ماتریکس کنترل و سیستم پیش‌رونده اشغال اسرائیل چطور کار می‌کند؟

محمد ملاعباسی
عضو هیأت علمی جامعه‌شناسی دانشگاه علامه طباطبایی

فلسطینیان با شرایط پیچیده‌ای در زندگی روزمره روبه‌رو هستند؛ تجربه زندگی آنها به صورت زندگی در قطعه قطعه‌های کوتاه و معطلی‌های بی‌پایان شکل می‌گیرد. این تجربه زندگی، بسیار ویران‌کننده است. ما تجربه دست اولی از آن نوع زندگی که فلسطینیان دارند، نداریم اما می‌توانیم روایتی با فاصله، از کسانی که تجربه‌ای دست اول داشته‌اند، ارائه بدهیم. عمدتاً این گزارش‌ها از سوی انسان‌شناس‌ها یا انتروپولوژیست‌ها ارائه شده است. فردریک وولف یکی از آ‌نهاست که یک برداشت عمومی از صحبت‌هایش خواهم داشت.
تا کنون سخنرانی‌های زیادی شده و جلسات زیادی برگزار شده و از منظرهای مختلفی همچون روابط بین‌الملل، علوم سیاسی، تاریخ و منظرهای هنجاری‌تر به این ماجرا پرداخته شده است. پرسش ما این است که زندگی روزمره در فلسطین و سرزمین‌های اشغالی برای فلسطینیان چگونه سپری می‌شود؟ از منظر نوع تجربه فلسطینیان در زندگی روزمره تلاش می‌کنیم درباره آنچه در آنجا می‌گذرد فهم پیدا کنیم و نوری بتابانیم.
ما معمولاً در پرداختن به اسرائیل و فلسطین از دو واژه مصطلح استفاده و زمان و تاریخ را میان این دو واژه تعیین می‌کنیم؛ جنگ و صلح. روابط میان اسرائیل و فلسطین تقسیم می‌شود به دوره‌های جنگ و صلح که قواعد ویژه خود را دارد و صلح نیز شرایط بسیار متفاوتی است. در این میان یک سری رویدادها و وقایع به صورت مشروع و غیرمشروع و بهانه‌ها، باعث می‌شوند ما از زندگی نرمالی که در دوران صلح در جریان است به موقعیت‌های جنگی برسیم.
احتمالاً نقطه اول برای فهم زندگی در آن مناطق این است که بدانیم با یک موقعیت متفاوتی روبه‌رو هستیم که تفسیر جنگ و صلح از آن کافی نیست. آنچه در مناقشه برقرار است نه جنگ است و نه صلح؛ یک چیز دیگر است. ما نمونه‌هایی از آن را در جهان مدرن توسط امپراطوری‌ها دیده‌ایم ولی احتمالاً با یکی ازپیچیده‌ترین‌ها روبه‌رو هستیم.آنچه گفته می‌شود نیازمند کلمات و فروشکستن کلمات در قالب روایت‌های سایرکشورهاست و دلیل‌آوری‌هایی که در روابط مصطلح بین اهل حرف، زده می‌شود و پیاده کردن آنها در این مناقشه دردسرساز است، از این جهت که ما را دور می‌کند.
به وولف اشاره می‌کنم؛ او می‌گوید تجاوزگری اسرائیل یک ساختار است نه یک واقعه. ما با یک پدیده ساختاری روبه‌رو هستیم، یک روند طولانی‌مدت صبورانه و برنامه‌ریزی‌شده و لایه‌لایه و واکنش‌های لحظه‌ای. اسرائیل معمولاً خودش را در وضعیت واکنش‌دهنده تصویر می‌کند. ادعا دارند که زندگی خودشان را می‌کنند. ادعا می‌کنند که در یک سری واقعه پیش‌بینی نشده یک سری آدم ضد تمدن به مرزهای ما حمله می‌کنند و شهروندان ما را می‌کشند و کارهای تروریستی انجام می‌دهند و ما در واکنش مجبوریم اقدامات مجازاتی کنیم یا حمله کنیم.
فهم ساختاری از این رژیم نشان می‌دهد که با اسرائیل واکنش‌نشان‌دهنده روبه‌رو نیستیم بلکه با کنشگر اصلی ماجرا روبه‌رو هستیم. وولف این پرسش را مطرح می‌کند که ساختار حمله چطور کار می‌کند؟ این مسأله‌ای است که وولف و دیگرانی همچون دیوید گیل به آن اشاره کرده‌اند؛ استادی بسیارخیره‌کننده اسرائیل برای در تنگنا قرار دادن روزافزون فلسطینیان، اختراع شیوه‌های جدید شکنجه روزانه، از میان بردن تجربه کلی و نرمال روزمره زندگی و تکه تکه کردن و رساندن آدم‌ها به فرایند ناامیدی و سرخوردگی.
