کارشناس مسائل منطقه در گفت و گو با «ایران» مطرح کرد
خواب تعبیرنشدنی امریکا برای کنترل مقاومت فلسطین
جنگ در غزه همچنان ادامه دارد و تنها امید توافق بر سر آتشبس دائمی هم با وتوی امریکا در شورای امنیت از دست رفت. منصور براتی کارشناس مسائل اسرائیل در گفتوگو با «ایران»، به حمایتهای امریکا از اسرائیل در جنگ اخیر پرداخت و خواستههای این کشور را همان خواستههای مقامات صهیونیستی دانست. تسلیم شدن حماس و خروج از قدرت، پیششرطی است که امریکا برای آتشبس دائمی تعریف کرده و به گفته براتی، ناممکن بودن دستیابی به این خواسته، دلیل وتوی امریکاییها در شورای امنیت سازمان ملل بوده است.
دلایل عدم تداوم طرح موقت آتشبس چه بود که حالا با وتوی امریکاییها دستیابی دوباره به آن سخت شده است؟
دلیل اصلی ادامه نیافتن آتشبس موقت بهدرستی مشخص نیست، چرا که دو طرف، یکدیگر را به کارشکنی و عدم رعایت مفاد آتشبس متهم کردند. حماس اعلام کرد که اسرائیلیها در بعضی از نواحی، آتشبس را نقض و به سمت فلسطینیها شلیک کردهاند و صهیونیست ها هم مدعی هستند که حماس تمایلی به آزادی اسرای صهیونیستی نداشت.
منظور آنان، آزادی تعدادی نظامی بود که طبیعتاً از پیچیدگی بیشتری برخوردار است. طی چند روزی که کار تبادل اسرا انجام میشد، به ازای هر فرد غیرنظامی اسرائیلی، سه فلسطینی از زندانهای رژیم اسرائیل آزاد شدند.
اما این اصل در مورد نظامیان فرق میکند، چرا که باید تعداد بیشتری زندانی، در برابر یک نفر سرباز آزاد شود. مثلاً در سال 2011 یک نفر سرباز اسرائیلی با هزار نفر زندانی فلسطینی در زندانهای اسرائیل مبادله شد که رقم قابل توجهی است. به همین منظور حماس اعلام کرده، افراد نظامی در صورتی آزاد خواهند شد که جنگ کاملاً متوقف شده و آتشبس طولانی برقرار شود.
امریکا در هفتههای گذشته، اسرائیل را برای ادامه آتشبس ترغیب میکرد. آیا امریکا در حال حاضر با اهدافی که اسرائیل در جنگ دنبال میکند، موافق است؟
در این مورد هم تناقضاتی وجود دارد. امریکاییها فشار زیادی به اسرائیل وارد آوردند تا نظامیان این رژیم محدودهای که قصد حمله به آن را دارند از قبل اعلام کنند و سپس در فاز دوم جنگ یعنی پس از آتشبس 7 روزه، به اهالی غزه اجازه دهند که از این نواحی خارج شوند. اما دولت امریکا در همین روزهای اخیر با قطعنامهای مبنی بر برقراری آتشبس فوری در غزه که قرار بود در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب برسد، مخالفت کرده و با وتوی خود شرط خارج شدن از جنگ و آتشبس دائمی را خلع حماس از قدرت دانست. این تصمیم یعنی دیگر نمیشود این وضعیت را ادامه داد و با وجود در اختیار بودن بخشی از غزه در دست حماس به دنبال آتشبس دائمی بود. از نظر آنان، حماس باید اعلام کند که از قدرت خارج شده و غزه را تحویل میدهد و مثلاً تشکیلات خودگردان مسئولیت غزه را بر عهده گیرد. اما این امر خیلی بعید است و امریکاییها هم به همین دلیل قطعنامه شورای امنیت را وتو کردند. آنها از یکسو تظاهر میکنند که به اسرائیلیها فشار میآورند و از سوی دیگر نمیخواهند بپذیرند که غزه یا بخشی از آن بعد از پایان جنگ، همچنان در اختیار حماس باقی بماند.
