گزارش «ایران» درباره مداخلات مؤثر برای پیشگیری از خودکشی
وقتی معنای زندگی را گم میکنی
ارائه آمار خودکشی نه تنها در ایران که در سایر کشورها نیز چندان شفاف نیست. بر اساس اعلام گزارش سازمان جهانی بهداشت، سالانه بیش از ۷۰۰ هزار نفر در سراسر جهان خودکشی میکنند. به عبارتی، هر ۱۱ دقیقه یک مرگ خودخواسته رقم میخورد. آمار خودکشی در ایران کمتر از این نرخ است. به گفته حمید یعقوبی، رئیس جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی ایران، آمار خودکشیها در ایران بسیار کمتر از جهان است. او به این نکته هم اشاره کرده است: «آمارهایی از کشور امریکا وجود دارد که نشان میدهد از بین افرادی که بر اثر خودکشی جان خود را از دست میدهند، تقریباً ۴۵ درصد در یک ماه قبل از مرگ خود به سیستم مراقبتهای بهداشتی مراجعه کردهاند و فقط ۲۰ درصد از آنان در آن دوره به یک متخصص سلامت روان مراجعه داشتهاند.»
سمیه افشین فر
خبرنگار
بنیاد گرم خانواده خودکشی را کاهش میدهد
اصلاً چه افرادی و با چه دلایلی اقدام به خودکشی میکنند؟
دکتر شقایق اقبالینژاد، روانشناس بالینی به «ایران» میگوید: «اقدام به خودکشی قطعاً یک مسأله چند عاملی است و تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار دارد؛ عواملی مثل بحثهای اجتماعی و مشکلات خانوادگی، مسائل روانشناختی، مسائل اقتصادی یا حتی مسائل سیاسی میتوانند سببساز این اتفاق باشند. البته از سهم مسائل عاطفی هم نباید چشمپوشی کنیم. این مشکلات میتواند برای انسانهای مختلف با سبکهای زندگی مختلف هم اتفاق بیفتد.»
در بیشتر برنامههای آموزشی پیشگیری از خودکشی دیدهایم که حتی نزدیکترین افراد هم متوجه قصد و نیت فرد نشدهاند و گاهی حتی از وجود مشکلات روحی و روانی در فرد بیخبر بودهاند. پس چطور میتوان این تمایل را در افراد تشخیص داد؟
این روانشناس بالینی معتقد است دقت به یک سری شاخصها میتواند به ما کمک کند تا متوجه افرادی شویم که امکان دارد در این مسیر قرار بگیرند. اما این شاخصها چه چیزهایی هستند؟ دکتر اقبالینژاد توضیح میدهد: «نکته مهم این است که اغلب این افراد سعی میکنند احساساتشان را مخفی نگه دارند و هرچه با آنان صحبت کنید چیزی نمیگویند و حرفی نمیزنند. بنابراین تشخیص برای یک فرد معمولی بسیار سخت است، پس باید به نکاتی در رفتار و گفتار او دقت کنید. اگر فرد افکار و احساسات مربوط به خودکشی داشته باشد، یا در موردش حرف بزند، مثلاً حرفها و تمثیلهایی بزند که خیلی با این مقوله مرتبط است، حرفهای نگرانکنندهای در مورد مرگ بزند و مدام این قضایا را درباره خودش تکرار کند، شروع به جمع کردن وسایلش کند یا دستنوشتههایی مبنی بر زمانی که خودش نیست داشته باشد، نشان میدهد که او احتمالاً به خودکشی فکر میکند. گاهی در رفتار فرد متوجه تغییر ناگهانی میشویم که این هم زنگ خطر است؛ مثلاً یک فرد اجتماعی به یکباره دوریگزینی و انزوا را انتخاب میکند یا دچار اضطرابهای شدید و تغییرات خلقی شدید و ناپایدار میشود یا احساس بیارزشی میکند و مدام از عدم توانمندیهایش میگوید در حالی که قبلاً این رفتارها در او دیده نمیشد. گاهی هم افراد سوء مصرف مواد مخدر و الکل دارند به طوری که اصلاً نمیتوانیم تعریفی برای آن داشته باشیم. اگر همه یا تعدادی از این حالات را در فردی دیدید، زنگ خطر را دریافت کردهاید.»
