گزارش «ایران» از چند و چون آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان در خانه و مدرسه

ضروری‌های از قلم افتاده

به احتمال زیاد شما هم بارها با این سؤال مواجه شده‌اید که «پس تو مدرسه چی به شما یاد دادن؟» این سؤال معمولاً در مواقعی پرسیده می‌شود که از کودک چیزی فراتر از دیکته نوشتن و جمع و تفریق انتظار می‌رود؛ یعنی توانایی‌هایی که می‌توان اغلب‌شان را با یک عبارت توصیف کرد: مهارت‌های زندگی. اساساً کودکان و نوجوانان، بجز توانایی در خواندن، نوشتن و محاسبه کردن، برای زندگی آینده خود، به چه مهارت‌هایی نیاز دارند؟ آموزش کدام مهارت‌ها برای کودکان ضروری است؟ آموزش مهارت‌ها و راه و رسم زندگی در جامعه و ارتباط با دیگران در هر زمینه‌ای، برعهده چه نهادهایی است؟ چرا خیلی از والدین فکر می‌کنند این وظیفه مدارس است در حالی که در اغلب مدارس، اکثر معلمان فقط دروس کتاب‌های درسی را آموزش می‌دهند و فقط همین. برخی از جوانان، مهارت‌هایی از قبیل شیوه ارتباط با دیگران، مدیریت احساسات، مشارکت در کارهای گروهی، مدیریت مسائل مالی و مسئولیت‌پذیری را خیلی دیر و پس از ورود به بازار کار و جامعه، با تحمل آسیب‌های زیاد یاد می‌گیرند؛ مهارت‌هایی که اگر زودتر و در همان دوران تحصیل تجربه می‌کردند و یاد می‌گرفتند، قطعاً مسیر هموارتری پیش رو داشتند.

سمیه  افشین فر
خبرنگار

10 مهارت ضروری برای کودکان
دکتر حمیلا بخشی، روانشناس، با اشاره به اینکه همه می‌دانیم برای دستیابی به موفقیت فردی و اجتماعی به یادگیری چیزهایی بیش از مطالب مدرسه نیاز است، می‌گوید: مهارت‌های زندگی یعنی هنر یک زندگی خوب. مهارت یعنی در کاری تبحر داشتن و آن را به خوبی انجام دادن، مهارت زندگی یعنی در زندگی بتوانیم در مواردی که نیاز داریم تبحر پیدا کنیم.
این روانشناس در ادامه با بیان اینکه متأسفانه در سیستم آموزشی کشورمان فقط این واژه‌ها را می‌شنویم، می‌گوید: «اینکه در مدارس این مهارت‌ها و مفاهیم آموزش داده شود و در آموزش آن موفق عمل شود، اهمیت زیادی دارد. بر اساس نظرات متخصصان، برنامه‌های آموزشی باید به گونه‌ای تدوین شود که به رشد همه‌جانبه استعدادها و توانایی‌های کودکان کمک کند. همه افراد جامعه نیاز به آگاهی و تمرین مهارت‌های زندگی برای ارتقای 3 ویژگی خودآگاهی، روابط بین فردی و مهارت‌های تفکری دارند.
وی خاطرنشان می‌کند: در سازمان جهانی بهداشت، بر آموزش 10 مهارت ضروری زندگی به کودکان تأکید شده است که عبارتند از: خودآگاهی، همدلی، تفکر نقاد، تفکر خلاق، تصمیم‌گیری، حل مسأله، ارتباط مؤثر، روابط بین‌فردی، سازگاری با استرس و مدیریت هیجانات. این مهارت‌ها به توانایی کودک برای مواجهه مؤثر و سازنده با تغییرات و ناکامی‌های زندگی روزمره کمک می‌کنند. علاوه بر این، بر تقویت سلامت روان و شکل‌گیری شخصیت کودک نیز تأثیر بسیار زیادی دارند. به‌عبارت دیگر، مثل یک ضربه‌گیر و محافظ، از تأثیر منفی چالش‌های روزمره بر روح‌ و روان کودک، جلوگیری و موجبات رشد و پیشرفت او را فراهم می‌کنند.

