کارشناس مسائل بین الملل در گفتوگو با «ایران»:
امریکاییها تمایل به افزایش تنش با ایران ندارند
عابد اکبری، کارشناس مسائل اروپا در گفتوگو با «ایران» به تحلیل سناریوی اخیر رسانههای امریکایی در خصوص سرنوشت مذاکرات تهران و واشنگتن در خلال بحران غزه پرداخته و اهداف این سناریو را بررسی کرده است. اکبری معتقد است فشارهای اخیر توسط آژانس انرژی اتمی و بیانیههای صادر شده از جانب تروئیکای اروپایی به نوعی اقدامات سفارش داده شده از جانب کاخ سفید برای تحت فشار گذاشتن ایران در تلافی فشارهای گروههای مقاومت است. در ادامه مشروح این گفتوگو را میخوانید.
خبرهایی در رسانههای امریکایی مطرح شده تحت این عنوان که به دلیل جنگ غزه، مذاکرات بین ایران و ایالات متحده برای کاهش بحران متوقف شده است. به دنبال این خبر شاهد تندتر شدن لحن امریکا علیه ایران در بحث غزه هستیم. این تحولات را چگونه میبینید؟
پس از طوفانالاقصی و تحولات اخیر در حمله رژیم صهیونیستی به غزه این سؤال به صورت پرتکرار در رسانههای غربی مطرح شد که پیامد این تحولات بر توافق بین امریکا و جمهوری اسلامی ایران چه خواهد بود؟ رسانههای غربی در ابتدا سعی داشتند تا چنین القا کنند که تحولات چندماه گذشته و پس از انجام مذاکرات مختلف بین مقامات جمهوری اسلامی ایران و دولت امریکا که با میانجیگری ویژه مقامات عمان و قطر و براساس توافقهای موسوم به کم در مقابل کم- less for less -صورت گرفت و مبلغ
6میلیارد دلار بدهی کرهجنوبی به ایران به بانکهای واسطه در قطر انتقال یافت، متوقف شده است. گزارشاتی هم منتشر شد که نشانگر قصد مقامات امریکایی مبنی بر توقیف این مبلغ پس از تحولات اخیر در اسرائیل و غزه بود. این خط خبری به دلیل کم اثر بودن و نحوه مواجهه جمهوری اسلامی با آن، خیلی زود تکذیب و چنین عنوان شد که با توجه به میانجیگری قطر و احتمالاً تضمینهای آن کشور برای انجام توافق، متوقف ساختن انجام آن سخت به نظر میرسد. هدف از انتشار این اخبار و فضاسازی رسانهای صورت گرفته، نوعی فشار روانی اقتصادی بر افکار عمومی ایران بود که با نوع مواجهه مقامات جمهوری اسلامی ایران این عملیات روانی رسانهای دستاورد چندانی برای طرف غربی به همراه نداشت.
به نظر میرسد به موازات متوقف شدن مذاکرات ایران و امریکا و اتهاماتی که علیه ایران در بحث حمله به کشتیها در دریای سرخ مطرح است، اروپاییها و آژانس هم در بحث هستهای فشارهای خود به روی ایران را افزایش دادهاند. ارتباط میان مذاکرات دوجانبه تهران و واشنگتن را با فشارهای تروئیکای اروپایی در پرونده هستهای چطور ارزیابی میکنید؟
از آغاز جنگ اسرائیل علیه غزه و هدف قرار دادن بیوقفه مناطق مسکونی، آموزشی و درمانی این منطقه از سوی بمب افکنهای رژیم تل آویو که تاکنون منجر به شهادت بیش از ۲۲ هزار فلسطینی شده که اکثر آنها کودک و زن هستند. در این میان هریک از گروههای مقاومت اسلامی منطقه وظیفهای را در حمایت از مردم مظلوم غزه به عهده گرفتهاند؛گروههای عراقی با هدف قرار دادن بیش از صدباره پایگاههای امریکایی در عراق و سوریه به امریکاییها تفهیم کردهاند که هزینه حمایت از رژیم صهیونیستی در کشتار مردم غزه بسیار بالاست. فقط طی ساعاتهای گذشته مقاومت اسلامی عراق پایگاههای «الرمیلان»، پایگاه مستقر در میدان گازی «کونیکو» در شرق سوریه، پایگاه میدان نفتی «العمر» در دیرالزور و همچنین پایگاه «خراب الجیر» در منطقه «الیعربیه» واقع در استان حسکه سوریه را هدف حملات خود قرار داده است. با تحلیل این تحولات، مقامات امریکایی به این نتیجه رسیدهاند که حمایتهای افراطی ایشان از جنایات رژیم تل آویو هزینه سنگینی برای آنها به همراه خواهد داشت. به دنبال این ناکامیها امریکاییها به دنبال اجرای سناریوی دیگری هستند و آن ایجاد یک جبهه متحد با بهانههایی همچون امنیت دریای سرخ و افزایش غنیسازی جمهوری اسلامی ایران است. به نظر میرسد فشارهای اخیر توسط آژانس انرژی اتمی و بیانیههای صادر شده از جانب تروئیکای اروپایی هم به نوعی اقدامات سفارش داده شده از جانب کاخ سفید در همین راستا باشد.
