گفتوگوی «ایران» با دانیال قاسمیپور به بهانه انتشار کتاب «شاهرخنامه»
بعثی ها برای سرش جایزه گذاشته بودند
«شاهرخنامه» روایتی از زندگی شهید شاهرخ ضرغام است؛ منتهی نه به سبک و سیاقی که از کارهای شخصیتمحور اینچنینی شاهد هستیم. دانیال قاسمیپور، نویسنده این کتاب کوشیده تا به دور از هرگونه بزرگنمایی و اغراق درباره مردی بنویسد که سالهای جوانیاش به گندهلاتی و کار در کاباره میگذرد اما در نهایت روانه جنگ تحمیلی میشود و تا جایی پیش میرود که مورد توجه بزرگانی همچون شهید چمران هم قرار میگیرد. در گپوگفت امروز «ایران» با قاسمیپور، نکاتی را درباره کتاب «شاهرخنامه» که به همت انتشارات شهید کاظمی منتشر شده و زندگی این رزمنده میخوانید؛
مریم شهبازی
خبرنگار
چرا سراغ زندگی شاهرخ ضرغام رفتید؟ به دلیل شهرتی که در ورزش و بعدتر هم در جنگ تحمیلی داشته یا اتفاق دیگری شما را به زندگی این شهید علاقهمند ساخت؟
«شاهرخنامه» بخشی از یک مجموعه است. باید درباره یکی از افراد پیشنهادی مینوشتم و خب گزینههای زیادی پیشرو نداشتم.
مجموعهای که شما شروع کردهاید یا انتشارات شهید کاظمی؟
هیچکدام. این مجموعهای است که فدراسیون کشتی آغاز کرده است؛ شامل دو بخش هم میشود؛ کتابهایی درباره قهرمانهایی که در قید حیات هستند و دیگری هم تألیف آثاری با تکیه بر افرادی همچون شاهرخ ضرغام. شهید ضرغام جزو پیشنهادهایی بود که برای تألیف کتاب داشتم. از آنجایی که مطالعه تاریخ معاصر، بخشی از علاقهمندیهای من بوده، اسناد و مطالب آرشیوی جالبی نیز داشتم که به کار این کتاب هم میآمد.
از تاریخ انقلاب به این طرف؟
نه، عقبتر. از اواسط دوره ناصری تا دهه پنجاه. دهههای چهل و پنجاه هم بهطور خاصتر.
دهههای چهل و پنجاه هم که به نوعی سالهایی هستند که جوانی شهید شاهرخ در آن سپری میشود!
بله و اطلاعات و آشنایی قبلیام باعث شد که علاقهمند به تألیف کتاب «شاهرخنامه» بشوم. مواردی که اشاره شد بهنوعی در کتاب، با یکدیگر ادغام شدهاند؛ طوری که مخاطب با یک روایت خطی یا نوشتهای با تقدم و تأخر تاریخی روبهرو نمیشود. شاید برخی به آن بیوگرافی تاریخی بگویند اما رویکردی که داشتهام، رویکرد رمانهای تاریخی بوده. با اینکه فرصت مطالعه سایر کتابهای این مجموعه را نداشتهام اما فکر میکنم قدری متفاوت از آنها باشند. کمتر بر خود روایتها ایستادهام. یکسری منابع در دست داشتم و مصاحبههایی هم با افرادی که شهید شاهرخ را میشناختند پیشتر انجام شده بود. البته برخی از دوستان او را هم بعدتر پیدا کردیم و با آنان گفتوگو کردیم.
اما نگفتید چرا شخصیت شهید شاهرخ برای شما جالب بوده؟ این به دلیل زندگی خاص گذشتهاش است؟ اینکه پیش از انقلاب به جاهل مآبی و لاتی معروف بوده و....؟
این هم بیتأثیر نبوده.
چرا به جای تألیف یک زندگینامه، همچون اغلب آثاری که در این حوزه منتشر میشوند، رویکرد رماننویسی تاریخی را برای کتاب انتخاب کردید؟ درباره نام کتاب هم بگویید، «شاهرخنامه» خیلی حماسی است!
این که سبک و سیاق رمانهای تاریخی را انتخاب کردم و حتی نام کتاب را حماسی گذاشتم بابت قدرت اثرگذاری بیشتر برمخاطبان است. در ادبیات ما، چنین نامگذاریهایی به نوعی تداعیکننده قصه هستند. وقتی ما خواهان نوشتن درباره شخصیتها هستیم، نتیجه روایتمان، اغلب خطی از آب درمیآید. مسألهای که در مقدمه کتاب هم به آن اشاره کردهام، اینکه فلان شخصیت که قرار است دربارهاش بنویسیم در کدام سال به دنیا آمده، زندگیاش به چه شکلی سپری شده و... خب من تلاش کردم شاهرخنامه به شیوه همیشگی کارهای اینچنینی از آب درنیاید.
برای پرهیز از شعارزدگی و گرفتاری به اغراق که مشخصه بخشی از کارهای اینچنینی است چه کردید؟
خود شخصیت شهید شاهرخ ویژگیهای خاصی داشت که مانع گرفتاری نوشتارم به اغراقزدگی میشد؛ سیری که او در زندگیاش طی میکند و تحول شخصیتیاش یکشبه رخ نمیدهد که معجزهگونه باشد. تغییر مسیر زندگیاش با اینکه خودش یا مادرش فلان خواب را ببیند یا یکنفر جملهای به او بگوید که تکان بخورد هم نبوده! او تحت تأثیر شرایطی که در برههای از تاریخ سرزمینمان رقم میخورد قرار میگیرد و از آن مهمتر اینکه شاهرخ در مسیر زندگیاش به جایی میرسد که باید یک طرف را انتخاب کند. در نهایت کیش فردیاش تغییر زیادی نمیکند و فقط مسیر انتخابهای اوست که عوض میشود. در مصاحبههایی که با دوستان و خانوادهاش انجام شده بود این نکته به وضوح مشهود بود، بویژه که دوستانش عمدتاً صادقانه درباره او حرف میزدند. درباره شاهرخ دروغ نمیگفتند. بزرگنمایی هم نمیکردند.
تلاشی برای تطهیر کاستیهایی که هر یک از ما به طریقی گرفتار آنها هستیم به خرج نمیدادند؟
نه و همین برای من جالب بود. این رویه درست برخلاف آن فرهنگ مردهپرستی است که به شکلی گرفتارش هستیم؛ به محض آنکه فردی بمیرد فقط از خوبیهای او، حتی به شکلی اغراقآمیز میگوییم و کاستیها و بدیهایش را سانسور میکنیم. آنها کاستیهای دوست خود را میگفتند اما روی ریل یک حسننیت و پاکی درونی جستوجو میکردند، با نگاههایی از آن جمله که فلانی چیزی ته دلش نبود و... .
از شهید شاهرخ با عناوینی همچون حر انقلاب یاد میشود، رزمنده و فرماندهای که در همان دوره کوتاه حضورش در جبهه، توجه افرادی همچون شهید چمران را هم به خود جلب میکند. برای مخاطبان قدری از اهمیت فعالیتهای او بگویید؟
شاهرخ ضرغام بهغیر از آن که ورزشکار و کشتیگیر بوده همانطور که اشاره کردید طی دوران حضورش در جنگ تحمیلی هم فرد اثرگذاری بوده است. راستش اگر بخواهم توضیح بیشتری ارائه بدهم جذابیت کتاب از بین میرود اما نکته جالب درباره شرکت یافتن وی در جنگ به همان چندماه نخست بازمیگردد. او خیلی زود، اواسط آذرماه سال 59 شهید میشود. شهید شاهرخ در جنگهای نامنظم و در منطقه آبادان فعالیت داشته، گروه او بعد از شکسته شدن حصر منحل میشود. به نوعی میتوان اینها را در کنار مقاومت مردمی که در ابتدای جنگ شکل میگیرد تعریف کرد. در همان مدت کوتاه آنقدر نقش مهمی داشته که بعثیها برای سرش جایزه گذاشته بودند. جالب است که بدانید کار اصلی او و گروهش ایجاد رعب و وحشت در دل دشمن بوده که این را هم خیلی خوب انجام میدادهاند.
شما از این گفتید که تغییر مسیر زندگی این شهید یکباره نبوده با این حال گویا این تحول تحت تأثیر حاجآقا مجتبی تهرانی هم بوده، آنچنان که همراه مادرش روانه مشهد میشود و در حرم امام رضا(ع) هم توبه میکند. در نهایت هم او که زمانی در زمره گندهلاتهای تهران قدیم و سبک و سیاق جاهل مآبانهای داشته، لباس رزم میپوشد و مقابل بعثیها میایستد!
اتفاقا به موردی که اشاره کردید هم در کتاب پرداختهام؛ منتهی آن قسمتهایی که پیشتر دربارهشان نوشته بودند را بنا به پرهیزی که از تکرار دارم حذف کردم و کوشیدم از زاویهای به زندگی او بپردازم که کمتر مورد توجه بوده یا اصلاً دربارهاش نوشته نشده باشد. البته برخی موارد را نمیشد حذف کرد و سعی کردم به طریقی متفاوت به آن بپردازم. بله، تأثیر افرادی همچون حاجآقا تهرانی که به آن اشاره کردید مثل تلنگر نبوده که یکدفعه رخ بدهد. بلکه از برههای به بعد مسیر زندگیاش به سمت تغییر پیش میرود. البته ناگفته نماند که حتی در زندگی قبل از توبهاش، وقتی در کاباره مشغول بوده هم حد و مرزهای خاصی را رعایت میکرده. قهرمانی که در این کتاب با آن روبهرو میشوید شخصیتی است که شاید خیلی جاها از آن بدتان هم بیاید؛ حتی ممکن است اگر این آدم را بدون هیچ شناختی، همین الان در خیابان ببینید راهتان را کج کنید و از مسیر دورتری بروید. اما وقتی در زمینههای تاریخی و اجتماعی زمانهاش او را بیشتر بشناسید نگاه متفاوتی پیدا کنید. با اینکه اطلاعات صفحات فضای مجازی او را در گروه افراد لاتمآب قرار میدهند اما من چندان به این مسأله معتقد نیستم. کتاب را که بخوانید متوجه گفتهام میشوید؛ او یکسری الزامات در رعایت مسائل اخلاقی قائل بوده که از این گروه متفاوت میشود. اما بالاخره فردی سردرگم و به قول قدیمیترها در زندگیاش علاف بوده است.
از نوشتهتان بهعنوان رمان تاریخی یاد کردید، با این تفاسیر شاهرخنامه یک زندگینامه با ساختار نوشتاری داستانی است یا رمانی برگرفته از واقعیت، منتهی درآمیخته با خیال ؟
جنبه زندگینامهای اندکی دارد، من نه به کودکیاش پرداختهام و نه اصراری به پیشروی بر اساس گذر سالهای زندگیاش داشتهام. در این کتاب آنچه برای من اهمیت زیادی داشته نقاط مهم زندگی شاهرخ بوده. شکلی که انتخاب کردهام بر درگیریهایی متمرکز بوده که در کشمکشهای درونیاش با آنها روبهرو میشود. جغرافیایی که در کتاب با آن روبهرو میشوید کاملاً واقعی است؛ محلهای را که دربارهاش در کتاب میخوانید با مطالعاتی که داشتهام به تصویر کشیدهام. از خیابانها گرفته تا حتی مسیری که در آن راه میرود. راستش سؤال شما را نمیتوانم چندان دقیق پاسخ بدهم. اما به هر حال به خودم آزادی زیادی در نوشتن این کتاب دادهام. همه آدمهای کتاب تقریباً واقعی هستند. اما کارهایی که کردهاند لزوما همانی نیست که در دنیای واقعی انجام داده باشند.
شاهرخ از طیفی بوده که فرهنگ و سبک گفتاری، رفتاری و حتی زندگی خاص خود را دارند. برای آن که لحن گفتاری این شهید و نزدیکانش را به تصویر بکشید با مشکلی روبهرو نشدید؟
الگوی این طیف از افراد را پیشتر هم در آثارمان داشتهایم، کار سختی نبود. نیاز به مطالعه داشت اما دور از ذهن نبود. باید تلاش میکردم تا نهتنها با واژهها، حتی ریتم درونیشان را هم در نوشتار کتاب نشان بدهم. چیزی که بیش از همه در فصل آخر کتاب دیده میشود.
با توجه به آنچه گفتید بخشی از کتاب، از جمله جغرافیای اثر برگرفته از اطلاعات شخصی خودتان است؛ در شاهرخنامه تاریخ چقدر جریان دارد؟
این مسأله بیش از همه در همان بحث جغرافیا و فضاسازیها دیده میشود. بازخوردهایی که گرفتم هم گویای این بود که کارم در این مسیر بد نبوده. حتی بعضیها میگفتند که اگر تو را نمیشناختیم فکر میکردیم کتاب را فردی نوشته که در آن دوره زندگی میکرده است. در حالی که سن و سال من به آن دوران نمیرسد.
برخی معتقدند روایتهایی که درباره شهید شاهرخ گفته شده چندان به خود واقعیاش شباهت ندارد، «شاهرخنامه» را چقدر در به تصویر کشیدن او موفق میدانید؟
خب شاید بهتر باشد آن را با نوشتههای دیگری که دربارهاش وجود دارد مقایسه کنید. در ابتدا کار مفصلتری مد نظرم بود که نتیجهاش خلاصهتر از آب درآمد. در این کتاب تمام مدت از یکفرشته به آسمان پرکشیده ننوشتهام. شاهرخ یک آدم عادی است؛ منتهی در یک دوراهیهایی تصمیم درست میگیرد. این نکته مهمی است که دربارهاش میخوانید.