صفحات
شماره هشت هزار و سیصد و هفده - ۱۰ آبان ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و سیصد و هفده - ۱۰ آبان ۱۴۰۲ - صفحه ۲۳

در گفت‌وگو با یکی از برگزیدگان چهلمین جشنواره فیلم کوتاه بررسی شد

رسیدن به ایده خلاقانه چالش اصلی فیـــــلم کوتاه

 «شریف، گورکن روستاست اما هر زمان قبری در قبرستان حفر می‌کند اتفاقاتی رقم می‌خورد. حفر قبری تازه توسط شریف، ولوله‌ای بر دل و جان اهالی روستا انداخته است...» این عبارات بخشی از خلاصه داستان فیلم کوتاه «شریف» است که توانست جایزه بهترین فیلم کوتاه از نگاه ملی را از آن خود کند. ایده ساخت این فیلم از دورهمی‌های هم دوره‌ای‌های محمد علیزاده فرد کارگردان و نویسنده فیلم در مؤسسه شهید آوینی بیرون آمده است. این فیلمساز که رسیدن به نگاه خلاقانه در ایده را مهمترین چالش فیلمسازی در این عرصه می‌داند معتقد است مرور تجربه زیسته هر فرد با نگاه دراماتیک می‌تواند منبعی غنی برای رسیدن به ایده‌های ناب باشد.
ایده خوب، انگیزه فیلمساز برای عبور از مشکلات
محمد علیزاده فرد درباره شکل گرفتن ایده داستانی و فرم روایی «شریف» توضیح می‌دهد: «با دوستانی که در اوایل دهه 90 دوره آموزشی در مؤسسه شهید آوینی را پشت سر گذاشتیم هفته‌ای یک یا دوبار دورهم جمع می‌شویم و جلسات دوستانه برای دیدن فیلم کوتاه و بررسی آن برگزار می‌کنیم. از دل این جلسات ساخت چند فیلم کوتاه بیرون آمده است. ایده ساخت «شریف» هم در همین جلسات توسط محسن مجیدپور تهیه‌کننده کار به من مطرح شد. یک نسخه اولیه نوشتیم و انجمن سینمای جوان هم از ایده خوشش آمد و پای کار آمد.»
او با اشاره به مشکلات مالی تولید این فیلم در ادامه در پاسخ به سؤالی درباره چالش‌های فیلمسازان فیلم کوتاه توضیح می‌دهد: «قطعاً بحث مالی در سینما خیلی مهم است چون امکانات رابطه مستقیمی با کیفیت اثر دارند. ولی مهمترین چالش در این دوره کمبود امکانات نیست. مشکل اصلی، رسیدن به ایده و قصه ناب است. چالش اصلی فیلمساز در مرحله نوشتن فیلمنامه اتفاق می‌افتد و من معتقدم یک ایده خوب آنقدر به فیلمساز انگیزه می‌دهد که همه مشکلات را از مسیر برمی‌دارد. در واقع خلاقیت حرف اول را می‌زند. اگر این اتفاق رقم بخورد و یک اثر خلاقانه روی کاغذ خلق شود، هستند جاهایی از جمله خود انجمن که از نظر مالی حمایت کنند.»
مرور تجربه زیسته با نگاه دراماتیک
علیزاده که دانش‌آموخته دانشگاه صداوسیماست و دوره‌های آموزشی مختلفی را در انجمن سینمای جوانان ایران و همین طور مؤسسه شهید آوینی پشت سر گذاشته در ادامه می‌گوید: «من جاهای مختلف دوره‌های آموزشی دیدم با این هدف که بتوانم آدم‌هایی همفکر خودم با دغدغه‌های مشترک پیدا کنم و تیمی شویم برای فیلمسازی. اگر چه این اتفاق هیچ وقت نیفتاد اما همین که گعده‌ها و گروه‌های این شکلی منجر به خلق ایده‌هایی مثل شریف می‌شود جای شکر دارد.»
