گرمای زندگی با تقسیم کار

خانه داری یک برنامه مشارکتی است

ایران واشقانی فراهانی
گزارش نویس


 
پنج سال از آن روزهای پر تب و تاب عاشقی می‌گذرد. از همان روزهایی که هر لحظه و ثانیه به ثانیه انتظار دیدار دوباره را داشتند و شور و شیدایی عشقی پرسوز، در وجودشان شعله می‌کشید. «بهار» دختر پرشور سرزنده‌ای بود و در دورهمی‌های دوستانه همیشه موردتوجه جمع قرار می‌گرفت، شخصیتش برای دیگران جذاب بود و به عنوان الگو و فرد الهام بخش روی آنها تأثیر می‌گذاشت. دختری با یک مجموعه صفات خوب به نظر می‌رسید که می‌توانست زندگی مشترک را به بهشتی رؤیایی تبدیل کند. اما همین برداشت ناقص از ویژگی‌های او باعث شد که زندگی مشترک‌شان با «مرتضی» خیلی زود ترک بخورد و بشکند.
شوهر می‌گوید که عاشقی‌شان یک سوء‌تفاهم و برداشت نادرست از تفاوت‌های‌شان بود. از این می‌گوید که همسرش شاید رفتارهای اجتماعی را بخوبی بداند اما هنر زندگی کردن را نیاموخته است و حالا آن همه علاقه‌ به پایان رسیده و به نفرت از زندگی مشترک و پشیمانی از ازدواج رسیده است.
مرد جوان به ستوه آمده بود و رفت تا در تنهایی و آرامش، فکر کند. «بهار» در حریم خانواده و زیر سقف مشترک، هیچ مهارتی از خانه‌داری و شوهرداری نداشت و یک پای زندگی‌شان همیشه می‌لنگید. مشاجرات همیشگی‌شان، راه سازش را بست و آنها را به جدایی کشاند.
سرانجام دادخواست طلاق توافقی آنها به ثبت رسید و مرد جوان وقتی در برابر قاضی دادگاه خانواده تهران نشست، گفت: «همسرم شاغل است. ظهرها در محل کارش ناهار می‌خورد و عصرها که به خانه می‌آید، علاقه‌ای به یخچال و آشپزخانه نشان نمی‌دهد. او به‌خاطر حفظ تناسب اندامش، برنامه‌ای برای شام ندارد و به من هم پیشنهاد می‌کند مراقب تغذیه‌ام باشم. درحالی که من مهندس نقشه‌بردارم و روزها مسافت زیادی را ناچارم با همراه داشتن دوربین طی کنم و وقتی به خانه برمی‌گردم، نیاز شدیدی به غذای گرم و پرانرژی دارم. فقط این نیست. او به این بهانه که شغلش در سند ازدواج‌مان ثبت شده است و البته که تعهد داده‌ام همچنان می‌تواند سرکار برود، از انجام وظایف خانه‌داری خودداری می‌کند. بارها از او خواسته‌ام که از کار خود استعفا بدهد و به زندگی برسد اما اعتنایی نمی‌کند و شغل خود را منافی شئون و مصالح خانوادگی نمی‌داند. درحالی که اشتغال او به زندگی‌مان لطمه زده است و جای زن که کانون مهر و گرمای خانواده باشد، در زندگی‌مان خالیست.
بهار هم کوتاه نیامد: آقای قاضی! مردی که به خاطر آشپزی بخواهد از همسرش جدا شود‌‌، همان بهتر که برود و تنها زندگی کند. من هم مثل او شاغلم و وقتی به خانه می‌رسم، زمان استراحتم است. علاقه‌ای هم به آشپزی ندارم و آن‌را عمر تلف کردن می‌دانم. اما شوهرم هر شب و هر روز سر من غر می‌زند. واقعاً از رفتار‌هایش خسته شدم و تصمیم به جدایی گرفتم.
شاید آن‌روز که نگاه‌شان با دو تبسم به هم آمیخت، هر دو سرانجامی خوش و راهی طولانی در مسیر عشق عمیق‌شان با هم تجسم می‌کردند اما حالا پایه‌های خوشبختی‌شان لرزیده است. فقط مرد جوان نیست که از نداشتن مهارت‌های زندگی در همسرش گلایه دارد، «بهار» هم درگیر بحران سختی شده است. آرزوی پوشیدن لباس عروسی به قیمت بر باد رفتن رؤیاهایش تمام شده و در دوراهی تردید قرار گرفته است.
شاید شما هم در برهه‌ای از زندگی مشترک خود دچار چالش‌هایی شده‌اید و سردی در روابط همراه با احساس شکست در ازدواج را تجربه کرده باشید.
باید بدانید که دیگر رؤیاپردازی بس است، برای ساختن پایه‌های یک زندگی سالم، آموزش مهارت‌های زندگی مشترک و سازگاری با شریک زندگی‌تان، یکی از گام‌های مهم و اساسی است. اینکه در مواجهه با مشکلات بزرگ و کوچک چه رفتارهایی بروز دهیم، اهمیت زیادی دارد.