در اقدام به خودکشی دلایل متعددی تأثیرگذار است اما شدت این تأثیرگذاری به شدت مشکل و مدت زمان درگیری با آن بستگی دارد. اگر مشکلات مدام طولانیتر و شدیدتر میشوند، میتوانند یکی از عوامل خودکشی باشند. اقبالینژاد در اینباره میگوید: «فشارهای خانوادگی اعم از خشونتهای خانوادگی یا عدم حمایت فرد از سوی خانواده یا انتظارات بالای خانواده و اجتماع از فرد به نوعی که خواستهها و انتظارات در حد و اندازه او نیست و او را دچار انزوا میکند و عزت نفس او را میگیرد، از عوامل مهم تأثیرگذار بر خودکشی فرد است. به عبارت دیگر یکی از دلایل مهم این است که فرد در زندگی «معنا» را از دست بدهد و معنایی در زندگی نداشته باشد. مسأله مهم بعدی، سوگ و از دست دادن است که میتواند به فرد آسیب جدی بزند و او را به دلسردی برساند مخصوصاً اگر به فردی که از دست رفته وابستگی عاطفی شدید داشته باشد. بیماریهای جسمی و بیماریهای صعبالعلاج و نادر میتوانند دلایل دیگر اقدام به این عمل باشند؛ معمولاً افرادی که دچار دردهای فیزیکی و هزینههای سخت درمان هستند و سطح کیفی زندگیشان افت پیدا میکند، در معرض هر رفتاری هستند. حتی نارضایتیهای مالی و اقتصادی در جامعه و یا سوءمصرف مواد و الکل هم بر گرایش فرد به خودکشی تأثیرگذار است. زمانی که فرد در شرایط بدی قرار دارد، درگیر این افکار میشود.»
به اعتقاد این روانشناس، یکی از دلایلی که خیلی به آن توجه نشده «ناتوانی در برقراری ارتباطات اجتماعی و در نهایت انزوای فرد است.» خیلی از افراد نمیتوانند در جامعه از نظر خودشان مطلوب باشند و دیگران هم حمایتی از آنها نمیکنند، در نتیجه فرد احساس تنهایی بیش از حد دارد که همین زنگ خطری جدی است، بخصوص اینکه «بر اساس آمارهای جهانی اقدام به این عمل بین جوانان 15 تا 25 سال بیشتر است و در دنیا دومین عامل مرگ و میر جوانان این رده سنی اعلام شده است.»
او ادامه میدهد: «بر مبنای اطلاعات جهانی پسرها سه تا چهار برابر بیشتر از دخترها اقدام به خودکشی میکنند و این امر در آقایان بیشتر از خانمها دیده میشود. باید در نظر داشته باشیم که این آمار در کشورهای مختلف بنا به سیاستها و شرایط کشورها متفاوت است و به طور کلی کشورها علاقهای به علنی شدن آمار دقیق ندارند. بنابراین آمار در کشورهای مختلف با دقت خیلی بالایی نیست و بیشتر آمارها کلی است. مهم، توجه به این نکته است که این اتفاق در هر سنی و با هر جنسیتی میتواند به وقوع بپیوندد پس همیشه باید مراقب اطرافیان باشیم، حتی در کودکان و سالمندان هم این اقدام دیده شده است.»
این روانشناس معتقد است که به جای توجه به آمار و ارقام بهتر است روی پیشگیری از این عمل تمرکز کنیم: «باید بتوانیم از عوامل حفاظتکننده بهره ببریم تا بتوانیم درصد این اتفاق را در کشورهای مختلف پایین بیاوریم. هرچه افراد در زندگی آسانگیر، خوشبین و مثبتاندیشتر باشند، کمتر با این افکار روبهرو میشوند. از طرف دیگر، هرچه بنیاد خانوادهها گرمتر و منسجمتر باشد و افراد احساس تعلق خاطر به اعضای خانواده بدهند و انتظاراتشان از هم واقع بینانه و به دور از کمالگرایی باشد، ریسک این عمل کاهش پیدا میکند. در خانواده باید حس حمایتگری از افراد به وضوح دیده شود و تمام اعضای خانواده آن را احساس کنند. باید از کودکی به فرزندان خود حس عزتنفس، احترام به خودشان و احترام به دیگران را آموزش دهیم. اینکه فرد چقدر از خود واقعیاش رضایتمندی دارد یا چه حسی نسبت به افراد دیگر دارد در این قبیل تصمیمات تأثیرگذار است. باید سعی کنیم انعطافپذیری، سازگاری، احساساتی مثل پذیرش و حمایت عمومی را در خودمان و اطرافیانمان بالا ببریم تا نسلهای بعد، انسانهایی حمایتگر و با عزت نفس بالا باشند.»
