وظیفه ما در روزهای آلوده سال چیست؟
آلودگی هوا در دورهمی ها
پاییز و زمستان که از راه میرسد آلودگی هوا حرف اصلی دورهمیها و مجالس میشود؛ اینکه بازهم هوا کثیف، پرازسرب و دود شده. اگر ساکن تهران هستید که حتماً شنیدهاید، خیلیها با ترس زیاد درباره روزهای سیاه پایتخت حرف میزنند اینکه این همه دود و آلودگی بالاخره یک بلایی سرشان میآورد. درهمین روزهای آلوده خیلیها از سردرد، چشم درد و حال بدشان گلایه میکنند. تهرانیها همین چند روز پیش آلودگی هوا را تجربه کردند و بازهم مثل اغلب اوقات باد نجاتشان داد. نمیدانم زمانی که این گزارش را میخوانید ما تهرانیها روز پاک یا یکی از روزهای آلوده فصل سرد را تجربه میکنیم. خیلیها در این روزها که اتفاقاً همه میدانیم اصلاً کم تکرار نیستند میپرسند پس چرا کسی فکری نمیکند، چرا هیچکس عین خیالش نیست که هوا این طور دارد همهمان را خفه میکند؟ آخردیگر آلودگی هوا که فقیر، غنی و بالا و پایین نمیشناسد و همه را به یک اندازه درگیرخودش میکند، اما شاید کمتر کسی در این روزهای سخت از خودش بپرسد که سهم ما چیست و ما در روزهای آلوده سال چه باید کنیم؟ در این آلودگی خود ما و دقیقاً خود ما چقدر مقصریم؟ حالا که هوا این طور آلوده شده ما چطور میتوانیم به بهبود آن کمک کنیم شاید شما هم از آنهایی باشید که خیلی زود در برابر این حرفها مقاومت میکنید و میگویید این وظیفه دولت است و از دست ما که کاری بر نمیآید. بد نیست حرفهای ما را با تعدادی از شهروندان تهرانی در یک روز آلوده پایتخت بخوانید.
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
پایتخت پارکینگی
حمید ماسک زده چند تک سرفه میکند و قبل از شروع صحبت توضیح میدهد که آلرژی دارد و روزهای آلوده سال برایش سم است حتی به خاطرهمین مسأله به سرش زده که از تهران برود و در یک شهرکوچک یا دهات زندگی کند: «مسیرم این ور نیست اما راهم را کج کردم و گفتم دست کم از میان درختها راه بروم تا کمی هوای تمیز تنفس کنم. یعنی میخواهی بگویی برای آلودگی هوا هم ما مردم مقصریم من را که میبینی پای پیاده میروم و میآیم و سهمم را به عنوان شهروند هم درست انجام میدهم دیگرنمیدانم باید در این روزهای آلوده چه کار کنم. من فکر میکنم این همه ماشین و ساختمانهای بلند که جلوی باد را گرفتهاند عامل اصلی آلودگی هوا هستند. باز نمیتوانیم همه چیز را به مردم نسبت بدهیم. دولت باید درباره این ساختمانهای بلند، درباره این همه ماشینی که مشکل دارند فکری بکند. نمیشود هربار که هوا آلوده شد ما مردم چشممان به آسمان باشد و منتظر بمانیم که باد بیاید و چند روزی هوا تمیز شود و باز روز از نو و روزی از نو.»
آقا رضا سالمند است، ماسک هم نزده و گوشهای از پارک بیخیال برای خودش نشسته: «من از آنهایی هستم که در هر شرایطی چه هوا سالم باشد و چه نباشد بیرون میآیم چون تحمل توی خانه نشستن ندارم. من اما از تهرانیها گلایه دارم خودم میبینم توی در و همسایگیمان هر خانواده دو سه تا ماشین دارد، یعنی همین ماشینها هوا را آلوده نمیکند؟ کمی فکر کنیم همهمان میتوانیم از اتوبوس و مترو استفاده کنیم. 35 سال سر کار رفتم و یک روز ماشین با خودم به محل کارم نبردم. توی خیابانها را نگاه کنید تهران شده است یک پارکینگ بزرگ یعنی میخواهی توی یک پارکینگ بزرگ هوا هم خوب باشد؟ این دیگر توقع زیادی است.»
یک خیابان پرتردد
حتی در روزهایی که هوای تهران حسابی گرفته و دودآلود است بازهم خیابانها از ماشینهای تکسرنشین پر است و خیلیها حتی در این روزهای آلوده هم از خیر اتومبیلشان نمیگذرند.
مردی که تند تند به سمت ماشینش میرود و چهره اخم کردهای هم دارد در این باره با عصبانیت جوابم را میدهد: «بله من ماشین آوردهام هر روز هم میآورم میدانی چرا؟ چون مجبورم. وسایل حمل و نقل عمومی کشور ما کفایت این همه آدم را نمیکند و اگر ماشین نیاورم باید ساعتها گوشه خیابان بایستم. دلم نمیخواهد در هوای آلوده دربه در دنبال پیدا کردن ماشین هم باشم.»
