اثاث منزل، خرده‌ریز منزل، آهن قراضه و... خریدارم

یک صدا برای همه محله‌ها

«اثاث منزل، خرده‌ریز منزل، آهن قراضه، کابینت، بشکه، چدن، مس، آبگرمکن، کولر خریدارم.» محال است تا امروز این صدا را نشنیده باشید؛ صدایی که تا شب دائماً از بلندگوی وانتی‌ها تکرار می‌شود و خیلی‌ها جملات آن را حفظ هستند. برای‌شان صبح روز تعطیل و عصر و غروب آفتاب معنی ندارد و آن قدر با این صدای تکراری کوچه و خیابان‌ها را گز می‌کنند تا شاید کسی قصد فروش وسایل اضافه خانه‌اش را داشته باشد. مقصد خیلی از آنها هم خلازیر است؛ همان جایی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد برای فروش عرضه می‌شود. صدای بلند و جملات تکراری وانتی‌های دوره‌گرد به عنصر شهری زندگی خیلی از مردم شهرنشین بدل شده است. جملاتی که یک نفس هر آن چیزی را که با آهن قراضه یا وسایل به درد نخور ارتباط داشته باشد، شامل می‌شود. اینکه در یک ساعت 5 وانتی با همین صدا از کوچه شما می‌گذرد دلیل بر این نیست که شاید کسی وسایلی برای فروش داشته و فراموش کرده به اولین وانتی اطلاع بدهد. خیلی از این وانتی‌ها نمی‌دانند چند دقیقه قبل یک وانتی دیگر از این کوچه عبور کرده است.

