جو بایدن طوفان‌الاقصی را به واقعه «۱۱ سپتامبر» تشبیه کرده است!

فریب اروپایی ها برای جنایت در غزه

حمدالله بایکار، استاد رشته مطالعات عرب و اسلامی
در دانشگاه اکستر انگلیس
مترجم: وصال روحانی

 

در پی حمله روز 7 اکتبر (15 مهر) حماس به سرزمین‌های اشغالی و کشته شدن 1400 اسرائیلی، رژیم صهیونیستی در حملات هوایی کور خود به باریکه غزه بیش از 13000 فلسطینی را به خاک و خون کشیده که شمار زنان و کودکان در میان آنها از 9500 نفر هم فراتر رفته و متأسفانه نهادهای امنیتی و بنیادهای قانونگذاری در سطح جهان تا به حال کوچک‌ترین توفیقی در متوقف‌سازی عملیات ددمنشانه اسرائیلی‌ها نداشته‌اند. در جریان این پاکسازی قومی قرون‌وسطایی به‌طور متوسط در هر 15 دقیقه جان شیرین یک کودک فلسطینی ستانده شده و با اینکه ادعا شده تهاجم اولیه حماس و جنبش جهاد اسلامی به مواضع اسرائیلی‌ها و آغاز عملیات موسوم به «طوفان‌الاقصی» دلیل واکنش افراطی اسرائیلی‌ها بوده اما به اعتراف آنتونیو گوترش دبیرکل سازمان ملل آنچه هم که رزمنده‌های فلسطینی در 50 روز سپری شده از این طوفان انجام داده‌اند، عکس‌العمل 75 سال تحمل رنج و درد تحمیل شده به آنها از جانب صهیونیست‌ها بوده است؛ ماجرایی که شروع آن به سال 1948 برمی‌گردد و به تشکیل نکبت‌بار دولت جعلی اسرائیل و اشغال سرزمین مادری فلسطینی‌ها به قصد مستقر ساختن این رژیم پوشالی در آن منجر شد.
بایدن و یک تشبیه کاملاً جعلی
در این میان جو بایدن رئیس جمهور امریکا با تشبیه حمله روز 7 اکتبر حماس به تل‌آویو که از زمین و هوا و دریا صورت گرفت و اسرائیل را دچار یک شوک بزرگ امنیتی - سیاسی کرد، با حمله تروریستی سال 2001 القاعده به برج‌های دوقلوی ساختمان عظیم «تجارت جهانی» در شهر نیویورک کوشیده است، عملیات به اصطلاح جبرانی اسرائیلی‌ها را در روزهای بعدی، تلاش آنها برای زدودن تروریسم از سطح منطقه خاورمیانه توصیف کند و با زدن مهر تأیید بر آن و سرازیر کردن سیل کمک‌های تسلیحاتی‌اش به تل‌آویو دست‌های این رژیم را برای بهره‌گیری حداکثری‌اش از بمباران‌های شبانه‌روزی باریکه غزه هرچه بازتر بگذارد. بمباران‌هایی که نه به قصد محو تروریسم بلکه با هدف یک نسل‌کشی شرم‌آور در جنوب لبنان صورت پذیرفته و آمار حاصل از آن را از بیلان‌های به‌ثبت رسیده توسط نسل‌کشی‌های صربستانی در بوسنی و هرزگوین طی سال‌های 1992 تا 1995 هم فراتر برده است. بایدن در حالی طوفان‌الاقصی را نمونه‌ای از واقعه «11 سپتامبر» نامید که کوچک‌ترین شباهتی بین این دو جریان وجود ندارد و همان‌قدر که دلایل تشکیل یک دولت صهیونیستی در خاک فلسطین جعلی است تشبیه این دو واقعه نیز وارونه‌سازی واقعیت‌ها و تحریف حقایق است.
واکنشی بدیهی به یک عمر تضییع حق