زن جوان دیگری کنارخیابان منتظر تاکسی ایستاده و با روسری جلوی دهانش را گرفته: «من هم ماشین دارم اما روزهایی که هوا خیلی آلوده است با تاکسی و مترو رفت و آمد میکنم. امروز هم سر خیابانمان راحت سوار تاکسی شدم و آمدم سر کارم همین جور هم برمیگردم. نه معطلی داشت و نه سختی، تازه دنبال جای پارک هم نگشتم. اگر این همه انتقاد داریم که چرا هوا آلوده است خودمان هم باید سهمی داشته باشیم مگر نه اینکه در بسیاری از کشورهای اروپایی توی آن سرمای شدید هم آدمها با دوچرخه رفت و آمد میکنند حتماً به خیر و صلاح جمعیشان هم فکر میکنند نه فقط منفعت فردی.»
پسرجوان سوار ماشینش است و با صدای گرفته حرف میزند: «من اگر ماشین نیاورم باید تا سرخیابان پیاده بیایم تا ماشین گیر بیاورم. برای رسیدن به محل کارم هم باز باید کلی راه بروم. وقتی هوا سرد باشد پیدا کردن ماشین سختتر هم میشود، همین الان هم مریضم دیگر آن طوری بدتر میشوم نمیگویم نمیشود با وسایل حمل و نقل عمومی رفت و آمد کرد اما سختی بیشتری دارد و حوصله این سختی کشیدن را با این همه مشکل ندارم. هوا را هم دیگر من نباید خوب کنم باید دولت به فکر باشد.»
آلودگی هوا در دورهمی خانوادگی
توی یک دورهمی خانوادگی هم بحث درباره آلودگی هوا حسابی بالا میگیرد و هر کس نظر و تجربهاش را میگوید. یک خانم جوان که چند سالی را به قول خودش آن ور آب گذرانده میگوید: «قبول دارم که در کشورهای دیگر نزدیک در خانه هر کسی یک ایستگاه مترو هست و شاید خلوتتر از مترو اینجا باشد اما الان مترو ایران هم خیلی امکان خوبی برای رفت و آمد میدهد. با تجربهای که در کشورهای غربی بهدست آوردم به این نتیجه رسیدم که اگر یک خارجی اینجا زندگی میکرد محال بود از وسایل حمل و نقل عمومی استفاده نکند چون هم راحتتر است هم ارزان و سریع.»
یکی از میهمانها میگوید: «این جور هم نیست که در کشورهای دیگر سر کوچه هر کسی مترو باشد آنجا هم باید کلی راه رفت تا به مترو رسید. ما درکشورمان سوخت ارزان داریم باورکن این خارجیها اگر شرایط ما را داشتند همین کار را میکردند و یک نفر جز ماشینش سوار مترو نمیشد. آنجا از ترس پول بنزین مردم سوار مترو و اتوبوس میشوند از بس سوخت گران است، اما من قبول دارم که اینها باعث نمیشود مسئولیت فردیمان را فراموش کنیم. اصلاً وقتی این حرفها پیش میآید یاد رفتار خودمان در هوای سرد میافتم؛ اینکه تا میتوانیم کم لباس میپوشیم و به جایش درجه دمای شوفاژ را بالا میبریم یا حتی بدتر پنجره باز میکنیم تا هوا متعادل شود. خودمان باید در روزهای سخت به فکر خودمان باشیم.»
همه میدانیم آلودگی هوا دلایل متعددی دارد، میدانیم تولیدکنندگان خودرو مقصرند، میدانیم خودروهای فرسوده هنوز در سطح شهر تردد میکنند. سالهاست گفته میشود که باید کامیونهای جدید را جایگزین قدیمیها کرد. سالهاست قرار است ترافیک کم و در نتیجه آلودگی هوا هم مشکلش حل شود. سالهاست طرحهای شکست خورده طرح ترافیک را دنبال میکنیم. سالهاست درباره بلند مرتبهسازی در شهرهای بزرگ میشنویم. اما اینها باعث نمیشود نقش خودمان را در آلودگی هوا نادیده بگیریم و باید از خودمان هم بپرسیم آیا ما اصلاً در این آلودگیها نقش نداشتهایم و اینکه وظیفه ما در روزهای آلوده چیست؟ اینکه فقط بنشینیم و گلایه کنیم، درست نیست. این روزها باید به عنوان شهروند از خود بپرسیم نقش من در هوای پاک شهرم چیست؟
بــــرش
تهرانیها همین چند روز پیش آلودگی هوا را تجربه کردند و بازهم مثل اغلب اوقات باد نجات شان داد.نمیدانم زمانی که این گزارش را میخوانید ما تهرانیها روز پاک یا یکی از روزهای آلوده فصل سرد را تجربه می کنیم؟ خیلیها در این روزها که اتفاقاً همه میدانیم اصلاً کم تکرار نیستند میپرسند پس چرا کسی فکری نمیکند، چرا هیچکس عین خیالش نیست که هوا این طوری دارد همهمان را خفه می کند آخردیگر آلودگی هوا که فقیر،غنی و بالا و پایین نمیشناسد.