گامهایی برای پیشگیری از خودکشی
در بیشتر کشورها برنامههایی جامع برای کنترل خودکشی و حمایت از سلامت روانی در اجتماع وجود دارد. در کشورمان سازمان بهزیستی به عنوان متولی اصلی سلامت اجتماعی در این زمینه برنامهها و اقداماتی انجام داده است.
آرزو ذکاییفر، معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی کشور درباره برنامه جامع پیشگیری از خودکشی به «ایران» میگوید: حق حیات، حق بنیادین انسانی به شمار میآید و سایر حقوق پیشبینی شده در اسناد بینالمللی حقوق بشر و حقوق شهروندی مندرج در قانون اساسی، مترتب بر حق حیات است. اهمیت این حق تا بدانجاست که حتی در شرایط اضطراری نیز نمیتوان آن را نقض کرد؛ بنابراین تمام دولتها مکلف هستند تمهیداتی را برای پاسداری از حق حیات تمام شهروندان خود فراهم کنند.
وی پدیده خودکشی را یک آسیب چندوجهی میداند: «این پدیده از دیدگاه علوم مختلف همچون روانشناسی، جامعهشناسی، پزشکی، جرمشناسی و حقوق کیفری قابل تحلیل و بررسی است؛ لذا، طراحی برنامهای جامع به منظور کنترل و کاهش این آسیب نیازمند طراحی برنامهای ملی و میانرشتهای است؛ جمهوری اسلامی ایران با استناد به شرع مقدس اسلام، قوانین داخلی و بینالمللی، طی سالهای متمادی اقدامات تخصصی و هدفمندی را در پیشگیری از بروز و شیوع این آسیب اجرایی کرده است؛ در برنامه کشوری پیشگیری از خودکشی که توسط وزارتخانههای بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و وزارت کشور در سال 1400 تدوین شد، شرح وظایف و اختیارات همه دستگاههای اجرایی ذیصلاح، از جمله سازمان بهزیستی کشور، که در حال حاضر به استناد جزء 8 از بند پ ماده 57 قانون احکام دائمی برنامههای توسعه کشور، متولی اصلی سلامت اجتماعی در کشور است، با رویکرد پیشگیری از آسیبهای اجتماعی شناخته شده، در این سند پیشبینی شده است. بر این اساس، معاونت پیشگیری از آسیبهای اجتماعی مرکز توسعه پیشگیری سازمان بهزیستی کشور، در راستای وظایف ماهوی خود از سال 1397 برنامه مداخله هدفمند در محلات و اجرای برنامه پیشگیری اجتماع محور از خودکشی را در 5 استان کشور، تدوین و اجرا کرد. این پنج استان براساس نتایج به دست آمده از رصد آسیبهای اجتماعی و آمار ارائه شده توسط پزشکی قانونی و دانشگاه علوم پزشکی، بالاترین میزان خودکشی منجر به فوت و اقدام به خودکشی را داشتند. از سال 1399 تغییرات روند و تأثیرات روانشناختی، اجتماعی و اقتصادی خودکشی برخانواده و جامعه، موجب شد این سازمان برنامه جامع پیشگیری از خودکشی در کل کشور را طراحی و اجرا کند.»
