سیاست خارجی ایران در حمایت از طوفان الاقصی
دکتر مجید عباسی
رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی
یکی از اصول مهم سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران که در قانون اساسی به آن اشاره و تأکید شده و برگرفته از فطرت انسانهای آزادیخواه و آرمانهاست، حمایت از نهضتهای آزادیبخش و حق تعیین سرنوشت ملتهاست. لذا از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، در دولتهای مختلف و با فراز و نشیبهای گوناگون این سیاست اصولی در حمایت از گروههای مقاومت فلسطینی سرلوحه دستگاه دیپلماسی بوده است.
از آنجا که رژیم صهیونیستی با زور و خشونت و با حمایت قدرتهای بزرگ به اشغال سرزمین ملت فلسطین مبادرت کرده و حقوق اولیه انسانی را از آنها سلب کرده و بخش مهمی از این جمعیت را وادار به کوچ اجباری و مهاجرت از سرزمین مادری نموده و بخشی از جمعیت را نیز در محاصره و تحت تحریم و شدیدترین تدابیر امنیتی قرار داده است، به توسعه شهرکسازی مبادرت کرده و بهصورت دائمی در حال افزودن بر قلمرو سرزمینهای اشغالی است، لذا گروههای مقاومت از همان سالهای نخستین تشکیل این رژیم مجعول به مبارزه با اشغالگران مبادرت کرده ولی در آزادسازی اراضی اشغالی و کسب حقوق خود نه تنها به نتیجه نرسیدهاند بلکه توسعهطلبی رژیم صهیونیستی افزونتر هم شده است. در مواردی نیز گروههای مقاومت با میانجیگری کشورهای مختلف وارد مذاکره با مقامات این رژیم شدهاند، لیکن با عدم پایبندی صهیونیستها به تعهداتشان مواجه گردیدهاند. نمونه واضح این امر، مذاکرات تشکیلات خودگردان فلسطین (دوره یاسر عرفات) بوده که با عدم نتیجه و با سرخوردگی آنها همراه بوده است. سازمانهای بینالمللی نیز با توجه به حمایت قدرتهای غربی در توقف فعالیتهای خشونتبار، ضد حقوق بشری و توسعهطلبانه این رژیم موفق نبودهاند و شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز همواره در قبال جنایات سکوت کرده است. لذا چارهای جز مبارزه و استفاده از زور در مقابل رژیمی که چیزی جز زبان زور نمیفهمد، باقی نمانده است.
گروههای مقاومت علیالخصوص حماس و جنبش جهاد اسلامی فلسطین با آموختن از تجارب گذشته به تقویت نیروی نظامی مقاومت مبادرت کرده و تلاش کردهاند در جنگهای چریکی و نامنظم به مبارزه با رژیم موقت صهیونیستی بپردازند. جنگهای 8 روزه و 22 روزه غزه و در حال حاضر عملیات طوفان الاقصی که بزرگترین و پیچیدهترین عملیات نظامی علیه این رژیم بوده در این راستا قابل ارزیابی است.
رژیم صهیونیستی بعد از عملیات طوفان الاقصی و شکست اطلاعاتی و امنیتی از گروههای مقاومت به دنبال بهانهتراشی برای توجیه این شکست مفتضحانه است و جمهوری اسلامی ایران را متهم به دخالت در این عملیات میکند.
دستگاه دیپلماسی تاکنون در این بحران عملکرد موفقی داشته است، لیکن باید تلاش کند تا در تله دشمن گرفتار نشود. بهترین مسیر برای خاتمه بحران حمایت از میانجیگری کشورهای عربی مانند مصر، عربستان سعودی، اردن یا قطر میان گروههای مقاومت و این رژیم است. زیرا ورود مستقیم نظامی قدرتهای بزرگ به این بحران و از جمله ایران پیامدهای غیرقابل پیشبینی و خسارتهای بسیاری برای همگان خواهد داشت. هدف اصلی ایران و محور مقاومت شکست رژیم صهیونیستی و آزادسازی اراضی اشغالی است و این مهم با عملکرد این رژیم در آینده نزدیک تحقق خواهد یافت. به اعتقاد نگارنده، این عملیات پیامدهای زیر را بر امنیت و موجودیت این رژیم موقتی خواهد داشت و زمینههای فروپاشی را فراهم خواهد کرد و لذا نیازی به دخالت و درگیری با این رژیم در حال انقراض نیست:
عملیات طوفان الاقصی هیمنه ارتش رژیم صهیونیستی و شکستناپذیری آن را در هم شکسته است.
شهروندان این رژیم دیگر اعتمادی به دولت در حفظ امنیت خود ندارند و اعتراضات داخلی افزایش خواهد یافت.
مهاجرت معکوس از این رژیم تسریع خواهد شد و بخشی از مهاجران به کشورهای خود باز خواهند گشت و سیاست شهرکسازی و افزایش جمعیت با شکست مواجه خواهد شد.
شکست اطلاعاتی و امنیتی موساد و شاباک واضح است.
امنیت سرمایهگذاری در اراضی اشغالی دچار چالش شده و شرکتهای سرمایهگذار منابع مالی خود را خارج خواهند کرد، لذا افزایش رکود اقتصادی و بیکاری اتفاق خواهد افتاد.
در سطح منطقهای عادیسازی روابط این رژیم با کشورهای عربی متوقف و دچار اختلال خواهد شد، لذا انزوای این رژیم در منطقه متداوم خواهد بود.
با توجه به فجایع انسانی غزه، در جامعه و سازمانهای بینالمللی و نزد افکار عمومی ملتها و بسیاری از دولتها وجهه و پرستیژ این رژیم بهعنوان دولت جنایتکار بیش از گذشته نمایان و تثبیت خواهد شد.
تحت این شرایط کشورهایی مانند جمهوری اسلامی ایران و اعضای محور مقاومت میتوانند در گوشهای امن نظارهگر مرگ تدریجی این رژیم مجعول با کمترین هزینه و بیشترین فایده باشند.