اسرائیل یک ساختار دارد که زندگی در سرزمین اشغالی را برای فلسطینیان سخت و سخت‌تر کند و این فشار، دائمی و پایان‌ناپذیر است و همواره سطوح جدیدی را تجربه می‌کند. در نگاه برخی منتقدان، به «ماتریکس کنترل» می‌شود اشاره کرد که هدفش شکست دادن دشمن نیست.اسرائیل، در این ماتریکس، آدم‌ها را گیر می‌اندازد و آنقدر شرایط را دشوار می‌کند که غیرقابل تحمل می‌شود تا جایی که فلسطینیان از ادامه زندگی انصراف بدهند و مهاجرت کنند و البته تا حدودی می‌توان گفت موفق هم بوده است.
میل مهاجرت در میان فلسطینیان میل بالایی است. خیلی‌ها نمی‌توانند تحمل کنند و این موضوع، مطلوب اسرائیل است. اما درباره اینکه این ماتریکس چطور کار می‌کند باید گفت سطح اول آن، فضایی و زمانی است. یعنی اجازه تجربه به‌هم‌پیوسته از فضا و زمان در اختیارتان را از شما می‌گیرد. پاره پاره کردن فضا و زمان یعنی اینکه در سطوح مختلف، عینی‌ترین سطح اشغال به وجود می‌آید.
اسرائیل دارد کشور خودش را توسعه می‌دهد؛ چه از نظر معیارهای زمینی و متراژ زمین و چه توسعه‌ای و جاده‌های بهتر و خانه‌های بهتر و زیرساخت‌ها و دسترسی‌های بهتر و حتی محیط زیست. اما همه اینها و دستورکارها در یک فرایندی انجام می‌شود که به صورت مداوم امکان تحرک و جابه‌جا شدن و حتی کشاورزی را از فلسطینیان می‌گیرد. یکی از تکنیک‌های رایج اسرائیل که آن را جزو سیاست‌های تحسین‌شده خود می‌داند، در راستای محافظت از محیط زیست است. این تکنیک هم این است که بسیاری از فلسطینیان را که به صورت سنتی سرزمین‌ها و دهکده‌هایی دارند اخراج می‌کنند؛ خانه‌ها را خراب  و مزارع و درختان را نابود می‌کنند و به جای آنها گونه‌های وحشی و درختان غیرمثمر می‌کارند و اعلام می‌کنند آن منطقه، پارک ملی است. محافظت از این پارک‌ها به بهانه محیط زیست، یک جور اشغال سرزمینی است.
دانشجویان و دانش‌آموزان فلسطینی از زندگی روزمره تنها این را می‌خواهند که بدانند فردا نیز می‌توانند یک برنامه روتین را دنبال کنند اما نمی‌توانند بدانند چه چیز در انتظارشان است. ممکن است فردا متوجه شوند ایست و بازرسی جدیدی بر سر راهشان قرار گرفته که قرار است با آنها مثل یک تهدید برخورد کند. بازداشت‌های بیجا یکی از کارهایی است که اسرائیل انجام می‌دهد. تعداد فلسطینیانی که تجربه بازداشت کوتاه و طولانی داشته‌اند از یک میلیون نفر بیشتر است. معطلی‌های پیش‌بینی‌نشده و کارهایی از این قبیل نیز بسیار صورت می‌گیرد. به سادگی جلوی شما می‌ایستند و می‌گویند تا دیروز می‌توانستید کارکنید، امروز نمی‌توانید. انبوهی از این قوانین به شکل روزمره نقض می‌شوند.
آنهایی که با فلسطینیان سر و کار دارند، خودمختاری بالایی دارند. اتفاقی که می‌افتد این است که فلسطینیان احساس می‌کنند یک زندگی را که بر حداقل‌ها استوار باشد، ندارند. بنابراین تجربه زندگی فلسطینیان به صورت زندگی در قطعه قطعه‌های کوتاه و معطلی‌های بی‌پایان شکل می‌گیرد. این تجربه زندگی، بسیار ویران‌کننده است.
این‌گونه نیست که با یک سیستم قدرت نرمال و آرام روبه‌رو باشیم که عده‌ای که ضربه می‌زنند و اسرائیلی که مدام واکنش نشان می‌دهد؛ بلکه با یک سیستم پیش‌رونده اشغال روبه‌رو هستیم که روز به روز آن سرزمین را به تصرف درمی‌آورد و انسان‌زدایی می‌کند و شکنجه و آزار می‌دهد. در این خصوص با یک روند روبه‌رو هستیم نه یک سری مقاطع که بین جنگ و صلح باشد. ما با یک فرایند شکنجه برنامه‌ریزی شده و صبورانه درسطحی وسیع، روی چندین میلیون انسان، روبه‌رو هستیم. ما باید برای واژه‌های تازه خودمان را آماده کنیم و این پدیده را از منظرهای جدید بنگریم.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و بیست و هشت
 - شماره هشت هزار و سیصد و بیست و هشت - ۲۳ آبان ۱۴۰۲