«ایران» سرانجام قضاوت های جناحی منتقدان سیاست خارجی دولت سیزدهم را بررسی می کند

دیپلماسی نتیجه بخش بدون ژست های بی نتیجه


رویکردها و دستاوردهای دیپلماسی دولت سیزدهم جدای از آنکه منافع ملی را بیش از پیش دنبال می‌کند، خط بطلانی بر تصویرسازی‌های جناحی منتقدان دولت نیز کشیده است. انسداد در سیاست خارجی، اتهامی بود که از سوی برخی جریان‌های داخلی مطرح می‌شد. سابقه این تصویر، به جریان رقابت‌های انتخاباتی باز می‌گردد؛ درست زمانی که برخی جریان‌ها با «هیچ» نمایش پیروزی می‌دادند و از سلفی‌گرفتن با نماینده اتحادیه اروپا لذت می‌بردند، همزمان مدعی بودند درصورت رأی مردم به آیت‌الله رئیسی، دوره‌ای از انزوای ایران در سیاست خارجی آغاز خواهد شد. جریان‌هایی که با ایجاد انحصار در دیپلماسی تلاش داشتند تا حریم امنی برای پیگیری روند غربی‌سازی سیاست خارجی کشور ایجاد کنند، لاجرم با پیروزی دولت سیزدهم و خروج از انجماد برجامی، دو راه را برگزیدند: سکوت در برابر واقعیت‌ها و کسب دستاوردهای ملی یا تلاش برای تضعیف روند رو به رشد دیپلماسی. به همین خاطر است که منتقدان دولت که روزگاری را با شعار «دیپلماسی» و «مذاکره» می‌گذراندند، عملاً انحصار خود را شکست‌خورده یافته‌اند و حالا خود به تخریب «دیپلماسی» روی آورده‌اند.

آنچه خودی‌ها نمی‌بینند
ولی غریبه‌ها دیدند
پس از عضویت ایران در سازمان شانگهای و بریکس، در داخل صداهای عجیب و غریبی شنیده شد. برخی به جای خوشحالی ملی، تلاش کردند یا این دستاوردها را به نام دولت‌ خود مصادره کنند یا این نهادهای بین‌المللی بویژه بریکس را تخفیف بدهند. اما عجیب اینکه این تحولات سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم، به طور جدی مورد توجه رهبران و شخصیت‌های جهانی قرار گرفته بود. سیدمصطفی خوش‌چشم، تحلیلگر روابط
بین‏الملل که به عنوان عضو هیأت ایرانی در این سفر حضور داشت، به «ایران» گفت که سه تحول مهم سیاست خارجی ایران در دولت سیزدهم، یعنی عضویت در شانگهای و بریکس و نیز بهبود روابط با عربستان، مورد توجه رهبران جهان و البته رهبران ادیان الهی نیز قرار گرفته بود. گزارش‌های منتشر شده از مذاکرات و دیدارها نیز نشان می‌دهد که اشاره به این سه تحول، بخش ثابت اظهارات حاضران در اکثر قریب به اتفاق دیدارها بوده است. بنابر گزارش‌ها، رهبران جهان و اندیشمندان از این تحولات استقبال کرده و آنها را به منزله آغاز دوره تازه‌ای در مناسبات بین‌المللی ایران ارزیابی کردند.

تأثیرگذاری به جای اثرپذیری
یک وجه مهم دیگر تحول در سیاست خارجی که دولت سیزدهم آن را رقم زد، رفتار فعال به جای انفعال و نظاره بود. روند پرونده برجام به‌خوبی نشان می‌دهد که دولت وقت ایران چگونه با پذیرش وقت‌کشی غربی‌ها در قبال اجرای تعهدات خود، ضربات جبران‌ناپذیری به منافع ملی وارد ساخت. دولتمردانی که روزی مدعی ضررهای چند ده میلیون‌ دلاری در هر روز تأخیر در اجرای برجام بودند، دست آخر برجام را «غیر اقتصادی» دانستند. رویکرد منفعلانه تیم مذاکره‌کننده سابق در برابر تروئیکای اروپایی و آژانس انرژی اتمی برای احقاق حقوق مردم، کار را به جایی رسانده بود که حتی شرکای سنتی ایران نیز امیدی به ارتقای روابط نداشته و در منطقه نیز، عادی‌سازی روابط رژیم صهیونیستی با کشورهای عربی سرعت یافته بود.
تغییر این موازنه با کنشگری و برنامه‌ریزی دقیق، نیازمند تغییر در تصمیمات داشت. دولت سیزدهم با اتکا به قوانین راهبردی کشور و اصول سیاست خارجی مبتنی بر قانون اساسی و نه صرفاً دیکته‌های غربی، توانست سیاست خارجی را تعادل بخشد و با سیاست همسایگی خود، روند صلح در منطقه جای روند عادی‌سازی با رژیم جنایتکار اسرائیل را بگیرد. اینها همه در گرو «باور به مؤلفه‌های قدرت» و «توانمندی در استفاده از ظرفیت‌های ملی» بود؛ از همین رو، اثرپذیری از روابط بین‌الملل جای خود را به اثرگذاری بر مهم‌ترین تحولات جهانی داد؛ مسأله‌ای که به کانونی‌ترین بخش سؤالات اندیشمندان و رسانه‌های خارجی با رئیس‌جمهور ایران در نیویورک تبدیل شده بود.

