این روزها همه می خواهند کسب و کار خودشان را داشته باشند

حال خوب، کار خوب

«وقتی کسب‌و کار خودت را‌ داری یعنی حداقل با کارت حالت خوبه، مسأله‌ای که بیشتر مردم هیچ‌وقت درکش نمی‌کنند.» این را صاحب یک کسب‌وکار اینترنتی می‌گوید که بعد از ۱۵ سال کارمندی تصمیم گرفت کسب و کار خودش را راه بیندازد و الان مهم‌ترین دلیلی که برای ادامه راه دارد حال و روز خوبش برای کار است. «می‌دانی همین‌که فکر می‌کنی هرچقدر زحمت و مرارت بکشی در نهایت برای کار خودت است انگار حال و روز خوبی به تو می‌دهد. فکر نمی‌کنی که برای کس دیگری‌ داری کار می‌کنی که حقوقت را رعایت نمی‌کند. من سال‌ها برای یک شرکت خصوصی از جان و دلم کار می‌کردم اما همیشه می‌دیدم که حقم را خورده‌اند و به آنچه می‌خواستم نرسیدم. منظورم از نرسیدن فقط هم مزایای اقتصادی و مالی نیست از نظر شأن و جایگاه حرفه‌ای هم جایگاه خودم را نداشتم. تا اینکه یک‌روز گفتم دیگر باید کسب و کار خودم را داشته باشم.»

ترانه بنی‌یعقوب
گزارش نویس

 اوضاع آشفته بازار کار و میل به پیشرفت
این روزها در هر جمعی بحث بر سر همین قصه است، یعنی محال است در یک دورهمی خانوادگی شرکت کنید و حرف همین چیزها نباشد اینکه فلانی کسب‌وکار خودش را راه انداخته و حسابی پولدار شده یا آن یکی یک استارتاپ زده و حالا برای خودش کسی شده و سری میان سرها پیدا کرده. همیشه هم آن وسط کسانی هستند که محافظه‌کارتراز بقیه هستند و ترجیح می‌دهند از جای ثابتی حقوق بگیرند و بی‌درد سر زندگی کنند و آینده مشخص‌تری داشته باشند البته که درباره هرکدام از این گزاره‌ها کلی حرف و حدیث و اما و اگر هم وجود دارد که حالا بحث اصلی بیشتر مجالس، میهمانی‌ها و البته کافه‌نشینی‌ها شده.
حالا نمی‌دانم شما جزو کدام دسته هستید، از آنهایی که دوست دارید استخدام جایی باشد و ماه به ماه مرتب حقوق بگیرید و حق بیمه‌تان واریز شود بدون اینکه نگرانی‌های بزرگتری داشته باشید یا علاقه‌مندید برای خودتان کسب‌وکاری داشته باشید کاری که از صفر تا صدش برعهده خودتان است با همه بدی‌ها و خوبی‌هایش؟
  محمد از آنهایی است که به چند دلیل فکر می‌کند اوضاع بازار کار خیلی‌ها را به سمتی سوق داده که دوست دارند کسب‌وکار خودشان را داشته باشند: «واقعیت این است وضعیت بازار کار خیلی خراب است. حقوق‌ها پایین است و بیشتر شرکت‌ها با حداقل حقوق نیروهای کارآمد را استخدام می‌کنند. تازه همان حقوق اندک را هم با تأخیر و بیمه‌های نامرتب می‌دهند. برای همین هم خیلی از آدم‌ها بی‌خیال استخدام می‌شوند و تصمیم می‌گیرند کسب‌وکار خودشان را راه بیندازند. دلیل دیگر اینکه جامعه ما نوعی دوره گذار مدرن‌تر شدن را طی می‌کند که با تغییر نگاه هم همراه است و آدم‌ها فقط کار را استخدام شدن در جایی نمی‌بینند قبلاً بیشتری‌ها معتقد بودند باید یک جا استخدام شوند تا برایشان بیمه رد شود الان خیلی‌ها از این نگاه گذر کرده‌اند و ترجیح می‌دهند مستقل باشند و کسب‌وکار خودشان را داشته باشند و گسترش دهند. من درست یا غلط این نگاه را نمی‌دانم اما به‌هرحال این دیدگاه در جامعه ما وجود دارد.»