ذکایی فر با اشاره به اهداف برنامه جامع پیشگیری از خودکشی میگوید: «رصد مستمر وضعیت خودکشی و عوامل تعیین کننده آن در کشور، استان، شهرستان و محلات، کنترل و کاهش خودکشی از طریق بهکارگیری رویکردهای نوین پیشگیری با اجرای برنامههای بومی مبتنی بر ظرفیتهای محلی، برنامهریزی اجتماعی با توجه به الگوهای بومی در هر استان به منظور کنترل و کاهش میزان خودکشی، شناسایی مستمر افراد پرخطر از طریق غربالگری و ایجاد سیستم ارجاع، افزایش حمایت اجتماعی بویژه از گروههای پرریسک و آسیبپذیر که شناسایی شدهاند، ارتقای توانمندی گروههای پرخطر و در معرض خطر برای کنترل افکار خودکشی و آموزش و توانمندسازی تسهیلگران محلی و تخصصی در حوزه پیشگیری از خودکشی، از اهداف این برنامه جامع است.»
او گروههای هدف این برنامه جامع را در سطح نخست، جمعیت عمومی و در سطح دوم، گروههای پرخطر و در معرض خطر عنوان میکند و با اشاره به اقدامات و برنامهها در سطح پیشگیری میگوید: «انتخاب سوپروایزرها و راهبران استانی، تشکیل کمیته کشوری با حضور صاحبنظران، تشکیل کمیته استانی با حضور شرکای دولتی و غیردولتی و تهیه و به روزرسانی اطلس خودکشی استان، انتخاب شهرستانها براساس اطلس اجتماعی خودکشی استان، تشکیل کمیته شهرستان و انتخاب محله توسط کمیته شهرستان، تعیین مجری غیردولتی، شناسایی و معرفی تسهیلگران توانمند و آموزش دیده، تعیین روشهای غربالگری و شناسایی توسط سوپروایزرهای استانی و انجام عملیات اجرایی غربالگری، تعیین و طراحی نوع آموزش و مداخلات پیشگیرانه، شناسایی مخاطبین (افراد پرخطر و در معرض خطر)، اطلاعرسانی شامل نصب بنرهای آگاهسازی، توزیع بروشور و شکلگیری گروهها و داوطلبین محلی، اجرای برنامه برای گروههای مخاطب شناسایی شده، ارائه آموزشهای پیشبینی شده به گروه هدف و ارجاع موارد براساس سیستم ارجاع ارائه شده از سوی بهزیستی، نظارت مستمر بر اجرای برنامه و مستندسازی اقدامات و تهیه گزارشهای مربوطه، از برنامهها و اقدامات این برنامه جامع در سطح پیشگیری است.»
وی با اشاره به سایر اقدامات سازمان بهزیستی در سطح مداخله تأکید میکند: «در سطح مداخله در برنامههای پیشگیری از خودکشی و مداخلات تخصصی و بهنگام، ارائه خدمات مشاوره تلفنی از طریق خط 1480 به افراد در معرض خطر خودکشی و اطرافیان - ارائه خدمات مشاوره حضوری و یاری برگ مشاوره برای آن دسته از افرادی که به لحاظ اقتصادی شرایط پرداخت هزینهها را ندارند - ارائه خدمات تخصصی تلفنی و حضوری خط 123 و خدمات سیار اورژانس اجتماعی پیگیری تخصصی و حمایتی لازم از اقدامکنندگان نجات یافته و همچنین مداخلات روانشناختی سوگ و پیشگیری از اقدام به خودکشی اطرافیان در معرض خطر افراد فوت شده از دیگر اقدامات سازمان بهزیستی است.» معاون پیشگیری از آسیبهای اجتماعی سازمان بهزیستی با تأکید بر اینکه پدیده خودکشی یکی از موضوعات مهم بهداشت و سلامت است، میگوید: «یادمان باشد که این پدیده قابل پیشگیری است. اگر استراتژیهای ملی مشخص داشته باشیم و دستگاهها نیز تعامل و همکاری لازم را در اجرای سیاستها و برنامهها با هم داشته باشند و از همه مهمتر با مشارکت هرچه بیشتر مردم و گروههای داوطلب و گروههای همتا در طراحی و اجرای برنامهها میتوانیم عملکرد خوبی در زمینه پیشگیری از خودکشی داشته باشیم.»