همان‌طور که تاریخدان‌ها و هر فرد آزاده‌ای در جهان می‌داند، ملت مظلوم فلسطین سال‌ها است که بابت تسخیر شدن خاک آبا و اجدادی‌اش توسط صهیونیست‌ها و شهرک‌سازی‌های پایان‌ناپذیر آنها در این سرزمین رنج می‌برد و همه ملزومات یک زندگی امن حداقلی را هم بر اثر این تجاوز آشکار از دست داده است. بر اثر ستاندن شدن حق و حقوق مسلم فلسطینی‌ها در جریان تسخیر تدریجی زمین‌ها و سایر متعلقات‌شان به‌وسیله اسرائیلی‌ها نه تنها امکانات و دفعات بدیهی زندگی از فلسطینی‌ها سلب شده و اقتصادشان در یک حالت پژمردگی دائمی به‌سر می‌برد بلکه از کوچک‌ترین امنیت جانی هم بی‌بهره شده‌اند و روزی نبوده که بگذرد و طی آن به گروهی از فلسطینی‌ها تعدی و اموال‌شان غصب نشود و در بسیاری از روزها فلسطینی‌ها بابت این گستاخی‌های تاریخی شهید و مجروح هم داده‌اند. هر شهرک تازه‌ای که برای اسکان و رفاه اسرائیلی‌ها ساخته و به آنها تحویل داده شده به قیمت اخراج فلسطینی‌ها از خانه‌هایشان و آواره شدن آنها در کوچه و خیابان‌های نوار غزه و کرانه غربی تمام شده است. همان‌جاهایی که در 50 روز اخیر در جریان جنگ جاری بین اسرائیل و فلسطین فجیع‌ترین جنایات در حق فلسطینی‌ها روا شده و حتی بیمارستان‌ها و مدارس را هم بر سر آنها آوار کرده‌اند.
برآورده نشدن یک توقع طبیعی
توقع طبیعی ملت فلسطین و خیل طرفداران آنها در میان کشورهای عرب خاورمیانه و هر ملت آزاده دیگری در سطح جهان که اعلام آتش‌بس فوری و رساندن هرچه سریع‌تر کمک‌های اضطراری به مردم زخمی و رنجور فلسطین بوده، ابتدا به سبب وتو شدن چندباره بیانیه‌های شورای امنیت توسط امریکا و سپس پذیرفته نشدن آن به‌وسیله رژیم غیر‌قانونی تل‌آویو بی‌ثمر مانده و اسرائیل با لجاجتی هرچه بیشتر مشغول کوبیدن باریکه غزه از هوا و زمین طی شش - هفت روزی بوده که از اعلام رأی ممتنع امریکا به ابلاغیه آتش‌بس سازمان ملل (و به تبع آن میسر شدن اجرای آن) می‌گذرد. در این روزها هم بر اثر تهاجم‌های کور و بمب‌اندازی‌های سبعانه اسرائیلی‌ها نه تنها مدارس نوار غزه ویران شده بلکه خیل مجروحان بستری شده در هفت - هشت بیمارستان واقع در این منطقه توسط نظامیان اسرائیلی به بیرون رانده شده و در خیابان‌های این باریکه آواره شده‌اند و به‌نظر می‌رسد که نظامیان صهیونیست می‌خواهند آنها را به سمت صحرای سینا در مصر که گفته می‌شود به‌عنوان مکان جدید اسکان فلسطینی‌ها برگزیده شده، سوق بدهند. چیزی که بسیار بعید است روی بدهد اما اسرائیل چنان متکبر و خودمحور است که اجرای آن را ممکن می‌داند.
بوش «پدر و پسر» هم روسفید شدند!
کاخ سفید اما به‌جای حاکم ساختن منطق بر اعمال دولت افسارگسیخته تل‌آویو و مشارکت در متوقف‌سازی پروسه جنایات پایان‌ناپذیر آنها بر این روند مهر تأیید زده و با مجهز کردن صهیونیست‌ها به پیشرفته‌ترین بمب‌افکن‌ها و تانک‌ها و سیستم‌های پدافندی بر حجم این جنایات افزوده است. بایدن به‌خاطر مهندسی و پایه‌گذاری این نسل‌کشی آشکار حتی در کشور خودش تحت شدیدترین اعترافات قرار دارد و هر روز در چندین شهر امریکا تظاهرات گسترده‌ای برپا می‌شود که مردم طی آن از کاخ سفید می‌خواهند که اولاً آتش‌بس آنی را به تجاوزگران صهیونیستی تحمیل کند و ثانیاً راه رسیدن کمک‌های بشردوستانه و بسته‌های معیشتی را به دردمندان غزه که سه هفته‌ای است پشت درهای بسته گذرگاه رفح در مصر متوقف مانده است، بگشاید. امریکا هیچ‌یک از این کارها را نکرده و بایدن منتظر است ببیند که حملات بنیامین نتانیاهو نخست‌وزیر خونریز اسرائیل به کجا می‌انجامد. بایدن چون از حزب دموکرات می‌آید، این توقع از او وجود داشت که صهیونیست‌ها را بسیار زودتر از این کنترل کند اما او با تأیید تلویحی و حتی آشکار نسل‌کشی صهیونیست‌ها کاری کرده که تندروترین رؤسای جمهوری 40 سال اخیر امریکا که جورج بوش (پدر) و جورج دبلیو بوش (پسر) بوده‌اند و هر دو به حزب جمهوریخواه تعلق داشته‌اند روسفید شوند و یک رقیب پایاپای را در زمینه تکرار جنایات ایام بربریت برای خود بیابند!