 خالق یک شغل و چالش‌هایش
 مصطفی چند‌سالی است در اینستاگرام یک کسب‌وکار اینترنتی راه‌انداخته که درحوزه گردشگری فعال است: «چند سالی حقوق‌بگیر بودم اما می‌دیدم گویی خلاقیت و عمرم دارد هدر می‌رود. فکر کردم چرا که نه؟ بهتر است کار خودم را راه بیندازم هرچند اصلاً سختی‌هایش را انکار نمی‌کنم.» او کمی فکر می‌کند: «می‌دانی پیشرفت علم و تکنولوژی روز را هم نباید در تغییر دیدگاه مردم نادیده گرفت مثلاً وقتی کسی می‌تواند در شبکه‌های اجتماعی یک پیچ بزند و با تولید محتوای خوب یا یک ایده چند برابر یک آدم حقوق‌بگیر کسب درآمد کند قطعاً اولی را انتخاب می‌کند. البته این مسأله یعنی پول درآوردن تنها مزیت داشتن کسب‌وکار خود آدم نیست وقتی کسی شغل خودش را راه می‌اندازد یک هویت جدید هم پیدا می‌کند. این فرد خالق یک شغل می‌شود و چالش‌هایی را می‌گذراند که به او یک چهره جدید می‌بخشد. این کار به فرد استقلال و امنیت و در عین حال انگیزه و تعهد می‌دهد که همه اینها در نهایت به ساختن یک حال خوب کمک می‌کند. البته آن روی سکه هم هست اگر کسب‌وکار خودت را راه بیندازی و هرآنچه فکر کرده‌ای را از دست بدهی یا به آن نرسی حس بازنده بودن پیدا می‌کنی اتفاقی که وقتی در استخدام جایی هستی برای تو نمی‌افتد و تو همیشه یک راحتی و آرامش خیال را تجربه می‌کنی.»

 مد راه انداختن کسب‌وکار
مریم حقوق بگیر است سال‌هاست حقوق بگیر بوده و سه سال دیگر هم بازنشسته می‌شود: «راستش برای من اصلاً راه‌انداختن یک کار جذاب نیست یعنی حوصله سر و کله زدن با هزار نفر را ندارم دوست دارم در جایی باشم و وظایفم مشخص باشد و ماه به ماه هم بی‌دردسر حقوقم را بگیرم. البته شانس این را هم داشته‌ام که یک جای خوب استخدام شوم و حقوق مناسبی هم دارم گاهی آنقدر حقوق و دستمزدها پایین است که به آدم‌ها حق می‌دهم ریسک کنند و سرمایه‌شان را وسط بگذارند و خودشان کار راه بیاندازند. البته اصلاً نباید اینکه این روزها مد شده هر کس کسب‌وکار خودش را راه بیندازد از یاد برد. انگار یک جورهایی کلاس دارد که کار خودت را داشته باشی و اگر برای جایی کار کنی انگار از این قافله عقب مانده‌ای. به نظرم کسی که کار خودش را راه می‌اندازد باید غافل از این جوگیری‌ها و با دانستن همه سختی‌ها پا در عرصه بگذارد چون شکست ناکامی بدتری دارد آنقدر دور و بر خودم دیده‌ام که برایتان می‌گویم مخصوصاً این کار راه انداختن بین جوانان خیلی مد شده.»
 در یک دورهمی خانوادگی یک مرد بالای مجلس نشسته و در وصف راه‌اندازی کار و داشتن خلاقیت سخن‌ها می‌گوید اینکه اگر کسی خلاقیت داشته باشد ظرف چندسال میلیاردر می‌شود و این‌روزها پولدار شدن سخت نیست. کم‌سن و سال‌ها با دهان باز نگاهش می‌کنند. اما خلاقیت، خلاقیت؟ این سؤال اصلی‌شان است. آیا خلاقیت دارند که ناگهان همان مرد اضافه می‌کند که باید پشتکار را هم نادیده نگیرند. این آقا خودش در زمان و مکان مناسب کار ساخت و ساز را آغاز کرده و ثروت عجیب و غریبی بهم زده: «محال است با این دو اصل یعنی خلاقیت و پشتکار در زندگی‌تان آدم‌هایی موفقی نباشید.» پس سرمایه چی؟ سؤالی که این آقای موفق نمی‌تواند به آن پاسخ مشخصی بدهد. حالا هرکس سعی می‌کند از ایده‌هایش بگوید. چند نفری هم رزومه برای این‌ طرف و آن طرف فرستاده‌اند و الان دنبال پیدا کردن یک شغل مناسب هستند می‌گویند حوصله راه انداختن کار را ندارند و ترجیح می‌هند چند سالی دست کم برای کس دیگری کار کنند. حالا شاید بعداً کسب و کار خودشان را راه بیندازند...
 آنقدر همه حرف کار و کار می‌زنند تا آخر یکی ازمیهمان‌ها می‌گوید: دیگر بس است بحث‌های دیگری هم می‌توان داشت. همه زندگی هم که کار نیست. میهمان‌ها ساکت می‌شوند. اما نمی‌شود انکار کرد این روزها خیلی‌ها دوست دارند کسب‌وکار خودشان را داشته باشند.

 

بــــرش

وقتی کسی شغل خودش را راه می اندازد یک هویت جدید هم پیدا می کند.این فرد خالق یک شغل می شود و چالش‌هایی را می گذراند که به او یک چهره جدید می بخشد. این کار به فرد استقلال و امنیت ودرعین حال انگیزه  و تعهد می دهد که همه اینها در نهایت به ساختن یک حال خوب کمک می کند.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و سیصد و هفت
 - شماره هشت هزار و سیصد و هفت - ۲۹ مهر ۱۴۰۲