بــــرش
طرحی برای نمونه
دکتر فهیمه سعید استادیار دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی که در زمینه طرحی برای بررسی شیوع افکار خودکشی در بین دستیاران تخصصی پزشکی مطالعاتی انجام داده است، درباره مسأله خودکشی و سلامت روان در بین دستیاران تخصصی کشور به «ایران» میگوید: «پزشکان با توجه به میزان بالای استرس شغلی از نظر سلامت روان آسیبپذیر هستند و در مقایسه با جمعیت عمومی، در جهان میزان خودکشی در بین پزشکان حدود ۱.۵ تا ۳ برابر بیشتر و دومین علت مرگ دستیاران پزشکی به خصوص در دو سال اول دوران آموزشی در امریکاست. نتایج یک بررسی دیگر در هند نیز نشان داده که در یک دهه (۲۰۱۰-۲۰۱۹) از 359 نفر از گروه پزشکی که خودکشی کردهاند، ۱۲۶ نفر دانشجوی پزشکی، ۱۰۵ نفر دستیار تخصصی پزشکی و ۱۲۸ نفر پزشک بوده است.»
به گفته این روانپزشک، در مطالعه انجام شده حدود 60 درصد از رزیدنتها افسردگی داشتهاند و درواقع شیوع افسردگی و اضطراب در میان آنها بالا بوده است. 10 درصد افکار خودکشی شدید، 25 درصد افسردگی شدید و خیلی شدید و 60 درصد افسردگی داشتهاند. شیفت کاری طولانی و غیرقابل پیشبینی، محرومیت از خواب، فرسودگی شغلی و اختلال در عملکرد شناختی، موقعیتهای پراسترس مانند شرایط اضطراری مرگ و دسترسی آسان به وسایل آسیب رساندن به خود، از عوامل خطر هستند که دکتر فهیمه سعید به آنها اشاره میکند.
نداشتن سلامت روان برای پزشکان هم ترسناک است
اما اصلاً نوع شغل با خودکشی ارتباطی دارد و اگر دارد چرا مثلاً در بین کارگران معدن خودکشی را نمیبینیم و در میان رزیدنتها افسردگی اینقدر شایع است؟ دکتر سعید با بیان اینکه متأسفانه در ایران مطالعات زیادی در زمینه رابطه شغل و خودکشی انجام نشده است ولی در کل هرچه استرس شغلی بیشتر باشد، افراد بیشتر با این پدیده مواجه هستند، میگوید: «افسردگی، شایعترین اختلال روانپزشکی در بین پزشکان است. مطالعات متعدد، شیوع اضطراب و افسردگی بین دستیاران را بیش از سایر مردم جامعه نشان داده است. پزشکان خط مقدم سلامت جامعه هستند و رزیدنتها نیروهای جوان ما هستند. آنها با انگیزه وارد دانشگاه شدهاند. شیوع افسردگی در بین آنها یعنی مشکلی وجود دارد.» براساس مطالعات دکتر سعید، چند وقت قبل انجمن علمی روانپزشکان ایران و جمعیت علمی پیشگیری از خودکشی نامهای مشترک به وزیر بهداشت، درمان و آموزش پزشکی نوشتند و راهکارهایی برای پیشگیری از خودکشی دستیاران تخصصی پزشکی ارائه دادند. استانداردسازی ساعات کار، کاهش ساعات کار در موارد غیرضروری در برخی رشتهها، توجه به وضعیت حقوق و بیمه و بهینهسازی شرایط زندگی، مداخلات بهبود دهنده روابط بینفردی و احترام در محیط کار، تسهیل امکان خودسنجی وضعیت سلامت روان از طریق طراحی ابزار مناسب، فراهم کردن امکانات درمانی ویژه دستیاران با حفظ محرمانگی هویت ایشان، توجه به آموزش افراد کلیدی (Gatekeepers) مانند اساتید، پرستاران و خود دستیاران، انجام مداخلات فوری پس از خودکشی یک دستیار برای سایر دستیارانی که ممکن است تحت تأثیر قرار بگیرند و حمایت روانی از هم دورهایها، دوستان و خانواده دستیاران از دست رفته در اثر خودکشی از مهمترین راهکارهای مطرح شده بود.
