گزارشگر اسبق شورای حقوق بشر تحلیل کرد

پروژه وحشیانه پاکسازی نژادی در غزه

غزه 364 کیلومتر مربع مساحت دارد. این شهر 2 میلیون و 300 هزار نفر جمعیت داشته و یکی از متراکم‌ترین مناطق زندگی با بیش از 6100 نفر در هر کیلومتر مربع در جهان است. حدود 70 درصد از فلسطینی‌های ساکن نوار غزه از دیگر مناطق فلسطین به این منطقه آواره شده‌اند. مردم غزه سال‌هاست که در رنج و فشار هستند و در منطقه‌ای زندگی می‌کنند که بشدت تحت کنترل اسرائیل است و مردم این سرزمین هر از گاهی توسط شهرک‌نشینان یا سربازان اسرائیلی کشته می‌شوند. این اقدامات در نهایت منجر به حمله حماس به اسرائیل تحت عنوان عملیات طوفان‌الاقصی شد. اقدامی که به گفته دبیرکل سازمان ملل متحد، آنتونیو گوترش، در خلأ اتفاق نیفتاد. پس از این عملیات در نتیجه حملات مستمر و مرگبار اسرائیل به غزه بیش از 16 هزار فلسطینی جان خود را از دست دادند که بیشترین این قربانیان زنان و کودکان بوده‌اند. بیش از 6 هزار کودک فلسطینی در این حملات کشته شده و حدود 1.5 میلیون نفر از ساکنان غزه نیز آواره شده‌اند. اوضاع به‌حدی وخیم شده که ضمن برخاستن اعتراض بسیاری از فعالان حقوق بشر و مقامات سازمان ملل متحد، آنتونیو گوترش نسبت به تشدید«فاجعه» در غزه هشدار داد و با استناد به ماده 99 منشور سازمان ملل، از شورای امنیت سازمان ملل خواست تا در مورد جنگ غزه اقدام کند. با توجه به اهمیت بحران غزه و لزوم جلوگیری از نسل‌کشی در این منطقه، سازمان دفاع از قربانیان خشونت با دکتر ریچارد اندرسون فالک، گزارشگر اسبق (۲۰۰۸ تا ۲۰۱۴) شورای حقوق بشر درخصوص وضعیت حقوق بشر در سرزمین‌های فلسطینی اشغال‌شده از سال 1967، استاد بازنشسته امریکایی حقوق بین‌الملل در دانشگاه پرینستون و رئیس هیأت امنای ناظر حقوق بشر اروپا-مدیترانه گفت‌و‌گو کرده است.

در ابتدای این مصاحبه از دکتر فالک در خصوص استفاده از گرسنگی دادن به غیرنظامیان و کودکان به عنوان ابزاری برای جنگ توسط اسرائیل سؤال شد، که ایشان صراحتاً اذعان داشتند، سیاست‌هایی که عمداً روی گرسنگی یا محرومیت از دسترسی به غذا به عنوان یک تاکتیک یا ابزار جنگ متمرکز باشد، ارتکاب جنایات جنگی محسوب می‌شود. وی همچنین تأکید کرد، هیچ دلیلی نمی‌تواند این اقدامات را توجیه کند و گرسنگی عمدی به غیرنظامیان بدون قید و شرط توسط کنوانسیون‌های ژنو نیز ممنوع اعلام شده و یک جنایت جنگی ذاتی محسوب می‌شود که در صورت تکرار یا ادامه، می‌تواند به عنوان جنایت علیه بشریت مطرح شود. اگر به نظر برسد ابزار گرسنگی با هدف از بین بردن یک ‌نژاد، قوم یا مذهب، به طور کلی یا جزئی، مورد استفاده قرار گرفته، می‌تواند به عنوان نسل‌کشی نیز مورد پیگرد قرار گیرد.
فالک در ادامه افزود: در چهارچوب «جنگ» اسرائیل علیه غزه، محدودیت‌های
اعمالی از قبیل محدودیت دسترسی به برق، آب، دارو و وسایل بهداشتی که بر جمعیت فقیر این منطقه اعمال می‌شود، نمونه‌هایی از جنایات جنگی و نسل‌کشی بوده که به‌صراحت توسط مفاد کنوانسیون چهارم ژنو اعلام شده است. اسرائیل به عنوان اشغالگر وظیفه فراگیر حفاظت از مردم غیرنظامی تحت هر شرایطی را بر عهده دارد. ماده 6 کنوانسیون ژنو حاکی از آن است که دولت اشغالگر وظیفه حمایت و حفاظت از غیرنظامیان را برعهده دارد.
 جنایت حمله به بیمارستان‌ها
گزارشگر اسبق شورای حقوق بشر در مورد حمله به بیمارستان‌های غزه و پناهگاه‌های غیرنظامیان که مناطق حفاظت‌شده محسوب می‌شوند نیز گفت: با توجه به دقت تسلیحاتی اسرائیل، این اقدامات از جدی‌ترین اتهامات علیه آنهاست. اسرائیل با این اقدام بسیاری از ساکنان غزه را وادار به کوچ به سمت بخش جنوبی کرده است. به نظر می‌رسد کل عملیات نظامی علیه غزه با هدف ایجاد یک پدیده پاکسازی قومی قابل مقایسه با خلع ید اجباری بیش از 700 هزار فلسطینی است. این اتفاق در مراحل پایانی جنگ 1948 نیز رخ داد که فلسطینیان به آن نکبة (یا فاجعه) می‌گویند.
 
