کودکان را چگونه با ابزار فنی آشنا کنیم؟

بچه‌های آچار هراس

یوسف حیدری
گزارش نویس

لوله زیر ظرفشویی چکه می‌کند و کار از گذاشتن قابلمه و کاسه برای جمع‌کردن آب گذشته است. نیمه‌شب صدای افتادن قطره در کاسه روی اعصاب است و باید آن را تحمل کرد. هیچ‌وقت در زندگی آچار به‌دست نگرفته و جز تعویض لامپ سوخته کاری هم از دستش برنمی‌آید. وقتی قیمت تعمیر و لوله‌کشی را می‌بیند ترجیح می‌دهد با چکه کردن آب کنار بیاید. حالا خدا نکند ماشین لباسشویی یا اجاق‌گاز خراب شود. آن‌وقت باید لباس‌ها را با دست بشوید و روی پیک‌نیک غذا درست کند. سمیرا دل پری از همسرش دارد و می‌گوید اگر پدرم نباشد و لوازم خانه خراب شود باید دست به دامن تعمیرکار شویم و پول زیادی هم پرداخت کنیم. باورم نمی‌شود همسرم تا امروز یک آچار یا پیچ‌گوشتی به دست نگرفته و چیزی از تعمیر لوازم خانگی نمی‌داند. ظرفشویی ما یک ماه است چکه می‌کند و فقط یک نوار تفلون لازم دارد تا آب چکه نکند اما می‌گوید بلد نیستم و تعمیر‌کار هم برای همین کار دست‌کم 250 هزار تومان می‌گیرد. من هم سررشته‌ای ندارم و می‌ترسم خراب‌تر کنم.
یکی از پردرآمد‌ترین مشاغل فنی در ایران و سراسر جهان، تعمیر لوازم خانگی است. اگر به وسایل منزل یا محیط کار خود نگاهی بیندازید، حداقل ۵ وسیله برقی را مشاهده می‌کنید که از قطعات و اجزای پیچیده‌ای تشکیل شده‌اند. با افزایش قیمت وسایل برقی و لوازم خانگی خیلی‌ها ترجیح می‌دهند به جای خرید یا تعمیر وسیله معیوب دوباره از آن استفاده کنند. شما چقدر از تعمیر لوازم خانگی سررشته دارید؟چقدر در زندگی دست به آچار هستید؟ تا امروز کدام‌یک از لوازم خانه را که نیاز به تعمیر داشته‌اند خودتان تعمیر کرده‌اید؟
 سعید کارمند است و می‌گوید اگر تعویض لامپ سوخته را جزو تعمیرات بدانیم دست به آچار است و بجز آن چیز دیگری بلد نیست: «تا وقتی خانه پدرم زندگی می‌کردم یادم نمی‌آید برای تعمیر یا تعویض لوازم مصرفی خانه دست به آچار زده باشم. پدرم همه این کارها را انجام می‌داد. قدیمی‌ها خیلی دست به آچار بودند و هنوز هم خیلی از لوازمی را که خراب می‌شود خودشان تعمیر می‌کنند. به همین دلیل من و خیلی از بچه‌های دهه 70 سررشته‌ای از تعمیر لوازم خانه نداریم و کمتر آچار یا پیچ‌گوشتی به دست می‌گیریم. فقط اگر یکی از لامپ‌ها بسوزد آن را عوض می‌کنم. خدا نکند شیر آب خراب شود یا ماشین لباسشویی از کار بیفتد. آن‌وقت کاری از من ساخته نیست و از تعمیرکار کمک می‌گیرم. حتی بلد نیستم پوشال کولر را عوض یا موتور آن را روغن‌کاری کنم. هرسال با شروع تابستان پدرم این‌کار را انجام می‌دهد. از کارهای برقی می‌ترسم. یک‌بار وقتی 10 سالم بود میله آهنی را داخل پریز برق فرو کردم و همه بدنم لرزید. از آن به بعد از برق می‌ترسم و ترجیح می‌دهم کارهای برقی خانه را یک برق‌کار انجام بدهد.»
پشت شیشه مغازه کاغذ بزرگی که روی آن نوشته «تعمیر لوازم و کارهای فنی خانه» توجهم را جلب می‌کند. مرد پشت میز شیشه‌ای مشغول بازکردن پشت بخاری برقی است. می‌گوید اتصالی کرده و باید محل اتصالی را پیدا کند. عباس 29 سال دارد و یک‌سالی می‌شود این مغازه را راه انداخته است. می‌گوید با گذراندن دوره‌های فنی تعمیر لوازم خانگی و کارهای مربوط به سیم‌کشی و لوله‌کشی را به شکل حرفه‌ای یاد گرفته است: «از کودکی علاقه زیادی به درس نداشتم و می‌خواستم فنی باشم. هرموقع چیزی در خانه ما خراب می‌شد با پیچ‌گوشتی و انبردست سراغ آن می‌رفتم و سعی می‌کردم درستش کنم. به‌هر سختی که بود دیپلم گرفتم و بعد