اهمیت مدیریت شرایط قبل از رخداد
حسامالدین نراقی
کارشناس مدیریت عملیات امداد و نجات
شهر تهران به دلایل متعدد همچون تراکم بالای جمعیت، محدود بودن فضای باز و عمومی شهری، قدمت سازهها و کیفیت پایین ساخت و ساز، گستردگی شهر و جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی این شهر، در کنار تعداد بالای گسلهای شناخته شده با ظرفیت بروز زمین لرزه بالا از نظر تخصصی در حوزه ایمنی و مدیریت شرایط اضطراری دارای خطر بالا و آمادگی پایین در برابر بروز زمین لرزه است. انجام اقدامات استاندارد و مستمر در زمینه افزایش آمادگی انسانی و برنامهای در سازمانهای متولی و اجرای اقدامات مستمر پیشگیری در برابر مخاطره و تهدید زمین لرزه در کنار کاهش عوامل تشدیدکننده خطر، برای شرایط فعلی و آتی تهران دارای اهمیت بالایی است.
مهمترین نکته در مدیریت حوادث و پاسخ به شرایط اضطراری مربوط به اقدامات هماهنگی، آموزش، پیشگیری، آمادگی، سازماندهی و مدیریت منابع پیش از وقوع است. این رویکرد را در ادبیات مدیریت شرایط اضطراری به عنوان مدیریت خطر و عوامل خطر مینامند. متأسفانه در کشور ما این موضوع را بیشتر در زمان سخنرانی برخی از مقامات اجرایی شاهد و شنونده هستیم ولی در اقدامات اجرایی سازمانی کمتر میبینیم. رفتار برخی از مدیران ما جمع کردن حادثه و بحران پس از بروز است در حالی که مدیریت شرایط قبل از رخداد اهمیت بالاتری دارد. دلیل این اتفاق هم بیتوجهی برخی به عامل زمان و ناهماهنگی بین سازمانهای متعدد و متولی است.
مدیریت خطر باید بالا برود
پس از بروز زمین لرزه شهر بم در سال 1382، در سال 1384 براساس نظرات متخصصان، پیشنهاداتی به حضور مقام معظم رهبری برای تقویت آمادگی در سطوح مختلف ارائه شد. اگر مقامات و نهادهای دولتی و حاکمیتی مسئول طی این سالها به اجرای سیاستهای کلی ابلاغی نظام برای پیشگیری و کاهش خطرات ناشی از سوانح طبیعی و حوادث غیرمترقبه در سال 1384 توجه میکردند، امروز وضعیت تهران و کشور اینچنین نبود.
در سایر کشورهای پیشرفته موضوع تابآوری در ابعاد مختلف با آمادگی و پیشگیری در برابر زلزله پیش از وقوع آن انجام میشود، این رویکرد را مدیریت خطر میگویند، اما در کشور ما به دلیل اینکه مدیران درگیر برنامههای روزمره هستند و منابع مالی برای پیشگیری و آمادگی در برابر زلزله بموقع تأمین نمیشود، رویکرد اغلب مدیران به جای مدیریت خطر، مدیریت بحران است یعنی اتفاقی رخ میدهد و بعد از آن اقدامی از سوی متولیان انجام میشود.
براساس دادههای زمینشناسی و سوابق تاریخی در منطقه دماوند، شهرری و شمال شهر تهران، اهمیت توجه به زلزلههای تاریخی و دستگاهی ثبت و در این منطقه، اولین دستگاه مسئول برای مدیریت روندهای پیشگیری و آمادگی در برایر سوانح در هر استان، استانداری و فرمانداریهای مربوطه هستند. اما متأسفانه این مجموعه از نظر نیروی انسانی متخصص، برنامه عملیاتی، تجهیزات ستادی و عملیاتی، زیرساختهای ارتباطی، دستورالعملها و سناریوهای عملیاتی، آمادگی، هماهنگی و سازماندهی بین دستگاههای دولتی و غیردولتی در شرایط مطلوب قرار ندارند. در استانها جلسات مدیریت بحران به صورت استاندارد و هدفمند کمتر برگزار میشود و این موضوع بخش کوچکی از نقاط ضعف مدیریت پاسخ به شرایط اضطراری در استانهاست که در مقابل دارای اهمیت بالایی است، زیرا اگر قبل از بروز هر سانحه هماهنگی و برنامهریزی صحیح استاندارد بین دستگاهها انجام نشود، کافی است با یک رخداد مواجه شویم و آن وقت به جای مدیریت شرایط شاهد هرج و مرج و بحران در آن منطقه هستیم. مدیریت بحران رویکرد واکنشی است ولی مدیریت پاسخ به شرایط اضطراری یا مدیریت خطر، مدیریتی پیشگیرانه است.
دستگاههای متولی باید گزارش دهند از زمان تأسیس سازمان مدیریت بحران کشور و قانون اول این سازمان در سال 1387 و بعد از آن و از سال 1398 و تصویب دومین قانون مدیریت بحران تا به امروز چقدر برای پیشگیری، آمادگی و هماهنگی میان دستگاههای مسئول، همکار و پشتیبان تلاش و اقدام کردهاند و چه نتایجی تاکنون حاصل و چه موانعی شناسایی و مدیریت و مرتفع شده است؟ اما گزارش مدیریتی قابل قبولی ارائه نشده است.
