عطاآبادیها چگونه مبلساز شدند
گلستان مبل
ترانه بنییعقوب
گزارش نویس
یک تابلوی سبزرنگ با رنگهای بههمریخته، این کلمات رویش دیده میشود: «عطاآباد.» و تو فکر نمیکنی بعد از این تابلوی نامرتب روستایی میبینی پراز فروشگاههای مدرن مبل، میز و سرویس خواب. کار اصلی ساکنان این روستا در نزدیکی آققلای استان گلستان مبلسازی و فروش مبل است. به قول خودشان عطاآباد پایتخت مبلمان استان گلستان است. در خیابانهای اصلی و گذرهای فرعی عطاآباد پر از فروشگاه مبل است و در پیادهروها میتوانی مبلهای سبز، صورتی و خاکستری را ببینی. حیاط خانهها و بسیاری از کوچههای فرعی هم انبار و کارگاههای تولید مبل هستند. خراطی و پارچهدوزی مبل و آموزشگاه فنی و حرفهای آموزش مبلدوزی را هم در هر گوشه و کناری میتوانی پیدا کنی.
در میدان اصلی روستا بنر بزرگی نصب شده که به یک خانم بابت تلاشهای بیشائبهاش در پیشبرد صنعت مبلمان عطاآباد تبریک میگوید. به فروشگاههای مبل نگاهی میاندازم این راسته مثل یافتآباد تهران یا دلاوران است با تنوع زیاد و بالای محصولات. اما برایم عجیب است که در جاده یا در شهر گرگان و دیگر شهرهای بزرگ استان تبلیغاتی از این روستای بزرگ تولیدکننده مبل نمیبینی در حالی که بنرهای زیادی از فروشگاههای مبل در استان مازندران یا دیگر شهرهای بزرگ استان دیده میشود. میگویند عطاآباد حدود 5 هزار نفر جمعیت دارد و اکنون 300 فروشگاه فعال و 200 کارگاه مبل در آن فعالیت میکنند.
مکرم ستایشزاده حیاط خانهاش را کارگاه مبل کرده، مثل اغلب عطاآبادیها که شغل و زندگیشان تقریباً یکی شده. در حیاط سرسبز خانه مبل، صندلی و میز چیده شده درست مثل اینکه قرار است در همین حیاط ضیافتی بزرگ برگزار شود. زندگی در کنار این شغل دیگر با آنها آمیخته شده. حین کار با او صحبت میکنم، صورتش پوشیده از خاک ناشی از نجاری است: «20 سال است در کار مبلسازیام. 17 ساله بودم وارد این کار شدم قبلاً توی کار روکوب بودم، یعنی مونتاژکاری مبل. مشتری از همه نقاط کشور داریم. به همه بازارهای مطرح کشور مبل میفرستیم. اینهایی که میبینی الان میسازم، سفارش مشتری است. الان مبلها را آماده میکنیم و رنگ میکنیم. ما در کار تولید همیشه فعال بودهایم و فروشگاهدار نبودیم. خانمها هم بیشتر توی کار دوختودوز هستند. اما مشکل اصلی در عطاآباد، کمبود نیروی کار است، آنقدر سفارش هست، اما نیروی کار کافی نیست الان حدود 70 درصد نیروی کار از روستاهای اطراف آمدهاند، یعنی بچههای عطاآباد دیگر به این حجم از کار نمیرسند.»
مکرم قصه علاقهمند شدن عطاآبادیها به مبل و مبلسازی را هم برایم میگوید. اینکه چند نفری به تهران میروند و مبلسازی یاد میگیرند و این تجربه را به دیارشان میآورند. او هم چند سالی در قم و اصفهان مبلسازی کردهاست.
دستگاه هوا را بر میدارد و چوبها را از روی لباس و صورتش پاک میکند گوشهای روی زمین مینشیند و توی فکر فرو میرود: «جز سه نفر اولی که مبلسازی را به عطاآباد آوردند، یکی حاج یعقوب بابایی است الان هم پارچهفروشی مبل دارد. حمید سنسبلی که این بنده خدا فوت کرد. آقای نورجان هم که الان مبلمان امیر را دارد یکی دیگر از اولینها بود. الان کسبوکار یک هفتهای است خوب شده اما نسبت به سالهای قبل یک کمی کار افت کرده چون دست توی کار ما زیاد شده الان از آققلا و اطراف میآیند دو سه سالی اینجا کار میکنند بعد میروند برای خودشان مبلفروشی میزنند و خودشان تولیدی باز میکنند. کل روستاهای اطراف هم که تولیدی باز میکنند باز هم در رقابت با عطاآباد هستند.»
آقا مکرم میگوید مبلهای عطاآباد در کل شهرهای ایران از تهران، تبریز و شیراز طرفدار دارد وقتی در تهران نمایشگاه هست بالای صد دست مبل از همین عطاآباد میرود یا نمایشگاهدارها سفارش میدهند. الان خیلیها هم در آموزش فعال شدهاند. همین آموزشگاه روبهرو را ببین. اشارهاش به ساختمانی است که سردرش نام یک آموزشگاه خیاطی دیده میشود: «زن و شوهر هستند و الان مبلدوزی و خیاطی مبل یاد میدهند تا حالا هم سی چهل نفر را تربیت کردهاند و بیشتر متقاضیان هم از روستای خودمان یا روستاهای اطراف هستند خانمها هم این روزها در کار خیاطی و فروشندگی فعال شدهاند.»