   یوسف حیدری
گزارش نویس

اما این صدای تکراری که از بلندگوی وانتی‌های دوره‌گرد پخش می‌شود متعلق به کیست؟ صدایی که اقلام ردیف شده را از روی کاغذ می‌خواند و سعی می‌کند تن صدای بم و خسته‌اش را بالا ببرد. آمار غیر رسمی حکایت از این دارد که بیش از 4 هزار وانتی در تهران برای خرید ضایعات و لوازم دست دوم فعالیت می‌کنند. سال‌هاست که در زمینه ساماندهی آنها کاری انجام نشده اما اگر کسی از آنها شکایت کند مأموران شهربان شهرداری به موضوع رسیدگی می‌کنند. البته این بیشتر برای وانتی‌های ثابت است و آنها که سیار کار می‌کنند جای ثابتی ندارند و به همه محله‌های تهران هم سرک می‌کشند.
آقا کریم پشت فرمان به بالکن آپارتمان‌ها چشم می‌دوزد تا شاید کسی برای فروختن وسیله کهنه خانه‌اش با دست به او اشاره کند. صدای ضبط شده همچنان یک نفس چیزهایی را که قابل خرید است می‌گوید و بعد از چند ثانیه مکث دوباره همه این جملات تکرار می‌شود. «شما از شنیدن این جملات تکراری کلافه نمی‌شوی؟» آقا کریم با شنیدن این سؤال خنده‌ای تحویل می‌دهد و می‌گوید: «باور کنید شب‌ها هم در خواب این جملات در سرم تکرار می‌شود ولی دیگر عادت کرده‌ام. خیلی از این وانتی‌ها با هم همشهری یا فامیل هستند. کار ما خرید ضایعات است و اگر در کوچه و خیابان نباشیم و این ضایعات را نخریم مردم وسایل دور ریختنی‌شان را کجا ببرند و بفروشند؟ این صدا را هم که می‌شنوید از اینترنت دانلود کردم. اگر از صبح تا شب بخواهم با این بلندگو جملات تکراری بگویم دیگر حنجره‌ای برای من باقی نمی‌ماند. همین جملات مربوط به خرید آهن قراضه و چیزهای دور ریختنی با صداهای مختلف در اینترنت هست و هرکدام را که بخواهی می‌توانی دانلود کنی، اما این صدا بیشتر از همه برای مردم آشناست و من هم این را انتخاب کردم. باور کنید نمی‌دانم این صدا متعلق به چه کسی است اما هرکی بوده کار ما را خیلی راحت کرده است.»
بازهم همین صدا و این بار در انتهای یکی از کوچه‌های اطراف میدان بهشتی. راننده وانت با گوشی موبایل مشغول بالا و پایین کردن صفحات مجازی است و هر از چندگاهی نگاهی به جلو می‌اندازد. با دیدن پارچه‌ای که روی دیوار یکی از ساختمان‌ها نصب شده و از همسایه‌ها برای تخریب و ساخت عذرخواهی کرده، توقف می‌کند. سراغ صاحبخانه را می‌گیرد و بعد از چند دقیقه اجاق گاز رنگ و رو رفته‌ای را پشت وانت می‌اندازد. با صاحبخانه درباره قیمت درب و پنجره و چهارچوب‌های آهنی چانه می‌زند و بالاخره سرقیمت توافق می‌کنند. قرار می‌شود فردا برای بردن آنها بیاید. در همه این لحظات صدای بلندگوی وانت قطع نمی‌شود و جملات تکراری پشت سر هم ردیف می‌شوند. سلمان 10 سالی می‌شود با وانت کار می‌کند و بیشتر هم در کار خرید آهن قراضه و وسایل دور ریختنی خانه‌هاست. بیشتر وسایل را هم از همین خانه‌هایی که قرار است تخریب کنند، می‌خرد. می‌گوید: «تا چندین سال قبل مردم خیلی از وسایل کهنه خانه‌شان را می‌فروختند اما الان سعی می‌کنند با تعمیر وسایل از آنها دوباره استفاده کنند. خیلی‌ها توان خرید وسیله نو ندارند و ترجیح می‌دهند از همان وسیله کهنه استفاده کنند. اما کسانی که می‌خواهند خانه‌شان را تخریب کنند معمولاً قید وسایل کهنه مثل آبگرمکن و بخاری و شوفاژ را می‌زنند و ما هم آنها را می‌خریم. اما این صدایی که از بلندگوی وانتی‌ها پخش می‌شود حتماً صدای کسی است که خودش در این کار بوده، چون دقیقاً چیزهایی را که به درد ما می‌خورد تکرار می‌کند. من هم اوایل این کار کنجکاو شدم ببینم این صدا برای چه کسی است اما از هر کسی پرسیدم نمی‌دانست. یکی از قدیمی‌های صنف ما می‌گوید این صدا برای قبل از اینترنت و دانلود و فضای مجازی است. اوایل خیلی از همکاران ما نوار کاست ضبط شده با صدای این شخص را از ماشین پخش می‌کردند و میکروفن را جلوی ضبط می‌گذاشتند تا صدای ضبط شده نوار کاست از بلندگوی بالای وانت پخش شود. بعد از آمدن سی‌دی این صدا روی سی‌دی پخش شد و الان هم که با فلش این صدا را از ضبط ماشین که به بلندگو وصل می‌شود پخش می‌کنیم. شاید این صدا برای خیلی از مردم آزاردهنده باشد ولی ما به آن عادت کرده‌ایم. احتمالاً صاحب این صدا هم الان سن و سالی دارد و شاید این کار را کنار گذاشته باشد.»
«آهن قراضه و چدن را کیلویی 13 تا 14 هزار تومان می‌خرم و با 500 تومان سود می‌فروشم. باور کنید این کار سود زیادی ندارد و هر روز باید یک باک بنزین مصرف کنیم تا چند تومن کاسبی کنیم. اگر هزینه‌های استهلاک ماشین و لوازم آن را هم اضافه کنید این کار ما اصلاً سودی ندارد.» مرتضی به وانت خالی‌اش اشاره می‌کند و می‌گوید: از صبح تا الان دشت نکردم. البته مردم‌آزار هم نیستم و خودم با بلندگو چیزهایی را که می‌خرم اعلام می‌کنم. برخلاف خیلی از وانتی‌ها که از صدای ضبط‌شده استفاده می‌کنند، دوست دارم صدای خودم از بلندگو پخش شود، این طوری اگر جایی احساس کنم کسی از سر و صدا ناراحت می‌شود سکوت می‌کنم. تقریباً کوچه‌های این محله را می‌شناسم. مثلاً جلوی مدرسه‌ها سکوت می‌کنم و رد می‌شوم چون ممکن است با صدای من تمرکز بچه‌ها به‌هم بریزد. البته گاهی اوقات از این بلندگو استفاده‌های دیگری هم می‌کنم، مثلاً اگر در ترافیک گیر کنم با بلندگو از ماشین‌های جلویی می‌خواهم سریع‌تر حرکت کنند و خیلی‌ها فکر می‌کنند ماشین پلیس است و مسیر را باز می‌کنند. البته این کار درست نیست و فقط یکی دوبار انجام داده‌ام.
چندی قبل کاربری در یکی از شبکه‌های اجتماعی از ساعت ۹ صبح تا ۱۲ ظهر در انتهای یک کوچه بن‌بست در منطقه نارمک، گذشتن ۲۳ وانت خرید ضایعات با بلندگو را با ذکر ساعت و دقیقه ثبت کرده ‌است؛ ۲۳ وانت در ۲۰۰ دقیقه، یعنی هر ۹ دقیقه یک صدای گوشخراش روی اعصاب مردم! تکراری‌ترین جملاتی که همه ما در طول روز آن را می‌شنویم و به آن عادت کرده‌ایم. روایت صدای بلندگوی وانتی‌های دوره‌گرد به آشنا‌ترین صدای زندگی خیلی از ما تبدیل شده است؛ صدایی که هیچ‌گاه از کلانشهرها حذف نمی‌شوند و در هر نقطه از کشور باشی بازهم این صدا سکوت خلوت شما را می‌شکند. صدایی که خیلی از وانتی‌ها نمی‌دانند متعلق به چه کسی است اما می‌گویند سال‌هاست با این صدا زندگی می‌کنند.

 

بــــرش

تا چندین سال قبل مردم خیلی از وسایل کهنه خانه‌شان را می‌فروختند، اما الان سعی می‌کنند با تعمیر وسایل از آنها دوباره استفاده کنند. خیلی‌ها توان خرید وسیله نو ندارند و ترجیح می دهند از همان وسیله کهنه استفاده کنند

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و شانزده
 - شماره هشت هزار و سیصد و شانزده - ۰۹ آبان ۱۴۰۲