وضعیت شهر تهران نسبت به سایر شهرهای این استان متفاوت است. در شهر تهران سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهرداری تهران وجود دارد. طبق قانون مدیریت بحران، روش و شرایط مدیریت بحران شهر تهران منفک از شهرستان و استان تهران است. در این سازمان جلساتی برگزار میشود که شاید خروجی عملیاتی و سریع و اثربخش را به قدر کافی نداشته باشد. دلیل این مسأله را در نبود بودجهای برای کار و فعالیت قبل از بروز سوانح در اغلب دستگاهها باید جست. همچنین ضعف در هماهنگی و مدیریت دانشی و فنی برای اقدامات بین بخشی دستاندرکاران و سازمانهای متعدد نیز تشدید کننده شرایط موجود هستند. این موارد نگرانکننده است و اگر به شاخص آمادگی شهر تهران، شهرستان تهران و استان تهران در برابر زلزله نگاه کنیم، متوجه میشویم که وضعیت مطلوب نیست. این نکته نیز حائز اهمیت است که طی 20 سال گذشته کیفیت ساخت و ساز در شهر تهران شاید بهتر شده باشد اما آمادگی خانوادهها برای پایداری و تابآوری در شرایط اضطراری مانند زلزله مثلاً از نظر خودامدادی، دگرامدادی، کنترل ترس و دارا بودن آذوقه برای این شرایط مطلوب نیست.
تمرینی که انجام نشد
شاید این سؤال مطرح شود که در صورت وقوع زلزله در تهران آیا سایر استانهای کشور میتوانند به تهران امدادرسانی کنند؟ باید جواب این سؤال را در طرح جامع امداد و نجات کشور، خرداد 1382 قبل از زمین لرزه بم یافت. در این طرح برنامه تقسیمبندی منابع امدادی در کشور مطرح شده بود و باید در همه سال در تمام مناطق کشور ذخایر امدادی، تجهیزات و نیروی انسانی آموزش دیده عملیاتی وجود میداشت. اما در طول 20 سال گذشته به دلیل کمبود منابع بودجه سالانه دولتی، تجهیزات و منابع انبارهای امدادی، زیرساختها و نیروی انسانی و آموزش به شکل مطلوب پیشرفت نداشته و وضعیت کلی کشور نیز به نسبت تهران شرایط مطلوب ندارد. در سال 1397 طرحی تحت عنوان استانهای پیشتاز و استانهای پشتیبان برای حضور نیروهای امدادی از استانها بعد از وقوع زلزله برای شهر تهران آغاز شد. این طرح در سازمان مدیریت بحران کشور نوشته و ابلاغ شد اما تا امروز یکبار هم تمرین واقعی برای آن اجرا نشده است. مثلاً کل سازمانهای مدیریت بحران در استان آذربایجان غربی که در بهمن سال 1401 درگیر زمینلرزه در شهر خوی بود، به عنوان استان معین منطقه 6 تهران تعیین شده است. آیا این تقسیم بندی براساس توان لجستیکی، نیروی انسانی، آشنایی به محیط، امکان دسترسی و زمان رسیدن از آن استان به منطقه 6 تهران ممکن است؟ درواقع میتوان گفت این طرح به نظر غیر عملیاتی می رسد ولی درباره آن تاکنون یا اقدامی انجام نشده یا خروجی از این اقدامات به جامعه متخصصان حوزه سوانح ارائه نشده است.
طرح و برنامه زیاد داریم اما یا اجرایی و عملیاتی نیستند یا مورد بررسی و پایش و ارزشیابی قرار نگرفتهاند. بعد از زمین لرزه بم، رویکردی در دنیا مطرح شد که رویکرد اجتماعیمحور بود. در این رویکرد جوامع محلی و گروههای داوطلب محلی را قبل از حادثه سازماندهی میکنند تا در زمان بروز خطر این افراد بتوانند به مناطق خود و محلات و مناطق اطراف کمک کنند. این اقدام در سازمان مدیریت بحران شهر تهران از سال 1384 به اسم گروههای دوام «داوطلب واکنش اضطراری محله» آغاز شد اما بعد از 18 سال باید بررسی کرد که این گروهها چقدر تجهیزات و توان انسانی برای اقدام در محله خود دارند؟ در این موضوع شاید بتوان این ظرفیت را تنها 10 درصد در کل شهر برآورد کرد. برخی از محلات و مناطق شهر تهران به اندازه جمعیت کل یک استان جمعیت ساکن دارد. این وضعیت اهمیت بازبینی در مدیریت تأمین منابع و اجرای اقدامات در شهر تهران را گوشزد میکند و این موضوع مهم که باید شرایط شهر و استان تهران را فراتر از نگاه تقسیم عادی منابع بین استانها نگاه کرد.در خوشبینانهترین حالت، آمادگی مردم در شهر تهران کمتر از 20 درصد است. وضعیت آمادگی و برنامهریزی برای امداد از سایر استانها به تهران، در صورتی که زیرساختهای امدادی و خدماترسانی و ارتباطی در شهر تهران دچار مشکل شوند نیز در حد مطلوب نیست.