مهارت‌های زندگی را کجا باید یاد گرفت
این روانشناس با اشاره به اینکه بعد از تأمین نیازهای اولیه، آموزش مهارت‌های زندگی برای کودکان از اولویت‌های تربیتی است، تأکید می‌کند: یکی از مهم‌ترین وظایف والدین، تربیت کودک است. کودک به‌زودی پس از محیط امن خانواده وارد اجتماع‌های بزرگ‌تری اعم از مدرسه، دانشگاه، جامعه و … می‌شود و خود تشکیل خانواده می‌دهد. تمام رفتار و کار‌های والدین در ذهن کودکان ثبت می‌شود. به عبارتی والدین الگوی فرزند شده و تأثیر بسیار زیادی در شکل‌گیری شخصیت آنها دارند؛ بنابراین والدین در گام نخست باید خودشان با مهارت‌های زندگی آشنا باشند و به‌درستی آنها را در زندگی به کار ببرند. آموزش مهارت‌های زندگی برای کودکان، خلأ موجود در برنامه‌های آموزش درسی را برطرف می‌کند. آموزش این مهارت‌ها توسط والدین، مراقبان، مربیان، معلمان و متخصصان سلامت روان قابل اجرا است.
وی درباره ضرورت آموزش مهارت‌های زندگی از کودکی می‌گوید: «از همان ابتدای کودکی در مهدهای کودک بنا به سن کودک باید مهارت‌های زندگی را به او آموزش داد. مهارت زندگی یعنی کودک تحمل شکست را یاد بگیرد و بداند همیشه در بازی‌ها برنده نیست. وقتی کودک از سن پایین این موارد را بیاموزد، آمادگی موفقیت در زندگی شخصی را هم کسب می‌کند و حالا اگر به هر دلیلی به پیروزی مورد نظر خودش هم نرسید، دچار بحران روحی نمی‌شود. این یکی از آموزش‌هایی است که باید از کودکی و بر اساس سن و بتدریج به کودکان آموزش بدهیم.»
این روانشناس با اشاره به اینکه امروز در دنیا انواع مختلف سواد مثل سواد عاطفی ، مالی و... را داریم، می‌گوید: دیگر سواد، فقط خواندن و نوشتن نیست. متأسفانه کودکان ما بی‌سواد هستند چون اصلاً یاد نگرفته‌اند اگر به مشکلی برخورد کردند چگونه باید آن را مدیریت کنند. همین کودکان بزرگ می‌شوند و ما در جامعه با بزرگسالان بی‌سواد مواجه می‌شویم. اگر در اطرافتان دقت کنید، کم نیستند تحصیلکردگان نخبه‌ای که از پس انجام یک کار بانکی ساده بر نمی‌آیند یا مثلاً با کوچکترین بحرانی، زندگی‌شان فرو می‌پاشد. همه این موارد ریشه در عدم آموزش در حوزه مهارت‌های زندگی دارد. کودک ما چون برنامه‌ریزی یاد نگرفته و سواد مالی به او آموزش داده نشده است، بزرگ می‌شود و هنوز دخل و خرجش با هم نمی‌خواند. این یعنی بچه من برنامه‌ریزی را یاد نگرفته است که باید پس‌انداز داشته باشد یا متناسب با درآمدش خرج کند. کودکان باید مهارت برنامه‌ریزی را یاد بگیرند. با برنامه‌ریزی می‌توانند مدیریت تنهایی را کسب کنند که یکی دیگر از مهارت‌های زندگی است که کودکان ما فاقد آن هستند.
وی تأکید می‌کند: دو چیز عامل خرابی و نابودی است؛ یکی بیکاری و یکی تنهایی. وقتی کودک ساعاتی را در خانه تنهاست و مدیریتی برای آن ندارد، آسیب می‌بیند یا کارهای آسیب‌زا انجام می‌دهد. باید به بچه‌هایمان وظایف و کارهایی را یاد بدهیم که در مواقع تنهایی می‌توانند انجام دهند، چه در حوزه علاقه‌مندی، توانمندی و استعدادهایشان و چه در موضوع تقسیم وظایف در بین اعضای خانواده. باید به کودک خود مسئولیت بدهید تا کارهایی را یاد بگیرد و در خانه انجام دهد. می‌توانیم در مدارس این مهارت‌ها را به کودکان آموزش بدهیم. همه کودکان آموزش پذیر هستند و یاد می‌گیرند به شرطی که ما آنها را باور کنیم.