شهرک‌سازی‌ها مانع بزرگ صلح
وی در خصوص راه‌حل برای شرایط کنونی در فلسطین نیز عقیده دارد، تنها راه‌حل عملی تشکیل دو دولت است که با موانع بزرگی مواجه است؛ اولین مجموعه موانع، پدیده گسترش شهرک‌سازی توسط اسرائیل است که به طور مداوم در سازمان ملل متحد و اکثر مراکز بین‌المللی به عنوان نقض مستقیم ماده 49 (6) ژنو 4 تلقی شده است. در حال حاضر حدود 250 شهرک در اطراف کرانه باختری و حدود 500 هزار شهرک‌نشین وجود دارد که به زور در برابر هرگونه ترتیباتی که خواستار جابه‌جایی آنها در اسرائیل قبل از 1967 باشد، مقاومت می‌کنند. دومین مانع عمده، مخالفت شناخته‌شده رهبری لیکود، از جمله نتانیاهو، با اشکال معنی‌دار دولت فلسطین است. سومین مانع مربوط به احتمال امتناع فلسطینی‌ها از پذیرش شکل کمتر از کشورداری شامل غیرنظامی‌سازی دائمی توسط فلسطینی‌هاست. از سوی دیگر با توجه به عمق نارضایتی که با رویدادهای 7 اکتبر همراه است، حتی اتحاد کنفدرالی این دو ملت در شرایط کنونی به‌سختی قابل تصور است. در عین حال، احیای وضعیت سابق با توجه به ویرانی غزه که با چشم‌انداز ماندگار بی‌خانمانی گسترده که بر کل جمعیت شمال غزه تأثیر می‌گذارد، غیرممکن به نظر می‌رسد. راه‌حل‌های ابتکاری شامل فدراسیون یا کنفدراسیون با لبنان یا مصر نیز در این مرحله غیرقابل اجرا به نظر می‌رسد، اگرچه با توجه به عدم وجود ترتیبات صلح امکان‌پذیر، حمایت از راه‌حل‌های نوآورانه بدترین گزینه‌های قابل قبول بعد است.
 