او که مدرس سینما هم هست، برای پرورش ذهن فیلمساز و رسیدن به ایده خلاقانه توصیه می‌کند: «زیست شخصی خودتان را با نگاه دراماتیک از اول مرور کنید. قطعاً ایده‌های جذابی پیدا می‌کنید. نگاه متفاوت به تجربه‌های شخصی می‌تواند منشأ خلق ایده‌های جذاب باشد. برای خود من بارها این اتفاق افتاده است. بار اول می‌گویم مگر زندگی من چه چیز جذابی برای بقیه می‌تواند داشته باشد ولی خوب وقتی با یک نگاه سینمایی‌تر به زیست شخصی‌مان نگاه کنیم این اتفاق رقم می‌خورد. نمونه‌اش فیلم خودمان. پنجشنبه و جمعه هر هفته آقای مجیدپور را در گلزار شهدا می‌توانید پیدا کنید، فیلم ما هم به همین فضا ربط دارد.»
عوامل و امکانات حرفه‌ای و بالا رفتن هزینه تولید
او در بخشی از صحبت‌هایش به اصرار برای استفاده از عوامل و امکانات حرفه‌ای در ساخت «شریف» اشاره می‌کند و از پیوستن مجموعه نهضت و مؤسسه شهید آوینی به جمع حامیان مالی فیلم می‌گوید. علیزاده در پاسخ به سؤالی در همین رابطه یعنی مشکل مبتلا به فیلم‌های کوتاه سال‌های اخیر به اصرار بر استفاده از عوامل حرفه‌ای سینما و تکنولوژی روز و به تبع آن بالا رفتن هزینه تولید می‌گوید: «عرصه فیلم کوتاه در شرایط فعلی از لحاظ تصویری و کیفی، واجد شاخصه‌هایی است که همگام با پیشرفت تکنولوژی روز دنیا است. اغلب فیلم‌ها به لحاظ رنگ و نور و تصویر و دیگر نکات فنی با کیفیت هستند. اگر بخواهیم با این آثار چه در عرصه داخلی و چه خارجی رقابت کنیم ناگزیر باید سراغ عوامل و امکانات حرفه‌ای برویم. ما هم می‌خواستیم برای فیلمی که در ژانر دفاع مقدس و درباره شهداست از بهترین‌های خودمان بهره ببریم. عوامل حرفه‌ای فیلم براساس سابقه آشنایی من در دو فیلم بلندم «تروا» و «رحیل» در «شریف» همکاری داشتند که البته کمتر از دستمزدی که در سینمای حرفه‌ای و بلند دریافت می‌کنند، گرفتند. استفاده از عوامل و امکانات حرفه‌ای هزینه داشت ولی خیلی از هزینه‌های فیلم به خاطر دوری از تهران و اتفاقات پیش‌بینی نشده به ما تحمیل شد. پارسال و امسال فیلم‌هایی جایزه گرفتند و دیده شدند که رقم بالایی برای تولید داشتند. فضای سینما کوچک است و اعداد و ارقام تولیدی به گوش‌مان می‌رسد. رقابت در این فضا ایجاب می‌کند که از امکانات و عوامل حرفه‌ای استفاده کنیم.»
این فیلمساز کسب جایزه و دیده شدن در جشنواره را اتفاقی تأثیرگذار بر کارنامه کاری‌ هر فیلمساز فیلم کوتاه می‌داند و می‌گوید: «جشنواره فیلم تهران معتبرترین جشنواره فیلم کوتاه در خاورمیانه است. برگزیده شدن در این جشنواره می‌تواند برای هر کسی راهگشا باشد. در همین چند روزی که از جشنواره گذشته، افراد مختلفی با من ارتباط گرفتند و تفاوت در اتفاقات قبل و بعد از جشنواره مشهود است. فیلمسازی با دیده شدن رابطه مستقیمی دارد و هر چقدر در این دیده شدن بیشتر پشتیبانی شوید به شما بیشتر اعتماد می‌کنند.»

