صهیونیسم در حال احتضار
حنیف غفاری
تحلیلگر مسائل بینالملل
رژیم اشغالگر قدس هیچگاه مصادیق احتضار را تا این اندازه به خود نزدیک حس نکرده است؛ تحقق شکست ترکیبی در ذیل ساختار هندسی پیچیده و غیرقابل محاسبه.
در این معادله نمیتوان نسبت به ابعاد فرامتنی ماجرا بیتفاوت ماند. بهعبارت بهتر، باید به این سؤال مهم پاسخ داد پیروزی بزرگ فرزندان مقاومت در چه فرامتن و بستری شکل گرفته است و صهیونیستها از فقدان چه مؤلفههایی در مدیریت صحنه و میدان نبرد متأثر شدهاند؟
یکی از مؤلفههای فرامتنی مؤثر در تحلیل روند عملیات «طوفانالاقصی» به ناامیدی ساکنان اراضی اشغالی نسبت به هویت اجتماعی و سیاسی خود مربوط میشود. شبکه 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی حدود سه هفته قبل از آغاز عملیات، نظرسنجی معناداری منتشرکرد.
نتیجه نظرسنجی نشان داد، 28 درصد ساکنان اراضی اشغالی خواستار مهاجرت از تلآویو و حیفا و شهرکهای صهیونیستنشین هستند و هشتدرصد دیگر نیز نسبتبه ماندن در اراضی اشغالی اطمینانی ندارند.
متعاقب وقوع عملیات غرورآفرین«طوفانالاقصی» شاهد ترکیب بحرانهای امنیتی و سیاسی با یکدیگر هستیم. بدونشک اگر نظرسنجی کانال 13 تلویزیون رژیم صهیونیستی اکنون تکرار شود، بیشتر صهیونیستها خواستار خروج از اراضی اشغالی و خروج از جهنمی هستند که جریانهای رسمی و غیررسمی قدرت در تلآویو برایشان ایجاد کردهاند.
تاریخ مصرف تضمینهای امنیتی رژیم اشغالگر قدس به ساکنان اراضی اشغالی (که به تغییر تصمیم برخی ساکنان برای مهاجرت معکوس منجر شد) در سال 2021 میلادی و در جریان عملیات موشکی گسترده حماس در قلب تلآویو و حیفا پایان یافت.
در آن زمان بر همگان محرز شد عمق راهبردی تمامی نقاط اراضی اشغالی در تیررس گروههای مقاومت قرار دارد و در هر دو حوزه جنگ و بازدارندگی، تلآویو تسلط خود را بر صحنه از دست داده است.
گزاره آسیبپذیری مطلق رژیم صهیونیستی زمانی پررنگتر شد که منازعات داخلی میان دو جریان لیبرال و محافظهکار بر سر اصلاحات جنجالی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی علیه کنست (مجلس این رژیم)، تلآویو را به زمین جنگ داخلی میان اشغالگران تبدیل کرد.
فرار هزاران صهیونیست به سمت فرودگاه بن گورین برای خلاصی از جهنم، آن هم در حالی که پروازها در این فرودگاه متوقف شده بود، سیگنال بیسابقهای است که نه صرفاً معطوف به شرایط میدانی نبرد، بلکه معطوف به بیاعتمادی مطلق آنها نسبت به موجودیت و ماهیت رژیمی است که از تضمین امنیت و زندگی آنها سخن میگوید.
میان «طوفانالاقصی» و دیگر عملیاتهای انجام شده از سوی حماس علیه رژیم صهیونیستی تفاوت اساسی وجود دارد؛ اینکه «طوفانالاقصی» صرفاً عملیاتی موفقیتآمیز نبود و نقطهگذاری در آینده پژوهی و سنجش مختصات جدید منطقه بهشمار میرود.
حتی اگر در همین لحظه آتشبس برقرار شود و نبرد پایان یابد، صهیونیستها نه با جامعهای ناراضی، بلکه در مرحلهای بالاتر با جامعهای بحرانزده مواجه هستند که فرار را نسبت به حفظ وضعیت موجود یا گذار به وضعیت مطلوب ترجیح میدهند.
زمانی که پیش فرضها و ثوابت القایی ساختاری به مردم بر هم میریزد، دیگر نمیتوان از بقای آن در میانمدت و بلندمدت سخن گفت. این قاعده در زمینه رژیم منحوس و سفاک صهیونیستی نیز صادق است؛ موشکهای قسام اینبار حال و آینده رژیم صهیونیستی را توأمان هدف قرار دادند.
قطعاً در دوران پساجنگ اخیر، دیگر کسی در اراضی اشغالی از دوگانه لاپید-نتانیاهو یا لیبرال-محافظهکار سخنی به میان نمیآورد زیرا دغدغههای عمومی ساکنان این اراضی از شیوه حکمرانی به سوی کلیت و موجودیت حکومت تغییر خواهد یافت. بنابراین نهتنها جنس و ادبیات اجتماعی-امنیتی رایج در اراضی اشغالی تغییر خواهد کرد بلکه شاهد تغییر ماهیت دغدغهها و آثار عملیاتی آنها (ازجمله تسریع مهاجرت معکوس ساکنان اراضی اشغالی) خواهیم بود.
در اینجا گفتار درمانی سیاستمداران رژیم صهیونیستی دردی از اشغالگران ساکن در شهرکهای صهیونیستنشین، تلآویو و حیفا دوا نخواهد کرد زیرا استیصال رژیم صهیونیستی در برابر حماس و دیگر اضلاع جبهه مقاومت به گزارهای تثبیت شده در اذهان ساکنان اراضی اشغالی تبدیل شده و گزاره تسلط صهیونیستها بر میدان را ابطال کرده است.