آنچه هرگز از بین نرفت
اگر بایدن بابت مشارکت تام و تمامش در شکل‌گیری جنایات عظیم و تازه اسرائیلی‌ها محکوم و از هر جهت سزاوار مؤاخذه و محاکمه است، اروپایی‌ها و بویژه دولت‌های بزرگ و پرمدعای غرب این قاره نیز به سبب همراهی با بایدن در روند تنها گذاشتن فلسطینی‌ها و تشدید پروسه قتل‌عام آنها شایسته شدیدترین ملامت‌ها هستند و آنان را هم باید مانند امریکا شریک جرم اسرائیل در انبوه جنایات 50 روز اخیرشان دانست. این دفعه اول نیست که دولت‌هایی مثل آلمان، فرانسه و البته بریتانیا کورکورانه و فقط با هدف راضی‌سازی کاخ سفید از خود و گرفتن امتیازاتی هرچه بیشتر از طرف امریکایی در جنگی مشارکت و شمار کشته‌های آن را بیشتر می‌کنند که هیچ ربط سوق‌الجیشی به آنها ندارد و نه به لحاظ تاریخی و جغرافیایی مرتبط با آنها است و نه سودی در آن مستتر است که کسب آن ارزش بدنام شدن هرچه بیشتر آنها را از دیدگاه مردم جهان داشته باشد. انگلیس در دوره نخست‌وزیر فخرفروشانه تونی بلر همکار درجه اول امریکا در تهاجم جورج دبلیو بوش به خاک عراق و افغانستان به بهانه مهار تروریسم بود. حمله‌ای که نتیجه آن صفر بود و وقتی بعد از 20 سال تسخیر قسمت‌هایی عمده از خاک این دو کشور خاورمیانه‌ای به دست سربازان امریکایی و همراهان انگلیسی‌شان لشکرهای عظیم آنها از منطقه خارج شدند و به کشورهای خویش عودت داده شدند، تنها چیزی که از منطقه رخت برنبسته بود، همان تروریستی بود که دبیلو بوش ادعاهای مهار آن را داشت.
فقط فریفتن افکار عمومی
با بی‌کفایتی‌ها و ندانم‌کاری‌های دولت بوش و سپس باراک اوباما که جانشین بوش شد نه تنها طالبان و القاعده تجدید حیات کردند بلکه سازمان جهنمی داعش هم متولد و به خیل تروریست‌های منطقه اضافه شد. انگلیس نه تنها از آن آبروریزی بزرگ سیاسی - نظامی درس نگرفت بلکه حالا با رهبری ریشی سوناک رئیس کنونی حزب محافظه‌کار این کشور مشغول تقویت صهیونیست‌ها در روند پاکسازی قومی مشمئز‌کننده‌ای است که آنها در باریکه غزه و کرانه باختری در دست اجرا دارند. فرانسه و آلمان نیز مشارکت‌هایی از همین دست را در راه تحقق هرچه بیشتر نسل‌کشی کنونی صهیونیست‌ها در دستور کار خود قرار داده‌اند و امانوئل مکرون و اولاف شولتس جز فریفتن افکار عمومی در کشورهای تحت اداره خویش هیچ کاری در این جنگ نابرابر انجام نداده‌اند و فقط بر اندوه عظیم ملت مجروح فلسطین افزوده‌اند. آنها به‌واقع با درس نگرفتن از تاریخ و تکرار روندهای جنایت‌بار قبلی‌شان، فقط خود را رسواتر و ملت خویش را از خود نا‌امیدتر ساخته‌اند.
منبع: Middle East Eye

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و سی و پنج
 - شماره هشت هزار و سیصد و سی و پنج - ۰۱ آذر ۱۴۰۲