آسیب‌های کاهش ارتباطات واقعی
وی با تأکید بر تأثیر فضای مجازی بر کودکان می‌گوید: «فعالیت در فضای مجازی موجب کاهش ارتباطات شده است. برخی حتی دیگر احساس نیاز هم نمی‌کنند که مواردی از رفتارهای اجتماعی را یاد بگیرند مثلاً رفتار با کارمند بانک یا فروشنده و...، چون با ورود به صفحه مجازی، خرید و فروش می‌کنند یا امور بانکی خود را انجام می‌دهند ولی اگر قرار باشد به‌صورت حضوری و فیزیکی همان کار را انجام دهند، بلد نیستند.
بخشی می‌افزاید: بسیاری از افراد تحصیلکرده ما چیزی از آشپزی یا انجام امور خانه نمی‌دانند چون در مدارس در این زمینه آموزشی داده نمی‌شود در حالی که مهارت زندگی این است که فرزند من باید یاد بگیرد اگر یک هفته مجبور بود تنها باشد، بتواند از عهده امور خودش و خانه بر بیاید.

آموزش نه گفتن و نه شنیدن ضروری است
وی می‌گوید: یکی دیگر از مقوله‌های مهم در بحث مهارت‌های زندگی، نه گفتن و نه شنیدن است. ما مدام آسیب می‌بینیم زیرا نه گفتن را یاد نگرفته‌ایم در حالی که اگر بچه‌ها از کودکی از زبان اولیا و به‌صورت منطقی، نه را بشنوند، یاد می‌گیرند که واژه‌ای به اسم نه هم وجود دارد.
 این روانشناس با اشاره به اینکه مهارت‌های زندگی خیلی گسترده و بسیار مهم است، می‌گوید: کودکانی که این مهارت‌ها را یاد گرفته‌اند، بزرگسالی سالم‌تری را تجربه می‌کنند. جوانان ما در ازدواج و روابط خود دچار مشکل می‌شوند چون یاد نگرفته‌اند که یک رابطه عاطفی سالم چگونه باید باشد. هیچ کسی به آنها آموزش نداده و در این زمینه با آنها صحبت نکرده که هر رابطه‌ای سالم نیست و ما رابطه‌های سمی هم داریم که آسیب‌های زیادی به ما وارد می‌کند. نوجوانان باید یاد بگیرند چه قدر و تا کجا باید در مسیر روابطشان سرمایه‌گذاری عاطفی کنند و تا کجا می‌توانند پیش بروند و اگر به مشکلی برخورد کردند چگونه از رابطه سمی خارج شوند که آسیب نبینند. مهارت‌هایی از این دست را می‌توانیم در سطح متوسطه به نوجوانان آموزش دهیم. در بسیاری از مواقع دانش‌آموز دیپلم می‌گیرد و از مدرسه وارد دانشگاه می‌شود اما کوله‌پشتی او خالی است، چون جز یک سری فرمول چیزی یاد نگرفته که در زندگی به دردش بخورد.
دکتر بخشی با بیان اینکه شاید تصور کنید مهارت زندگی دو واژه مهارت و زندگی است اما این واژه‌ها در زندگی افراد بسیار تأثیرگذارند، می‌گوید: وقتی مدارس قوی عمل کنند یا زمانی که معلم اطلاعات خوبی در این زمینه داشته باشد، می‌تواند با همان فارسی یا ریاضی و علوم درس دادن این مهارت‌ها را با هم تلفیق کند و به دانش‌آموزان آموزش دهد. چه اشکالی دارد که مثلاً در زمان آموزش درس ریاضی، سواد مالی هم یاد بدهیم یا در زمان آموزش فارسی، گریزی به نحوه برقراری ارتباط درست با سایرین یا حتی آموزش آشپزی داشته باشیم یا در درس علوم اجتماعی مدیریت زمان را به کودکان آموزش دهیم. در مهدکودک وقتی می‌خواهیم مفهوم‌گردی را به کودکان یاد دهیم، از نان شروع می‌کنیم. می‌توانیم درباره آرد بگوییم، آرد را در پروسه برکت ببریم، نانوا و نانوایی را نشان دهیم و شکرگزاری را آموزش دهیم. همه این تلفیق‌ها، آموزش به کودک است.
این روانشناس با تأکید بر اینکه باید به بچه‌ها همه چیز را به خوبی یاد بدهیم، تأکید می‌کند: «بحث مهارت‌های زندگی بیشتر از هر درسی لازم و ضروری است. به نظرم ما اکثراً سواد نداریم چون خیلی از موارد را نیاموخته‌ایم. ما سواد نداریم به واسطه اینکه در مدارس به ما آموزش‌های لازم برای زندگی اجتماعی داده نشده است و بدون آموزش این مهارت‌ها وارد زندگی شده‌ایم و تازه دیده‌ایم که چه چیزهایی در انتظارمان است که متأسفانه در مدرسه هیچ اشاره‌ای به آنها نشده بود.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و شصت و دو
 - شماره هشت هزار و سیصد و شصت و دو - ۰۴ دی ۱۴۰۲