تأمین امنیت فلسطینیان، اولویت اول پساجنگ
با توجه به این توضیحات از ایشان در خصوص راهبردی که می‌توان به رنج مردم غزه و محاصره این منطقه پایان داد، سؤال شد که پاسخ داد: «اینها سؤالات دشواری هستند که تا زمانی که اسرائیل توسط چنین حکومت افراطی اداره می‌شود و همچنان از حمایت ایالات متحده و اعضای اتحادیه اروپا برخوردار است، ممکن است هیچ پاسخ رضایت‌بخشی برای آنها وجود نداشته باشد. من فکر می‌کنم حتی دولت‌هایی که در طول نمایش دهشتناک نسل‌کشی از اسرائیل حمایت می‌کنند، فشار فزاینده‌ای را از سوی شهروندان خود برای یافتن آینده‌ای انسانی‌تر برای مردم غزه و تمام فلسطین اشغالی احساس می‌کنند و از این نظر، ویرانی‌های ایجاد شده توسط اسرائیل نتیجه معکوس داشته است. راهبردی که نگرانی‌های امنیتی را با جاه‌طلبی‌های توسعه‌طلبانه همراه می‌کند، اگرچه هنوز برای اطمینان از چنین ارزیابی خیلی زود است. من فکر می‌کنم اولین اولویت پس از برقراری آتش‌بس دائمی، تأمین امنیت بعد از خروج نیروهای مسلح اسرائیل از غزه و به دنبال آن یک تلاش اضطراری بین‌المللی است که اولویت را به بازسازی محله‌های مسکونی ویران‌شده و سرپناه‌های خانوادگی و همچنین بازگشت افراد به محل زندگی خود بدهد. تخلیه اجباری همراه با شدت بمباران، بیش از 76 درصد از سرپناه‌های شمال غزه را ویران کرده است. البته بازسازی بیمارستان‌ها و ترمیم آسیب‌های وارد شده به سازه‌های سازمان ملل، مساجد، کلیساها و تأسیسات پناهندگان نیز باید توسط کمک‌کنندگان بین‌المللی در تلاش برای مقابله با این چالش عظیم ویرانی در زمان هوای سرد و ازدحام جمعیت، لحاظ شود.»
 
 پایان دوره استعمارگری
پروفسور فالک در ادامه عنوان می‌کند: «دشوارتر از همه، پایان دادن به تسلط آهنین بر غزه است که از سال 1967 به اشکال مختلف ظالمانه حفظ شده است. اولین گام درخواست شورای امنیت سازمان ملل و احتمالاً سایر گروه‌های بینادولتی برای رفع محاصره تحمیلی خواهد بود. عملاً مسلم است تا پیش‌شرط‌های سیاسی خاصی لحاظ نشود نمی‌توان این گام‌ها را برداشت. جایگزینی دولت نتانیاهو با یک ائتلاف جدید، اهمیت سیاسی حیاتی و شاید ضروری در شرایط پس از جنگ است. امیدواریم که رهبری جدید اسرائیل متعهد به یافتن چهارچوبی بیطرف برای مذاکره و حصول یک سازش سیاسی واقعی باشد که در نهایت باید حقوق اساسی مردم فلسطین را نیز به رسمیت بشناسد. این ایده‌ها ممکن است در حال حاضر آرمان‌شهری به نظر برسند، اما تنها جایگزین عملی برای نوع سیاست افراطی است که اسرائیل تاکنون در واکنش به حمله 7 اکتبر به آن تکیه کرده است، حمله‌ای که بلافاصله توسط دولت اسرائیل به عنوان فرصتی برای اجرای آن استفاده شد و مراحل نهایی پروژه توسعه‌طلبانه صهیونیستی را که شامل کنترل حاکمیتی و خلع‌ید فلسطینی‌ها در کرانه باختری رود اردن و محو بین‌المللی کلی مردم فلسطین و خاموش کردن هر گونه انتظارات باقیمانده از تشکیل دولت می‌شد، کلید زد. نابودی حماس هرگز دلیل اصلی پاسخ نامتناسب اسرائیل نبوده و ممکن است به دلیل نیاز درک شده رهبران تل‌آویو برای منحرف کردن توجه اسرائیلی‌ها و جهان از شکست‌های امنیتی غیرقابل توجیه بوده باشد. با این حال، واگذاری مسیر سیاسی به احزاب، تراژدی‌های آینده را به دنبال خواهد داشت که ناشی از اهداف متناقض ذاتی استعمارگری شهرک‌نشینان و اهداف جنبش ملی مقاومت در شرایط پسااستعماری است.»

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و هشت
 - شماره هشت هزار و سیصد و پنجاه و هشت - ۲۹ آذر ۱۴۰۲