از خدمت سربازی تصمیم گرفتم سراغ کار فنی بروم. مدتی در مکانیکی شاگردی کردم اما مکانیکی سخت بود و دستمزد آن هم زیاد نبود. یکی از دوستانم پیشنهاد داد دوره‌های فنی شرکت کنم و مدرک بگیرم. در یکی از کلاس‌های فنی ثبت‌نام کردم و دوره‌های مختلف تعمیر لوازم خانگی و لوله‌کشی و برق‌کشی یاد گرفتم. وقتی دست به آچار می‌شوی و با فکر و توانایی خودت وسیله خراب‌شده را تعمیر می‌کنی حس و حال خوبی پیدا می‌کنی. الان هم خیلی از همسایه‌ها و اقوام وقتی وسیله برقی خانه‌شان خراب می‌شود و یا نیاز به لوله‌کشی و برق‌کاری دارند سراغ من می‌آیند. چندماه قبل هم این مغازه را اجاره کردم و خدا را شکر درآمد خوبی دارم. بهترین کادویی هم که گرفتم جعبه بزرگ آچار بکس کامل بود.»
خیلی از ما دست به آچارشدن را از کودکی یاد می‌گیریم. اگر پدر یا مادر اجازه بدهند حتی به قیمت خراب کردن وسیله‌ای آچار به دست بگیریم دیگر ترس و نگرانی از خراب شدن وسیله نداریم. این را محمدرضا می‌گوید و از فروشنده می‌خواهد شیر پیسوار دوخروجی به او بدهد. خودش دست به آچار است و می‌خواهد وسایل برقی خانه جدید را نصب کند. از وقتی کودک بودم پدرم همیشه وقتی می‌خواست لوازم برقی خانه را تعمیر کند، به من می‌گفت کنارم بنشین و یاد بگیر. بارها پیچ‌گوشتی و انبردست به دستم می‌داد تا یکی از پیچ‌ها را باز کنم. فکر می‌کردم بازی است و حسابی لذت می‌بردم. وقتی هم وسیله درست می‌شد به مادرم می‌گفت آقا رضا خیلی کمک کرد. از همان روزها علاقه زیادی به ابزارآلات پیدا کردم. هربار لوله آب ظرفشویی می‌گرفت از من می‌خواست لوله‌های زیر ظرفشویی را باز کنم.
به نظر من مقصر اول آشنا نبودن جوانان امروزی با حداقل مهارت‌های ساده فنی، خانواده‌ها و به خصوص پدرها هستند که باید وظیفه‌شان را برای آموزش چنین مهارت‌هایی به فرزندان به خوبی ایفا می‌کردند. الان هم متأسفانه والدین اجازه نمی‌دهند بچه‌ها دست به سیاه و سفید بزنند. همه کارها را خودشان انجام می‌دهند و اجازه نمی‌دهند بچه‌ها باز کردن و بستن یکی از وسایل خانه را امتحان کنند. آنها می‌توانند وسایلی را که دیگر قابل استفاده نیستند در اختیار بچه‌ها قرار بدهند تا در کنار بازی دست به آچار بودن را یاد بگیرند. بچه‌ها علاقه زیادی به کارهای فنی دارند و باید از کودکی این علاقه را در آنها پرورش داد.
زن با ناراحتی لگن پر از آب زیر ظرفشویی را برمی‌دارد و آب آن را در چاه حمام خالی می‌کند. با صدای بلند طوری که همسرش بشنود می‌گوید: باز و بسته کردن لوله‌های زیر ظرفشویی و نوار تفلون زدن کاری نداره چرا کاری نمی‌کنیم که از شر لگن گذاشتن زیر ظرفشویی راحت بشیم. مرد سرش را از گوشی موبایل بیرون می‌آورد و می‌گوید: من که ابزار ندارم، اگر داشتم هم بلد نبودم. می‌ترسم دست بزنم همین چند قطره تبدیل به دریای آب بشه. من فنی نیستم و اگه چیزی را باز و بسته کنم حتماً چند تا پیچ اضافی میاد. مرد مثل همیشه دفتر تلفن موبایل را باز می‌کند و شماره پدر را می‌گیرد. کسی که دراین مواقع مشکل‌گشاست و مثل همیشه با جعبه ابزار به کمک آنها می‌آید.

 

بــــرش

به نظر من  مقصر اول آشنا نبودن جوانان امروزی با حداقل مهارت های ساده فنی، خانواده ها و به خصوص پدرها هستند که باید وظیفه شان را برای آموزش چنین مهارت هایی به فرزندان به خوبی ایفا می کردند.  الان هم متأسفانه والدین اجازه نمی‌دهند بچه‌ها دست به سیاه و سفید بزنند.

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و بیست
 - شماره هشت هزار و سیصد و بیست - ۱۴ آبان ۱۴۰۲