در نهایت با شکست توافق آتشبس و وتوی امریکا، چه چشماندازی برای آینده جنگ وجود دارد؟
به نظر میرسد امریکاییها قصد دارند، «تسلیم شدن حماس و خروج آن از قدرت در غزه» را پیششرط هرگونه آتشبس دائمی در جنگ کنند و گروههای مقاومت را وادار به پذیرش این شرط و بازگرداندن تشکیلات خودگردان به غزه کنند. بنابراین احتمالاً امریکاییها با هرگونه قطعنامهای که خواستار آتشبس طولانیمدت بدون خلع حماس از قدرت باشد، مخالفت خواهند کرد و تنها از وقفههای موقتی استقبال خواهند کرد.
صهیونیستها در چه شرایطی حاضر به پذیرش آتشبس طولانیمدت هستند؟
اسرائیلیها در دو صورت حاضر به آتشبس طولانیمدت خواهند شد؛ نخست، تصرف بخش اعظم غزه و بیرون کردن حماس از این باریکه و دوم، فرسایشی شدن جنگ بدون پیشروی محسوس در جنگ (تکرار سناریوی جنگ 33 روزه 2006). به نظر میرسد پس از آتشبس موقت 7 روزه می خواهند سرعت پیشروی ارتش اسرائیل افزایش پیدا کند. باید دید آیا این روند ادامه مییابد یا به سوی فرسایشی شدن جنگ حرکت خواهیم کرد.
در حال حاضر کدام کشورها بیشترین نقش را در پیگیری فرایند دیپلماتیک در جنگ غزه دارند؟
به صورت سنتی دو کشور قطر و مصر، اصلیترین طرفهای مذاکرهکننده و میانجی در درگیری میان صهیونیست ها و فلسطینیان هستند. از ابتدای جنگ تاکنون نیز این دو کشور بیش از دیگر بازیگران، سعی کردند میان دو طرف نوعی فضای مذاکره ایجاد کنند. قطریها از ابتدای جنگ بر موضوع تبادل اسیران اسرائیلی با زندانیان فلسطینی متمرکز شدند و مصریها هم بر موضوع آتشبس تأکید کردند. در جریان آتشبس 7 روزه نیز هم قطریها مؤثر بودند و هم مصریها. ایالات متحده نیز در این مذاکرات حضور داشت، اما نقش اصلی را قطریها ایفا کردند. در ادامه جنگ نیز هم در مورد وقفههای موقتی مجدد در جنگ و هم در زمینه آتشبس طولانیتر، همین کشورها نقش اصلی را بازی خواهند کرد.
درباره نقش جمهوری اسلامی در روند رایزنیها برای توقف جنگ چه نظری دارید؟ ایران الان در کجای فرایند دیپلماسی جنگ غزه قرار گرفته است؟
نقش جمهوری اسلامی ایران در جنگ طوفانالاقصی در دو سطح قابل تحلیل است. حمایت از محور مقاومت در کشورهای مختلف (عراق، سوریه، یمن، لبنان و فلسطین) همواره یکی از اصول سیاست خارجی ایران بوده است. اما از سوی دیگر و به طور مشخص در این جنگ، ایران تلاش کرد نقش «چهارچوبساز» را داشته باشد. ابتدا ورود زمینی اسرائیل به غزه به عنوان خط قرمز ترسیم شد و این امر در تعلل اسرائیلیها برای ورود زمینی به نوار غزه مؤثر بود. از آن پس جمهوری اسلامی توانمندی خود را در حوزه برقراری هرچه سریعتر آتشبس به کار بست و در زمینه تبادل اسیران خارجی نیز ایران نقشی برعهده گرفت. در حال حاضر هم ایران نقش یکپارچهکننده معنوی محور مقاومت در برابر دشمنان این جبهه را برعهده دارد و اساساً ایده «وحدت میان میدانها» که در این جنگ تا حدی اجرایی شده نیز همسو با سیاست تهران است.
طرح همهپرسی در فلسطین را که از سوی جمهوری اسلامی پیشنهاد شده، چگونه میبینید؟
این طرح از سوی جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک آلترناتیو ایجابی در برابر «راهکار دو دولتی» مطرح شده است. اگرچه بخشی از افکار عمومی جهان و نیز برخی دولتها ایده دو دولتی را به عنوان تنها راهکار منطقی موجود برای حل مناقشه اسرائیل و فلسطین به رسمیت شناختهاند، اما رویه اسرائیلیها در 20 سال گذشته عملاً شانس تحقق راهکار دو دولتی را به بنبست کشانده و لذا نیاز به آلترناتیوهای دیگری برای این مناقشه احساس میشود و طرح رفراندوم نیز میتواند پتانسیلهای جدیدی را به این امر اضافه کند.