ماه‌سیما یک زن 74 ساله است که دو عروس دارد. عروس بزرگتر صبور و تودار، دیگری خونگرم اما هیجانی. طوری که در سال‌های نخست ازدواجش در مواقع بحرانی نمی‌توانست هیجاناتش را کنترل کند و تصمیم‌های احساسی‌اش داشت زندگی مشترک‌شان را به جدایی می‌کشاند: «زود عصبی می‌شد و موقع جر و بحث همه‌چیز را زیر سؤال می‌برد، همه پل‌های پشت سر را خراب می‌کرد و بعد هم پشیمان می‌شد و قول می‌داد دیگر تکرار نشود، ولی باز از کوره درمی‌رفت که بی‌فایده بود، رفتار هیجانی این دختر با وجود مهربانی مفرطش باعث شده بود احترام بین او و پسرم از بین برود تا اینکه پای‌شان به دادگاه خانواده رسید. وقتی پسرم گفت بار آخراست که کوتاه می‌آید، ‌ترس از دست دادن زندگی‌شان به او تلنگر زد. او توانست با یادگیری مدیریت هیجانی از پس این موضوع بر بیاید و نه‌تنها در زندگی شخصی و عاطفی‌اش بلکه در سایر روابطش از این مهارت استفاده کند.»
در یک دفتر خدمات الکترونیک قضایی در تهرانپارس مرد 32 ساله‌ای با ظاهری آشفته و چهره‌ای پرغم، برای ثبت دادخواست الزام همسرش به تمکین منتظر رسیدن نوبتش است. علی یک فروشگاه پلاسکو در محله‌ای شلوغ دارد و هرچند اوضاع کسب و کارش رضایت‌بخش است، اما از زندگی مشترک دل خوشی ندارد. او درحال نصیحت کردن پسر جوانی است که به تازگی نامزد کرده: «از اول زندگی حواست را جمع کن تا مثل من گرفتار نشوی. همسرم وابستگی شدیدی به خانواده‌اش دارد و مسافرت هم می‌رویم، مدام گوشی در دست با خانواده‌اش تصویری صحبت می‌کند و اگر اعتراض کنم، ناراحت می‌شود که با خانواده‌اش مشکل دارم. حالا هم قهر کرده و دو ماه است به خانه بر نمی‌گردد.»
مشاور دادگاه خانواده از این می‌گوید که این موارد کم نیستند و شاید پیش پا افتاده و خنده دار به نظر برسد، اما اتفاقاً باعث دلسردی و فاصله بین زوجین می‌شود. مثلاً تهیه و طبخ غذا به معنای تبدیل شدن آشپزی به وظایف زن نیست اما می‌توان این موضوع را با همدلی و همراهی در محیطی صمیمی، شکل داد. معمولاً مردان به دلیل کلیشه‌های جنسیتی جامعه به آشپزی علاقه نشان نمی‌دهند. اما زنان هم توجیهاتی برای آشپزی نکردن دارند. بنابراین آشپزی با همسر می‌تواند تمام این کلیشه‌ها را کنار زده و به بهبود رابطه زن و مرد کمک هم بکند. نوعی سرگرمی برای وقت‌گذرانی زوجین در کنار یکدیگر باشد.
یاسمن سیاحتی تأکید دارد که در زندگی مشترک، بیشتر به روحیه همکاری و تعامل با یکدیگر نیاز داریم. آشپزی با همسر یکی از راه‌هایی است که می‌توان این مفهوم را تمرین کرد یا بالا برد. همچنین یکی از روش‌های کاهش‌دهنده استرس و فشار روانی است. برای زوجینی که درطول روز به انجام کارهای متعددی می‌پردازند، با تمرکز بر آشپزی می‌توانند مشکلات خود را فراموش کنند.
مشاور دادگاه خانواده که سال‌ها تجربه در دادگاه‌های خانواده را دارد، معتقد است که احترام گذاشتن به پدر و مادر واجب است اما وابستگی و دلبستگی شدید والدین و فرزندان به یکدیگر بعد از ازدواج و تشکیل خانواده مستقل، اصول و چهارچوبی دارد که لازم است آموزش داده شود. او تصریح می‌کند که یکی از مهم‌ترین مواردی که باید هر زن و مردی در زندگی مشترک حتماً بیاموزند و اجرا کنند این است که همسرشان را در اولویت قرار دهند وبرایش ارزش قائل شوند. اولویت قرار دادن همسر، زن و مرد ندارد و زوجین گاهی بین همسرشان و والدین و خانواده‌شان گیر می‌کنند و روز به روز با تنش‌های بیشتری روبه‌رو می‌شوند. منظور از اولویت قرار دادن همسرتان این نیست که به‌خاطر او با زمین و زمان بجنگید! اما همسرتان باید بداند در غیابش، منافع او را نزد همه حفظ می‌کنید و این حق دو جانبه است، او هم برای شما باید چنین حسی ایجاد کند.
برای داشتن یک زندگی بدون دغدغه و نگرانی، فقط زیبایی و جراحی‌های پرهزینه صورت کافی نیست. داشتن دستپخت خوب هم به تنهایی جوابگو نیست. دختران و پسران اگر مهارت‌های زندگی را نیاموزند و نتوانند چالش‌های‌شان را مدیریت کنند، یک پای زندگی‌شان می‌لنگد. آنقدر که از ادامه مسیر باز می‌مانند...

 

بــــرش

او بخاطر حفظ تناسب اندامش، برنامه ای برای شام ندارد و به من هم پیشنهاد می کند مراقب تغذیه ام باشم. در حالی که من مهندس نقشه بردارم و روزها مسافت زیادی را ناچارم با همراه داشتن دوربین طی کنم و وقتی به خانه برمی گردم، نیاز شدیدی به غذای گرم و پرانرژی دارم.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و چهل و سه
 - شماره هشت هزار و سیصد و چهل و سه - ۱۱ آذر ۱۴۰۲