سیاست داخلی
عقبه سیاست خارجی
از همین رو، بخشی از سخنان رئیس‌جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل، ناظر بر مسائل جهانی و اهمیت «اثرگذاری» بر آن بود؛ مسائلی مانند تهدید کانون خانواده از سوی ضدارزش‌ها و نگرش‌های غربی و البته افول غرب و فرارسیدن فرایندهای تازه‌ای در عرصه جهانی که اغلب رو به شرق دارد. در این سخنان البته به مسائل ایران هم اشاره شده بود و موضع آفندی رئیس‌جمهور در برابر رژیم‌های حامی ناامنی در ایران، اقتدار نماینده ملت را نشان داد؛ چه آنکه تصریح بر شکست جنگ ترکیبی و اغتشاشات سال گذشته و نابودی سرمایه‌گذاری برخی از کشورهای غربی در اغتشاشات از آن جمله بود.
با وجود همه اینها، سؤال این است که این استحکام و اظهارنظر و بیان مواضع از موضع اقتدار و قدرت، از چه چیزی نشأت می‌گرفت؟ در عرف بین‌الملل، سیاست داخلی و توانمندی‌های درونی عقبه سیاست خارجی و حضور جهانی کشورها و دولت‌ها قلمداد می‌شود. می‌توان همین قاعده را برای جمهوری اسلامی ایران نیز به کار برد. تلاش دولت سیزدهم برای احیای اعتماد مردم به نهاد دولت، خروج صنعت و تولید از رکود، کاهش نرخ بیکاری و توجه به دغدغه های معیشتی و اجتماعی، کاهش نرخ تورم و دستیابی به نرخ رشد مثبت، از جمله زمینه‌های تقویت اقتدار ملی ایران بوده است. این واقعیت وجود داشت که سیاست داخلی کشور نه‌تنها معطل سیاست خارجی نماند بلکه به پشتوانه‌ای برای کنشگری تبدیل شد؛ به همین خاطر، سلاح تحریم به عنوان مهم‌ترین ابزار اخلال بیگانه در سیاست داخلی و خارجی، به اعتراف همین بیگانگان کارآمدی لازم را از دست داد.

نمایش اقتدار دفاعی ایران
هرچند به لحاظ زمانی، از پیش برنامه‌ریزی شده بود که رئیس‌جمهور یک روز پس از بازگشت از سفر نیویورک در مراسم رژه نیروهای مسلح حضور یابد، اما نمی‌توان از معانی ضمنی یا به عبارت دقیق‌تر، از فرامتن همزمانی این رویدادها به‌سادگی گذشت. به عبارت دیگر، آیت‌الله رئیسی پس از آنکه در نیویورک، در سخنرانی یا دیدارها، از موضع اقتدار با جهان سخن گفت، پس از بازگشت از این سفر، با حضور در رژه نیروهای مسلح، به گونه و با زبان دیگری از اقتدار ایران اسلامی گفت. اما نکته اینجاست که چه در نیویورک و چه در تهران، جمهوری اسلامی ایران و دولت سیزدهم، همواره مستظهر به قوت،قدرت و اقتدار ملت بزرگ ایران اسلامی است، ملتی که نه جنگ 8 ساله، نه تحریم‌های اقتصادی و نه حتی کم‌کاری‌های داخلی نتوانسته است از عزم آن برای پیشرفت و اقتدار بکاهد.
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 

صفحات
آرشیو تاریخی
شماره هشت هزار و دویست و هشتاد و هفت
 - شماره هشت هزار و دویست و هشتاد و هفت - ۰۴ مهر ۱۴۰۲