 

تقدیم شادی جایزه به کودکان غزه
با دیدن تصاویری که این روزها از غزه می‌رسد، هیچ‌کس نمی‌تواند نسبت به اتفاقات آن بی تفاوت باشد. من یک دختر کوچک دارم که در اختتامیه کنارم بود و برای دریافت جایزه با من روی سن هم آمد. امروز ضربه کوچکی به دندانش خورده بود، تا ساعت‌ها به هم ریخته بودم، دائم به پدری فکر می‌کردم که تکه تکه بچه‌اش را از زیر آوار بیرون می‌کشد، تصورش هم وحشتناک بود. هر کدام از ما خاری به پای بچه‌مان برود زمین و زمان را به هم می‌ریزیم، آنجا ثانیه به ثانیه بمب و موشک بر سر کودکان آوار می‌شود. تقدیم شادی جایزه‌مان در اختتامیه جشنواره یا حرف زدن و موضع‌گیری راجع به این اتفاقات کمترین کاری است که می‌توانیم انجام دهیم.
در واقع کاری نیست.اگر بیشتر از اینها از دستمان بر بیاید حتماً انجام می‌دهیم. ساختن فیلم در باره غزه و مسائل مربوط به فلسطین کار سختی است اما قطعاً جزو دغدغه‌های من است و اگر موقعیت‌اش پیش بیاید حتماً می‌سازم.

 

مشکلات ساخت فیلم «شریف»
هزینه‌های تولید در خارج از تهران خیلی متفاوت است. دوری از پایتخت هزینه و اتفاقات پیش‌بینی نشده ای تحمیل کرد. برای پیدا کردن بافت سنتی روستا، از سمنان و خراسان تا قزوین را گشتیم. تا اینکه به توصیه یکی از دوستان به روستای کولوی در سمت خرم‌آباد رسیدیم. روستا متروکه و خالی از سکنه بود و هیچ امکاناتی نداشت. با خرم آباد؛ اولین شهری که می‌توانستیم خرید کنیم، دو ساعت فاصله داشتیم.
اهالی آن منطقه آشنایی با سینما نداشتند. هنرور هم نمی‌توانستیم ببریم و باید از عوامل بومی استفاده می‌کردیم. خانمی از اهالی روستا که قرار بود کمک کارمان باشد، یکهو مصر شده بود که بازیگر شود. توضیحات ما هم فایده‌ای نداشت، عصر با دلخوری لوکیشن را ترک کرد. فردای آن روز صبح که کار را شروع کردیم، دیدیم لباس بازیگر زن فیلم نیست.
 همین خانم لباس را برداشته و رفته بود. گوشی‌اش را هم خاموش کرده بود. دو راهکار داشتیم یا اینکه فیلم را از ابتدا بگیریم یا ایشان را پیدا کنیم.
یادم آمد در یکی از پروژه‌هایی که کار می‌کردیم، یکی از عوامل اهل خرم‌آباد بود. با او تماس گرفتیم و او با چند نفر از اهالی روستا تماس گرفت و آنقدر نشانی دادیم تا در نهایت ایشان را پیدا کردند و راضی شدند تشریف بیاورند و لباس را تحویل دهند. در نهایت هم یک پلان ایتالیایی از او گرفتیم.
یک روز هم سگ هار دستیارمان را گاز گرفت و تبعاتش عصر همان روز مشخص شد. وقتی به مطب دکتر در خرم آباد رسیدیم گفت اگر دو ساعت دیرتر می‌آوردید، کارش تمام بود. یک روز نزدیک بود دوربین مینی الکسای فیلم که حدود 4- 5 میلیارد تومان است، آسیب ببیند.
نبود امکانات حمام و ... حواشی زیادی داشت. همه را به جان خریدیم تا به کیفیت مد نظر برسیم. جذاب‌ترین بخش‌ هم همین است که در پر مخاطب‌ترین دوره جشنواره فیلم‌مان جزو سه فیلم برتر از نگاه مخاطبان بود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی