«ایران» در گفت‌و‌گو با کارشناس مسائل منطقه هشدار رهبر انقلاب به برخی سران کشورهای اسلامی را بررسی کرده است

برد ناممکن در قمار عادی‌سازی

گروه سیاسی
هشدار رهبر معظم انقلاب اسلامی به سران برخی کشورهای اسلامی برای اجتناب از عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی و در عین حال دعوت ایشان از این کشورها به اتحاد و اتخاذ خط‌ مشی واحد در مقابل زورگویی‌های امریکا، مقامات واشنگتن و تل‌آویو را هراسان از تأثیر این بیانات در افکارعمومی و معادلات منطقه به واکنش کشاند.
چه اینکه رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت در عید ولادت پیامبر اعظم(ص) با بیان اینکه اسرائیل از غیظ «کشورهای مانع دستیابی این رژیم به نیل تا فرات» خواهد مُرد، تصریح کردند: «نظر قطعی جمهوری اسلامی این است: دولت‌هایی که قمار عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی را سرمشق کار خود قرار دهند، ضرر خواهند کرد؛ چرا که این رژیم رفتنی است و آنها در حال شرط‌ بندی روی اسب بازنده هستند.»

واکنش منفعلانه به اظهارات حکیمانه
در امریکا «ودانت پاتل» معاون سخنگوی وزارت خارجه این کشور در واکنش به این بیانات صریح رهبر انقلاب مدعی شد که «عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسرائیل می‌تواند موجب ایجاد دگرگونی در منطقه خاورمیانه شود.» او در ادامه ادعاهایش افزود: «بخشی از پیوند و روابط دوجانبه ما با بخشی از این کشورها از جمله با عربستان سعودی و اسرائیل در مقابله و مبارزه با فعالیت‌های مخرب و بی‌ثبات کننده حکومت ایران است که در آن شرکت دارد .»
«یوآو گالانت» وزیر جنگ رژیم صهیونیستی هم با ادعای اینکه تهدیدهای ایران خرابکاری در تلاش‌های صلح است، مدعی شد جمهوری اسلامی ایران به دنبال جلوگیری از شکل‌گیری توافق سازش میان آن رژیم با عربستان سعودی است .این اظهارات واکنشی در حالی بود که این وزیر رژیم صهیونیستی چند روز پیش از ضرورت تضمین امنیت اسرائیل در صورت عادی‌سازی روابط با ریاض سخن گفته و اظهار کرده بود: «باید در کنار صلح با عربستان سعودی همه تلاشمان را برای ارزیابی مخاطرات این اقدام و اطمینان یافتن از اینکه در حال حرکت در مسیر درست و مسئولانه هستیم انجام دهیم و کارگروه‌هایی برای همکاری با ارتش و موساد برای رسیدگی به نگرانی‌های احتمالی در این خصوص تشکیل شده است.» اظهاراتی که در فحوای خود نشان می‌دهد رژیم صهیونیستی چگونه در پس نقاب عادی‌سازی، خنجر دشمنی و کینه دیرینه را پنهان کرده است.
بر اساس همین واکنش‌ها و واقعیات حاکم برای معادلات منطق، فحوای بیانات رهبر معظم انقلاب و اثرات آن بر پروژه دروغین عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با برخی دولت‌های منطقه را در گفت‌و‌گوی «ایران» با محسن فائضی کارشناس مسائل منطقه به بررسی گذاشتیم.

رهبر معظم انقلاب از پروژه عادی‌سازی با عنوان «شرط بندی روی اسب بازنده» یاد کردند. پرسشی که می‌تواند مطرح باشد این است دولت‌هایی که در دام این پروژه افتاده‌اند از قبال آن به دنبال چه نتایجی هستند و رسیدن به این اهداف تا چه حد ممکن است؟
 کشورهای مختلف از قبال این پروژه اهداف متفاوتی داشته‌اند. فی المثل دولت امارات برای آن اهداف اقتصادی تعریف کرد و تا حدودی هم توانست آن را در افزایش حجم تجارتش تعبیر کند. اما به باور من مخاطب سخنان حضرت آقا بطور مشخص سران عربستان سعودی بودند.
آنچه از ادبیات خود سعودی‌ها و رسانه‌هایشان بر می‌آید این است که آنها از قبال پروژه عادی‌سازی رابطه با صهیونیست‏ها به دنبال ایجاد یک توازن و ترکیب‌بندی جدید منطقه‌ای هستند. اینکه بتوانند در مسیر عادی‌سازی رابطه با ایران مسائلشان در یمن، لبنان و... را حل کنند و از قبال عادی‌سازی با رژیم صهیونیستی به اهدافی نظیر هسته‌ای شدن، تأسیس کریدور هند تا اروپا و توافق امنیتی و نظامی با امریکا به عنوان تضمین دست پیدا کنند و در مقابلِ دیگر رقبای منطقه‌ای یعنی ایران، ترکیه و حتی مصر حرفی برای گفتن داشته باشند.
در واقع این موازنه نظامی و هسته‌ای شدن امتیازی است که ریاض می‌خواهد در قبال رابطه با تل‌آویو بگیرد. اما روندی که رژیم صهیونیستی طی می‌کند نشان می‌دهد عربستان نخواهد توانست اهداف خود را محقق سازد.
رفتار رژیم صهیونیستی که هم دچار ضعف سیاسی داخلی است و هم در مقابله با گروه‌های مقاومت در چندین جبهه ناتوان است در تضاد با آن خواست امتیازگیری عربستان است و اتفاقاً مخالفت اشغالگران قدس با هسته‌ای شدن عربستان را جدی‌تر کرده. بدون شک رژیم صهیونیستی تا جایی که بتواند از تبدیل شدن عربستان به کشور قدرتمند منطقه ولو با همکاری امریکا یا دیگران جلوگیری خواهد کرد. همچنان که صهیونیست ها که یکی از کارویژه‌ها و برگ برنده‌های خود را در فناوری می‌بیند نخواهد گذاشت عربستان در این زمینه پیشرفت کند و رؤیای بن سلمان برای سال 2030 عربستان تحقق پیدا کند. این همان شرط بندی روی اسب بازنده و مهره‌ای است که نمی‌تواند و نمی‌خواهد خواست عربستان را برآورده کند.
 
رهبر انقلاب به کینه قدیمی رژیم صهیونیستی از کشورهای اطرافش اشاره داشتند. این کینه چطور بحث عادی‌سازی را به یک رویه ظاهری و نقاب دروغین تبدیل کرده است؟
وقتی شما بحث عادی‌سازی با یک کشور یا یک رژیم را مطرح می‌کنید باید به دنبال منافع مشترک بروید یا به دنبال تسهیل حل بحران و ایجاد دستاورد متقابل باشید. چنانکه وقتی ایران و عربستان به دنبال عادی‌سازی رفتند موضوعات زیادی برای این همپوشانی وجود داشت. روابط قدرتمند اقتصادی در منطقه، برگشت سفرهای حج و عمره به حالت عادی، حل شدن مسأله دولت در لبنان و تشکیل دولتی در بیروت که هم ایران و هم عربستان بتوانند با آن همکاری کنند به یک میزان برای هر دو طرف منفعت داشته و دارد. اما برای عربستان و اسرائیل به واسطه ماهیت شان تعریف چنین منافع مشترکی غیر ممکن است. اسرائیل یک عربستان قدرتمند در منطقه را هیچ گاه نمی‌پذیرد. زیرا با اهداف کلانش در تضاد است. اوج این تضاد در موضوع کرانه باختری و مخالفت عربستان با تسلط رژیم صهیونیستی بر آن، خودش را نشان داد. عربستان رسماً مخالفت کرد. پس این از آن موانع است. رژیم صهیونیستی با کشوری می‌خواهد عادی‌سازی کند که نمی‌پذیرد کل فلسطین برای صهیونیست ها باشد.
لذا بر خلاف رابطه ما با عربستان که می‌تواند یک رابطه خیرخواهانه باشد؛ عادی‌سازی رابطه رژیم صهیونیستی و عربستان بویژه در بلند مدت خیرخواهانه نخواهد بود. این چیزی است که پیشتر جریانات داخل فلسطین نیز آن را تجربه کردند. مثل قرارداد صلح اسلو بین عرفات و صهیونیست‏ها که قرار بود دوطرفه باشد اما اسرائیل علی رغم آن قرارداد اجازه تشکیل دولت به عرفات نداد و بعد به روایتی ترورش هم کرد.  نباید فراموش کرد که ماهیت اسرائیل اشغالگری و بحران‌زایی است و این رژیم ماهیتاً به دنبال تصاحب کل فلسطین بلکه تحقق اوهام خود درباره نیل تا فرات است. این آن چیزی است که با پروژه عادی‌سازی از نگاه عربستان سر سازگاری ندارد.
 
نکته مهم دیگری که در سخنان رهبر انقلاب مطرح شد، پیشنهاد صریح ایشان برای شکل‌گیری یک جبهه متحد ضدبیگانه و ضداستکبار بود. آنجا که فرمودند: «اگر همه متحد باشیم و ایران، عراق، سوریه، لبنان، عربستان، مصر، اردن و کشورهای حاشیه خلیج فارس خط مشی واحدی را در مسائل اساسی و کلی اتخاذ کنند، قدرت‌های زورگو نمی‌توانند و جرأت نمی‌کنند در امور داخلی و سیاست خارجی آنها دخالت کنند .» اینکه عالی‌ترین مقام جمهوری اسلامی ایران چنین گزاره‌ای را به نوعی خطاب به سران کشورهای اسلامی مطرح کردند چه تأثیراتی بویژه در مقابله با پروژه عادی‌سازی دارد؟
البته مشخص است که نزدیک شدن عربستان به ایران الزاماً به معنای دور شدنش از پروژه عادی‌سازی روابط نیست. این یک پروسه دیگر است. اینکه حاکمان عربستان به این درک برسند که رابطه با صهیونیست ها
 به نفع شان نیست داستان مفصلی است. هرچند حتی این عادی‌سازی هم در کوتاه مدت اتفاق نمی‌افتد و رژیم صهیونیستی قطعاً شرط‌ها و خواسته‌های ریاض را نخواهد پذیرفت.اما مسلم است که یک عربستان، ایران یا ترکیه قدرتمند بحث عادی شدن روابط با اشغالگران قدس را تضعیف می‌کند. بر همین اساس می‌شود با کشورهای منطقه یک ائتلاف تشکیل داد و این به نفع همه و به نفع امنیت منطقه است.
بنابراین باید منافع مشترک تعریف کنیم. مثلاً در عادی‌سازی رابطه ایران و مصر بعد از چند دهه اینکه اسم یک خیابان تغییر کند یا با توجه به اهمیت درآمدهای توریستی برای مصر برنامه خوبی برای سفر توریست ایرانی به مصر و تعامل با مصر در پرونده‌هایی مثل غزه و... تعریف شود، مهم است. در مورد عربستان هم همین طور. تعامل در شکل‌گیری دولت لبنان از همین دست تعامل‌ها بود. کسی در لبنان نخست‌وزیر شد که گزینه مقاومت نبود اما از سوی ایران و مقاومت پذیرفته شد. اینها همه تعامل برای حل مسائل و در عمل شدنی است. باید همه کشورهای منطقه به این نتیجه برسند که در این حالت منافع بیشتری دارند و روابط همسایگی در منطقه با همه اختلافات می‌تواند امنیت ایجاد کند. این آن اتحادی است که به معنای واقعی شرایط را مساعد توسعه، پیشرفت و قدرت بیشتر برای همه کشورهای منطقه می‌سازد و ارجح بر انجام هر قمار از پیش باخته‌ای است.

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و نود و چهار
 - شماره هشت هزار و دویست و نود و چهار - ۱۳ مهر ۱۴۰۲