درباره مستندهای «ستار الکلاسیکو» و «کنج»
چون باد تاختن
محدثه واعظیپور
روزنامه نگار
مستند «ستار الکلاسیکو» ساخته هادی شریعتی از چند وجه، قابل بررسی است. فیلم، یک مستند ورزشی با محور شخصیت ستار است؛ سوارکاری که سالهاست در پیست اسبسواری گنبدکاووس، حضوری پررنگ دارد و مستند هادی شریعتی به بهانه نزدیک شدن به او، به آنچه در پیست میگذرد، به آدمها، حاشیهها و به زندگی مردم شهری که همه حیاتشان با اسبسواری عجین شده، میپردازد.
«ستار الکلاسیکو» با سکانسی نفسگیر شروع میشود و پس از آن به سراغ شخصیت اصلی میرود. جذابیت فیلم در این است که در کنار نمایش زندگی حرفهای ستار و حرف و حدیثهایی که درباره او وجود دارد، تصویری از منطقه، نوع زندگی و روابط انسانها ارائه میدهد. شاید پیش از این، کمتر تصویری از گنبدکاووس، سوارکاران و حتی رؤیاها و آرزوهای مردم آن منطقه دیده باشیم، به بهانه این مستند، میشود مناسبات شهری را شناخت که همه تار و پودش با سوارکاری گره خورده است. شریعتی در این فیلم، به اندازه، به آنچه شخصیت ستار یا محل زندگی او را میسازد، نزدیک شده؛ تصویری که او از قهرمان فیلمش میسازد به واسطه حلقههایی که بههم وصل شده، معنا میگیرد. مخالفان و دوستداران ستار، رابطه او با همسر و خانوادهاش، سلوک فردی و آرامش و اعتماد به نفسی که دارد، جایگاه امروز «ستار» را میسازد؛ ستاری که برای بعضی الگو و برای بعضی دیگر، عامل مافیاست.سینمای داستانی ایران، فیلم ورزشی کم دارد، فیلم ورزشی جذاب کمتر. اما با «ستار الکلاسیکو» در سینمای مستند، شاهد یک فیلم ورزشی واقعی هستیم؛ فیلمی که هیجان پیست را به تماشاگرش منتقل میکند و حتی بینندهای که از سوارکاری چیزی نمیداند، جذب کرده و او را با خود همراه میکند. نحوه روایت، چینش اطلاعات و بازی با ذهن تماشاگر، دنبال کردن این مستند را دلچسب کردهاست. شریعتی تا اواخر فیلم، سمتِ قهرمان فیلمش نمیایستد و اجازه میدهد تماشاگر، دیدگاه و روایت همشهریان ستار را درباره او بشنود، ستارِ فیلم، ستارهای است که کارگردان فرصت میدهد تا شمایلش، آهستهآهسته در ذهن بیننده شکل بگیرد.«ستار الکلاسیکو» قابلیت تبدیل شدن به یک مستند پربیننده را دارد. معرفی و تبلیغات درست فیلم، میتواند دایره تماشاگران آن را وسیعتر کند، تماشاگرانی که حتماً از دیدن فیلم تازه هادی شریعتی پشیمان نخواهند شد.
انسان درگیر شرایط و واکنشهایش
«کنج» ساخته اردوان زینیسوق مستندی است درباره مردم بخشی دیگر از ایران، مردمی که دور از پایتخت و در مسکن مهر نجفآباد یاسوج زندگی میکنند. امتیاز «کنج» روایت ساده از زندگی مردمی است که امیدها و آرزوهایی شبیه ما دارند؛ مردمی درگیر مشکلات و مسائل مختلف اما با اراده و قوی. زینیسوق در این مستند، بیآنکه بخواهد با تمرکز روی بخشهای منفی ماجرا، فیلمش را به مستندی تلخ و تاریک تبدیل کند، به «انسان» میپردازد، انسان درگیر شرایط و واکنشهایش. توجه او به کودکان، تمرکز روی دختری که دوست دارد کنار خانوادهای بزرگتر زندگی کند به فیلم گرما و حس و حال داده و آن را از قالب یک گزارش تصویری صرف خارج کرده است. «کنج» یکی از بهترین مستندهایی است که درباره مسکنمهر به عنوان پدیدهای اجتماعی (با همه نکات مثبت و منفیاش) ساخته شده و این مسأله را از چند زاویه بررسی کرده است. در غیبت آثار اجتماعی و در نبود آثاری که تصویر امروز مردم ایران را به نمایش بگذارند، «کنج» فیلمی صادقانه و محترمانه است.
در «کنج» هم مانند «ستار الکلاسیکو» فیلمساز بخشی از ایران و مردمش را به تصویر میکشد که با همه زیبایی یا بکر بودنش، کمتر روی پرده دیده شدهاند. فیلمساز در «کنج» گرفتار شعار دادن یا احساساتی کردن بیننده نمیشود، سعی میکند موافقان و مخالفان زندگی در مسکنمهر را کنار هم قرار بدهد و داوری درباره زندگی پشت پنجرههای کوچک مجتمع را به بیننده واگذار کند.