دو کودک 13 ساله در حال نجاری که کارآموز هستند، میگویند حالا حالاها مانده تا اوستاکار شوند و یک مبل کامل را خودشان بسازند با این همه مطمئناند در آینده مبلساز میشوند. بیشتر بچههای روستا در آینده مبلساز یا مبلفروش میشوند و این را تقریباً همه عطاآبادیها میدانند.
دختربچه با لبخندی زیبا روی مبل سبزرنگ مقابل مغازه پدرش لم داده کمی آنسوتر یک میز و صندلی هم در سایه درخت گذاشته شده. پدر دختربچه که سالهاست صاحب این فروشگاه است برایم درباره صنعت مبلسازی عطاآباد بیشتر توضیح میدهد: «من قبلاً در شاهرود کارگاه مبل داشتم و بعد کارم را به اینجا انتقال دادم. اول اینطوری بود که چند نفر از روستای ما به شهرهای دیگر رفتند و مبلسازی یاد گرفتند و بعد هم برگشتند و این صنعت را به روستایمان آوردند و همه به آن علاقهمند شدند. بعد هرکس یک کارگاه و مغازه داشت آن را تبدیل به کارگاه مبل و فروشگاه کرد. اینجا همه در کار مبل هستند 300 فروشگاه فعال در عطاآباد داریم و 200 کارگاه تولیدی. نه تنها در خیابانهای اصلی شهر که در همه فرعیها هم مبلفروشی هست. در یک خیابان فرعی یکمرتبه شش مغازه هست البته در فرعیها فروش کمتر است شاید ماهی یکی دو بار گذری فروش کنند اما معمولاً از این فروشگاهها به عنوان انبار هم استفاده میشود.»
مبلفروش دیگر 18 سال در کار تولید و فروش مبل است و بیشتر مشتریهایش هم از استان مازندران و اغلب شهرهای آمل و بابل هستند. در گلستان هم بیشتر مشتریهایش از شهر گرگان هستند: «یعنی اگر در ماه 30 تا مشتری داشته باشم 25 تا از مازندران است البته از تهران هم مشتری داریم، مثلاً شاید سالی چند بار. بیشتر مشتریهای ما خانگی هستند اما به نمایشگاهها هم بار میدهیم به آمل، بابل و بجنورد هر مبلفروش با یک شهری کار میکند. کسبوکار یککم این روزها ضعیف شده اما بازهم خدا رو شکر.» یکی از مشکلات عطاآبادیها در سالهای قبل، نبود بانک در این روستا بود اما مدتی است این مشکل حل شده: «الان یک پستبانک و بانک سپه داریم که به نظرم کم است و برای خیلی از کارهای بانکی مجبوریم به شهر برویم. برخی هم کارهایشان را در آققلا انجام میدهند اما در جایی که این همه کار تولیدی هست معلوم است دو شعبه بانک پاسخگوی نیاز مردم نیست.» اما با این همه تولیدی مبل چرا عطاآباد تبلیغات کافی ندارد؟ این مبلفروش در پاسخ به این سؤال میگوید: «ما تبلیغات کافی نداریم کار خوب داریم اما همه با هم در تبلیغات همدل نیستیم و تفکر برای ارائه دادن کارمان نداریم. این همه مشتری به عطاآباد میآید اما اینجا یک رستوران، کافه و سرویس بهداشتی مناسب برای پذیرایی از میهمانان ندارد. وارد روستا که شدی حتماً دیدی یک تابلوی درست و حسابی برای معرفی وجود ندارد. با اینکه مثل راستههای معروف مبلفروشی شهرهای بزرگ است، اما امکاناتش رشد نکرده.»
زن فروشنده مدتی است مبلفروشی را شروع کرده و از بازار کساد این روزها گلایه میکند.
مرد سالها در کار خراطی مبل است و پایههای مبل، میز و جلو مبلی میسازد: «همه در عطاآباد توی کار مبل هستند. یک دورهای هم کارگاه تولیدی داشتم اما جمعش کردم و خراطی را شروع کردم. معدودی از عطاآبادیها کار دیگری دارند مثلاً مکانیک و کشاورز هستند چند نفری هم در کنار کشاورزی کار مبل دارند.»
خودش را آقای شیرمحمدی بیست و چهار ساله معرفی میکند، 10 سالی است در کار مبل است به قول خودش از بچگی کارش را شروع کرده. او هم در حیاط خانهاش کار میکند. همسرش چای میآورد و با لبخند مقابل همسرش میگذارد. کارش رنگآمیزی مبل و صندلی است. خانوادگی کار میکنند داماد خانواده هم مبلساز است هرچند خودش هم مبلسازی بلد است اما فعلاً تقسیم کارشان این جوری است.
از عطاآباد که بیرون میآیم، مقابلم شالیزارهای سرسبز را میبینم چند وانت با بار مبل دور میزنند و وارد روستا میشوند. خلاصه که اگر روزی هوس کردید به استان گلستان سفر کنید و دلتان خواست یک روستای متفاوت را با یک راسته مدرن مبلفروشی ببینید، عطاآباد جای مناسبی است. جایی که همه گذرها و خیابانها و کوچههایش پر از مبل و میز صندلی است. عطاآبادیها همه میدانند مبلفروشی شغل اصلیشان است.