این در حالی است که به گفته دکتر سعید بسیاری از رزیدنتها از داشتن مشکلات روحی در خود باخبرند اما به دلیل ترس از «انگ» خوردن از مراجعه به روانشناس و گرفتن کمک حرفهای در این زمینه اجتناب میکنند. او میگوید: «متأسفانه انگ بیماری روانی مانعی جدی برای مراجعه پزشکان به روانپزشک است. آنها نمیتوانند قبول کنند که مثلاً یک متخصص، افسردگی داشته باشد بنابراین انگ مانع از مراجعه آنها میشود. باید دانش افراد در این زمینه افزایش یابد تا افسردگی را جدی بگیریم. استفاده از تستهای سلامت روان یکی از راهکارهاست البته بسیاری از پزشکان به مشکل خود آگاه هستند و بنابراین برای سلامت روان رزیدنتها باید از تستهای قویتری استفاده کنیم. از آن مهمتر این است که بتوانیم مداخله بهنگام را با سیستمی متناسب برای این افراد طراحی کنیم.»
مردم هنوز از برچسب بیمار روانی میترسند
این روان پزشک با هشدار نسبت به افزایش شیوع افسردگی در جامعه و تلاش برای ارتقای سلامت روان اجتماعی در بین مردم تأکید میکند: «مسئولان باید در زمینه ارتقای سلامت روان در جامعه فکر و برنامهریزی کنند. مسائل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و حتی ناامیدی جامعه را تحت تأثیر قرار میدهد. باید اطلاعات مردم درباره بهداشت روان افزایش پیدا کند تا برای درمان مراجعه کنند. متأسفانه هنوز مردم از برچسب بیمار روانی میترسند در حالی که باید بپذیرند افسردگی مثل سرماخوردگی است و هرکسی میتواند به آن دچار شود و اگر دچار شد باید هر چه زودتر برای درمان اقدام کند.»
بــــرش
مواقع بحرانی چه کار کنیم
این احتمال وجود دارد که هر یک از ما، روزی با این مسأله روبهرو شویم. اگر اطلاعات دقیق در این زمینه نداشته باشیم، درستترین راه این است که با آن فرد خیلی با آرامش و طمأنینه و با نرمی و محبت صحبت کنیم.
بگذارید کسی که در معرض خطر است، حرفهایش را بزند و شما فقط شنونده خوبی باشید و او را تأیید کنید. به او احساس خوب و احساس امنیت بدهید. بدون قضاوت حرفهایش را گوش کنید و هرگز فرد را تحلیل نکنید. به هیچ وجه او را تنها نگذارید. از هر طریقی که میتوانید کمک حرفهای بگیرید چه از طریق اورژانسهای اجتماعی، چه پلیس یا حتی نیروهای آتشنشانی. از آنان کمک بگیرید تا بتوانند شرایط را کنترل کنند. به او القا کنید که در جایگاه خود شخص مهمی است و میتواند نقش آفرینی کند. کارهای مهمی را که او انجام داده است یادآور شوید تا احساسات خوب حتی در زمان کوتاه به او منتقل شود. بلافاصله با روانشناس تماس بگیرید و اگر در دسترس نبود، با اورژانس اجتماعی به شماره 123 تماس بگیرید. در هر صورت این مسأله نیاز به مداخله حرفهای دارد.
1480 یا 123 حکایت یک تجربه
«دوستم از افسردگی شدید رنج میبرد. او به تازگی متارکه کرده و به تنهایی زندگی میکند. هر روز با او در تماس هستم. مدتی است که نگران حالش شدهام چون حرفهایی میزند که قبلاً نمیزد. به نظرم به خودکشی فکر میکند.» سارا احمدی فرد، این موضوع را مطرح میکند. او به «ایران» میگوید: «باید کاری میکردم. با جستوجویی به شماره 1480 صدای مشاور برخوردم. زنگ زدم و مدت طولانی ای منتظر ماندم، اما وقتی کارشناس پشت خط آمد متأسفانه راهنمایی درستی نکرد و هرچه گفتم دوستم اعتقادی به روانشناس ندارد فقط به گفتن این جمله که «بهتر است خود او با ما تماس بگیرد» اکتفا کرد. وقتی پاسخ درستی نگرفتم، با شماره 123 اورژانس اجتماعی تماس گرفتم. خانمی که پشت خط بود راهنماییهای بسیار خوبی کرد و نکات مهمی گفت و خواست که در رفتارهای دوستم دقت کنم و اگر آن موارد را مشاهده کردم حتماً دوستم را یا به آنها وصل کنم یا آدرس او را بدهم تا خودشان به سراغش بروند.»