژیک پس از اقدام اخیر رژیم صهیونیستی در ترور شهید سیدرضی موسوی دست مقامات این رژیم را در اقدام مستقیم علیه شهروندان ایرانی باز می‌گذارد» در نظر گرفتن ابعاد و نکات مستتر و نادیده گرفته شده در این ادعا را ضروری دانست و افزود: «نخستین نکته این واقعیت است که شهید موسوی در زمان شهادت، یک دیپلمات رسمی، یعنی دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، بود. در تمام دنیا بسیاری از دیپلمات‌های ارشد با برخوردار بودن از سوابق نظامی-امنیتی به مأموریت‌های دیپلماتیک منصوب می‌شوند. چنانکه بخش قابل‌ توجهی از دیپلمات‌های سایر سفارتخانه‌های مستقر در اغلب کشور‌های منطقه و نه فقط ایران، دارای سوابق
نظامی-امنیتی هستند و به عبارت دقیق‌تر استفاده از متخصصین دارای سوابق نظامی-امنیتی از دیرباز یکی از عرف‌های دیپلماتیک در منطقۀ ما بوده است. لذا سوابق ولو درخشان مستشاری، نظامی و یا امنیتی نمی‌تواند و نباید باعث به فراموشی سپرده شدن این واقعیت شود که در واقع یک دیپلمات ارشد یعنی دبیر دوم سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق، در شهر محل مأموریت دیپلماتیک خود مورد حملۀ صهیونیست‌ها قرار گرفته و به شهادت رسیده است.»
وی در ادامه با اشاره به تضعیف شدید توان بازدارندگی سوریه پس از قربانی شدن دولت و مردم  این کشور در  دسیسۀ موسوم به جنگ‌های داخلی، اظهار داشت: «سوریه از اوایل دهۀ ۱۹۷۰ میلادی رسیدن به نوعی بازدارندگی در برابر توانایی‌های تسلیحاتی متعارف و غیر متعارف اعطا شده به اسرائیل توسط غرب را در دستور کار خود قرار داده بود که در پی ایجاد و گسترش درگیری‌های داخلی از سال 2011 و سپس ورود قدرت‌های فرامنطقه‌ای به این درگیری‌ها، برای از بین بردن کامل این توان بازدارندگی زیر نظر (OPCW) تا ۳۰  ژوئن ۲۰۱۴ ضرب‌الاجل تعیین شد و به این ترتیب از اواسط سال ۲۰۱۴ یکی از ستون‌های اصلی بازدارندگی سوریه در برابر اسرائیل عملاً از بین رفت. به همین دلیل اگر تا قبل از سال ۲۰۱۴ به ندرت و در موارد خاصی (مثل ۵ سپتامبر سال ۲۰۰۷) شاهد حملات هوایی اسرائیل به خاک سوریه آن هم با محافظه‌کاری فراوان بودیم، از نیمۀ دوم سال ۲۰۱۴ به بعد اسرائیل عملاً در سوریه هم مثل غزه و لبنان تقریباً هر وقت که خواسته به هر هدفی که توانسته حمله کرده است.»

 صبر استراتژیک به معنای انفعال نیست
بیژن پیروز در ضرورت توجه به این نکته که میان صبر استراتژیک به عنوان ترجمۀ عبارت «Strategic Patience»  با  «Strategic Passivity» به معنی انفعال استراتژیک باید تفاوت قائل شد، ادامه داد: «واقعیت این است که  برخلاف سروصداهای رسانه‌ای، دست‌کم تا زمان این پرسش و پاسخ، هیچ‌یک از مقامات رسمی در رژیم صهیونیستی شهامت پذیرش مسئولیت حملۀ هوایی ۴ دی ۱۴۰۲ به دمشق که تمام شواهد و مدارک ارتکاب آن توسط صهیونیست‌ها در اختیار ایران قرار دارد را نداشته‌اند، اما حتی در صورت پذیرش رسمی مسئولیت این جنایت، هم باید توجه داشت که اساسا «مقابلۀ به مثل» به جای «تعقیب و مجازات جنایتکاران»، هرگز حتی در دوران جنگ هشت سالۀ صدام علیه ایران هم به عنوان یک استراتژی جزو انتخاب‌های جمهوری اسلامی ایران نبود. یعنی جمهوری اسلامی ایران در قبال بسیاری از جنایت‌های رژیم صدام از زدن هواپیما‌های مسافربری، تا بمباران مدارس و  بیمارستان‌ها و بمب‌گذاری در اماکن پرجمعیت و  استفاده از تسلیحات کشتار جمعی و ... هرگز «مقابله به مثل» را جایگزین «تعقیب و مجازات جنایتکاران» نمی‌کرد. بگذریم از این که در منطق ایرانی معمولاً به «کسی که سگی پایش را گاز گرفته» توصیه نمی‌شود: «خب تو هم که دندان داری، برو و پای سگ را گاز بگیر» و توضیح سادۀ آن هم  همیشه این بوده است که «توان کرد با ناکسان بد رگی، ولیکن نیاید ز مردم سگی».

 ایران در گرفتن انتقام ناتوان نیست
پیروز در ادامه این گفتگو با بیان اینکه در مورد جنایت‌های امریکا و  رژیم صهیونیستی هم دقیقاً مثل جنایت‌های رژیم صدام «مقابلۀ به مثل» کار پیچیده‌ای نیست که کسی ایران را در انجام آن ناتوان تلقی کند، ادامه داد:  اما تعقیب، مجازات و نهایتاً رساندن جنایتکاران به سزای اعمالشان، مثل تعقیب و مجازات صدام، کار دشواری است که مستلزم برخورداری از صبر، توکل، ایمان و استقامت است. به همین دلیل هم نه فقط در مورد شهید فخری زاده یا شهید موسوی یا شهید سلیمانی و شهید ابومهدی بلکه در مورد تمام شهدای گران‌قدر دیگر، تأکید همیشگی ما این است که انتقام گرفته نشده است، بله «مقابلۀ به مثل» یا به تعبیر شما پاسخ مستقیم کاری سخت نیست چراکه همین امروز ده‌ها دیپلمات صهیونیست با سوابق امنیتی و نظامی در کشورهای مختلف قابل شناسایی هستند اما وقتی ارزش کفش هر یک از شهدای شما از سر امثال ترامپ و نتانیاهو بیشتر است، لازم است برای انتقام گرفتن زندگی کنید نه صرفاً  برای تلافی. 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و شصت و نه
 - شماره هشت هزار و سیصد و شصت و نه - ۱۲ دی ۱۴۰۲