آژانس مدعی شده که ایران غنیسازی 60 درصدی را که بعد از توافق اخیر با امریکا کاهش داده بود دوباره سرعت بخشیده است...
هفته گذشته خبرگزاری رویتر مدعی شد که به گزارش محرمانه آژانس بینالمللی انرژی اتمی به کشورهای عضو، دسترسی پیدا کرده که طبق آن جمهوری اسلامی تولید اورانیوم غنی شده در سطح بالای خود را افزایش داده است؛ این یعنی کاهش تولید قبلی خود در اواسط سال ۲۰۲۳ را معکوس کرده است. در این گزارش به این نکته اشاره شد که ایران در نیروگاه آزمایشی غنیسازی سوخت (PFEP) در مجتمع گسترده نطنز و در تأسیسات غنیسازی سوخت فردو (FFEP) که در یک منطقه داخل کوه حفر شده، تا میزان ۶۰ درصد غنیسازی میکند. این در حالیست که از زمان کاهش سرعت، این نیروگاهها اورانیوم را تا ۶۰ درصد با میزان حدود ۳ کیلوگرم در ماه غنیسازی میکردهاند. نحوه انتشار این خبر و بازنشر گسترده آن در رسانههای غربی با هدف القای این موضوع است که جمهوری اسلامی به دنبال این است که نرخ تولید اورانیوم غنیسازی شده تا
۶۰درصد U۲۳۵ در مجموع این دو تأسیسات، به تقریباً ۹ کیلوگرم در ماه افزایش بیابد. طبق تعریف تئوری آژانس بینالمللی انرژی اتمی، حدود ۴۲ کیلوگرم اورانیوم غنی شده تا ۶۰ درصد، مقداری است که توان ساخت بمب هستهای با آن را نمیتوان نادیده گرفت. آنها با این فضاسازی به دنبال اجماعسازی حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران هستند.
آیا روند تحولات جاری نشان میدهد ایران و امریکا دوباره به سمت تقابل خواهند رفت؟
دیپلماسی فعال منطقهای جمهوری اسلامی ایران و فضای بینالمللی بهوجود آمده علیه رژیم صهیونیستی در مقطع فعلی که به نوعی «پایان سیاست مظلوم نمایی» صهیونیستها خوانده میشود، فضای پیش روی مقامات کاخ سفید را بسیار مبهم و خطرناک ساخته است. به نحوی که به تعبیر تحلیلگران غربی ریسک هرگونه تصمیم غلط از جانب امریکاییها بشدت افزایش یافته است. در چنین فضایی به نظر میرسد امریکاییها به هیچ وجه برنامهای جهت افزایش سطح تنش با جمهوری اسلامی ایران نداشته باشند.
ترجیح امریکا با توجه به وضعیت انتخابات ریاست جمهوری پیش رو، در قبال ایران چیست؟
دولت امریکا هماکنون به دلیل حمایت بیچون و چرا از رژیم صهیونیستی در نبرد غزه، زیر فشار افکار عمومی داخلی خود قرار دارد و سیاست یاد شده موجب شده بخش عظیمی از مسلمانان، اعراب و سیاهپوستان امریکایی که آرای آنان بطور سیستماتیک در انتخابات در سبد رأی دموکراتها قرار داشته، از آنها برنجند و همین امرموجب تضعیف موقعیت بایدن و حزب متبوع وی در انتخابات 2024 میلادی شود.
در انتخابات 2020 میلادی، جو بایدن در ایالت کلیدی میشیگان تنها با اختلاف 154 هزار رأی بر ترامپ پیروز شد. نکته حائز اهمیت به 200 هزار رأی مسلمانان این ایالت باز میگردد که در آن انتخابات 146 هزار رأی از آنها به سبد بایدن واریز شد. عمده آنان هماکنون بشدت نسبت به سیاست وی در قبال فلسطینیان انتقاد دارند.
برآیند نظرسنجیهای انجام شده از سوی مؤسسات وابسته به احزاب دموکرات و جمهوری خواه نظیر سی.ان.ان، نیویورک تایمز، فاکس نیوز، سی.بی.اس نیوز و... به وضوح نشان میدهد موقعیت بایدن نسبت به رقیب کلیدی جمهوری خواه بویژه در 6 ایالت سرنوشت ساز آریزونا، جورجیا، میشیگان، ویسکانسین، نوادا و پنسیلوانیا بیش از هر زمان متزلزل است و در صورت تداوم وضعیت کنونی، شکست وی در انتخابات 2024 میلادی بسیار محتمل به نظر میآید.
جنگ کنونی غزه نه تنها به رسوایی و انزوای بایدن در میان همتایان بینالمللیاش منجر شده، بلکه داعیه حقوق بشری امریکا را در افکار عمومی جهان به نحو بارزی به چالش کشیده است؛ موضوعی که نماد آن را در بهرهگیری دبیرکل سازمان ملل متحد از اصل 99 منشور ملل متحد برای توقف نزاع در غزه پس از وتوهای پی در پی امریکا میتوان مشاهده کرد. در چنین فضایی به نظر میرسد ترجیح ایالات متحده «مدیریت تنش» ناشی از اقدامات حمایتی امریکا از جنایات صهیونیستها پس از طوفانالاقصی با جمهوری اسلامی ایران طی 10 ماه پیش روی و برگزاری انتخابات ریاست جمهوری در امریکا باشد.