محور مقاومت چیست و چقدر قدرتمند است؟
مجله اکونومیست
نرگس نوری / مترجم
هفتهنامه اکونومیست در آخرین شماره خود که روز چهارشنبه هفته گذشته منتشر شد، طی مقالهای به توضیح آتشهای دوطرفه جریان مقاومت و نیروهای امریکایی در منطقه پرداخته و از نگاه خود به ترسیم مقاومتی میپردازد که نیروهای نیابتی ایران محسوب میشوند و امریکا را در عراق، سوریه و... سرگرم واکنش به خود کردهاند. این نشریه انگلیسی در بخشی از این مقاله مدعی میشود که افزایش درگیری در منطقه منجر به افزایش قیمت نفت خواهد شد که مطلوب ایران است. ترجمه مقاله اکونومیست را در ادامه میخوانید؛
امریکا میگوید که نیروهایش در سوریه و عراق از زمان حمله حماس به اسرائیل در 7 اکتبر حداقل 55 بار مورد حمله قرار گرفتهاند. امریکا با همین توجیه و با مقصر دانستن ایران و نیروهای نیابتی آن در سراسر خاورمیانه، واکنش نشان داده است؛ این کشور در 12 نوامبر، مجموعه حملات هوایی خود را در شرق سوریه آغاز کرد؛ از اواخر اکتبر به این سو این سومین مجموعه از این حملات محسوب میشود. نیروهای نیابتی ایران تاکنون از انجام حملاتی که میتواند امریکا را وارد جنگی تمامعیار کند، خودداری کردهاند، اما قدرت آتش آنها تهدیدی آشکار برای امریکا و همچنین متحدانش است. این محور خودخوانده مقاومت چیست و چقدر قدرتمند است؟
مذهبشان مشترک نیست اما هدفشان یکی است
پس از وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979، ایران به دنبال صدور ایدئولوژی و ساختن وزن سیاسی خود در سراسر خاورمیانه بود. یکی از ابزارهای آن برای انجام این کار، شبکهای از نیروهای نیابتی و متحدان خشونتآمیز بود که عراق، لبنان، سوریه، یمن و جاهای دیگر را دربر میگرفت. اگرچه همه اعضای این گروه با بنیادگرایی دینی ایران مشترک نیستند (اعضای سنی حتی در اعتقادات آنها هم شریک نیستند) اما اهداف مشترکی دارند: مقاومت در برابر نفوذ غرب و مقابله با اسرائیل.
این محور مدتهاست که توسط نیروی قدس ایران -بازوی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گارد ویژه رژیم- هماهنگ شده است. نیروی قدس، در سال 1982 آموزش شبهنظامیان شیعه جوان در لبنان را برای آزار و اذیت سربازان اسرائیلی که جنوب این کشور را اشغال کرده بودند، آغاز کرد. در طول دهه 1990، نیروی قدس از گروههای اسلامی فلسطینی ازجمله جهاد اسلامی فلسطین و حماس حمایت قابلتوجهی کرد. این کشور همچنین از ائتلاف شمال که یک گروه ضعیف در افغانستان بود، در برابر تسلط طالبان در سال 1996 حمایت کرد.
تأسیس سپاه بدر در عراق
در سال 2002، جورج دبلیو بوش، رئیسجمهور امریکا، نسبت به «محور شرارت» جدید متشکل از کرهشمالی، ایران و عراق هشدار داد. پس از آنکه روزنامه الذحف الاخضر، یک روزنامه لیبیایی، سرمقالهای پرخواننده در محکومیت این عبارت نوشت، برخی رسانههای عربی و ایرانی شروع به استفاده از عبارت «محور مقاومت» برای توصیف شبکه روبهرشد شبهنظامیان ضدامریکایی در منطقه کردند.
در اواخر دهه 1990، پس از اینکه قاسم سلیمانی، مقام امنیتی برجسته ایرانی که بعداً توسط امریکا ترور شد، مسئولیت این گروه را برعهده گرفت، نیروی قدس شروع به گسترش شبکه خود کرد. این سازمان از مخالفان شیعه رژیم صدام حسین، ازجمله سازمان بدر که یک سازمان شبهنظامی قدرتمند بود و بعداً بین 10 تا 50 هزار نفر را تسلیح کرد، حمایت کرد. پس از حمله امریکا به عراق در سال 2003، سپاه قدس گروههای مسلحی را برای مبارزه با نیروهای امریکایی و انگلیسی در این کشور تأسیس کرد.
سوریه، جبهه گردآوری نیرو
در جنگ داخلی سوریه که در سال 2011 آغاز شد، نیروی قدس شبهنظامیان را در حمایت از بشار اسد، رئیسجمهور این کشور آموزش داد و مسلح کرد. به گفته مقامات ایرانی، این کشور همچنین حدود 70 هزار نیروی مسلح از افغانستان، پاکستان، لبنان و عراق را برای جنگ در سوریه در دهه منتهی به 2021 گرد هم آورد. در یمن، نیروی قدس از حوثیها -گروه شیعهای که علیه دولت مورد حمایت عربستان قیام کرده و کنترل مناطقی از کشور را به دست گرفته بود- حمایت کرد.
وزارت خارجه امریکا تخمین میزند قبل از اینکه تحریمها به درآمدهای ایران در سال ۲۰۱۹ ضربه بزند، ایران سالانه ۷۰۰ میلیون دلار برای حمایت از شبهنظامیان هزینه میکرد. بخش بزرگی از این بودجه به ذخیره زرادخانههای شرکای بلندمدت ایران اختصاص یافت. گمان میرود حزبالله که از زمان حمله حماس به طور منظم با اسرائیل در امتداد مرز لبنان درگیر بوده است، در زرادخانه خود 150 هزار موشک داشته باشد.
جنگ غزه، عادیسازی را متوقف کرد
از زمان ترور سلیمانی در سال 2020، اعضای قدرتمندتر محور ایران، مانند حزبالله، خودمختارتر شدهاند. ایران میگوید هشدار قبلی درباره حمله حماس به اسرائیل نداشته است. اما با وجود این از درگیری برای ایجاد هرج و مرج بیشتر در منطقه استفاده کرده و از راههای دیگری نیز سود برده است: جنگ در غزه، تلاشهای دیپلماتیک برای عادیسازی روابط بین اسرائیل و عربستان سعودی، رقیب اصلی ایران را متوقف کرده است.
افزایش درگیری؛ افزایش قیمت نفت
ایران از این آشفتگی سود بیشتری دارد. خشم در سراسر خاورمیانه به دلیل حمایت غرب از اسرائیل ممکن است به برخی از گروههای تحت حمایت ایران کمک کند تا نیروهای ناراضی بیشتری جذب کنند و شهرت حماس به عنوان یک گروه سنی، در مبارزه با اسرائیل میتواند تنشهای فرقهای را در این شبکه کاهش دهد و در صورتی که جنگ فراتر از غزه گسترش یابد، افزایش قیمت نفت، خزانه ایران را پر خواهد کرد. جنگ تمامعیاری که به امریکا کشیده شود، برای کل منطقه فاجعهبار خواهد بود. در این مورد، حداقل به نظر میرسد ایران چشم در چشم با شیطان بزرگ است، اما نباید انتظار داشت که نقش یک بازیگر صلحجو را بازی کند.